سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

بصیرت نافذ

1- «فرقان» یکی از اسامی کتاب وحی الهی به معنای قوه تشخیص حق از باطل و به عبارتی دیگر «بصیرت» است. خداوند در قرآن کریم این قوه را خاص انسانهای مومن و پرهیزکار می داند و می فرماید: یا ایهاالذین آمنوا ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا. اما برخی اوقات غبار فتنه آنچنان بالا می گیرد و مرزهای حق و باطل را در هم می آمیزد که تشخیص صواب از ناصواب و سره از ناسره آن قدر دشوار می شود که حتی انسانهای حق جو هم ممکن است راه را گم کنند و ناخواسته سر از ظلمت ناکجاآبادی درآورند که گاه بازگشتی هم برای آنان میسر نباشد.
واقعه کربلا از آن دسته حوادثی است که غبار فتنه چشمان خیلی ها را کور کرده بود. عرصه ای که گمراه کنندگان آگاه، باطل را آنچنان در لباس حقیقت عرضه کردند که امر بر طرفداران حق نیز مشتبه گردید. چنان که عمرسعد-لعنه الله علیه- برای آنکه مردم را تحریک کند، حکم قتل حضرت سیدالشهدا (ع) را که شریح قاضی مهر کرده بود در دست گرفته، مردم را دعوت به جنگ می کرد و فریاد می زد: یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری؛ ای سواران الهی سوار مرکب هایتان شوید که بهشت بر شما بشارت باد!
در آن میانه و در تندباد حوادث و نیرنگ ها، از خواص و عوام، آنان که خود را به صاحب بصیرت ناب و محور و معیار تشخیص سپردند و زیر بیرق حضرت سیدالشهدا(ع) جمع شدند، قدم در مسیر حق و رستگاری گذاشتند و آنان که در صف سپاه یزید درآمده و یا در خیل عظیم مردمانی قرار گرفتند که تشخیصشان «سکوت» بود و «ثارالله» را گذاشتند و گذشتند، هر دو گروه در صف دشمنان خدا پا نهاده و آخرت خود را فدای مردار بدبوی دنیا کردند.
خدا خود را گوش و چشم و زبان و دست «بنده صالح» خود می کند و می فرماید: کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به... من شنوایی او می شوم که با آن می شنود، بینایی او می شوم که با آن می بیند، زبان او می شوم که با آن حرف می زند، دست او می شوم که با آن قدرتمندانه آنچه می خواهد به دست می آورد. اگر او مرا بخواند اجابتش می کنم و اگر چیزی بخواهد به او عطا می کنم. وقتی اینچنین است، آیا حکم مردم زمانه امام حسین(ع) برای پیروی از امام معصوم و حجت خدا روی زمین معلوم نبود؟! آیا انسان، اگر مومن باشد، نباید قطب نمای دلش به سمت انگشت هدایت گر ولی خدا بگردد؟ اگر بندگی خدا را می کردند و بنده دنیا نمی شدند، شاید. اما آنان سعادت و اجر جاودانه را به جرینگ جرینگ های سکه ابن زیاد فروختند و ای کاش از دنیا چیزی نصیبشان می شد و از ولع و طمع ملک ری به اندک گندمی می رسیدند که نرسیدند!
2- غبار فتنه 88 فرو نشسته و تشخیص حق از باطل کار دشواری نیست، اما هنوز فتنه گران در فکر دسیسه اند و به هر بهانه ای بیانیه صادر کرده و بدن سیاسی همچو مرده اشان را هر از گاهی حرکتی می دهند که بگویند هنوز زنده اند!
آن روزها مثل روزهای قیام کربلا عده زیادی از عوام و خاص مردود شدند و قافیه را به بی بصیرتی خود باختند. آنان که گوش به ولی زمانه خود داده و زیر علم او ایستادند از مهلکه گمراهی و تباهی جان به در برده و آنان که به هر دلیل از راهبر و نشانه هدایت فاصله گرفتند، در قعر سیاهی این زاویه گم شدند، هر چند که خود را ره یافته پندارند.
امروز استراتژی دشمن عوض شده است. آنها قصد دارند باقیمانده جان و انرژی خود را- به ظاهر هم که شده- صرف منازعات سیاسی نکنند و با تغییر ادبیات تقلب در انتخابات و مسایلی از این دست، ادبیات «رفاه و قانون» را پیش گرفته و وارد مباحث اقتصادی شوند؛ چرا که وجهه سیاسی آنان به شدت ضعیف شده و در جامعه - حتی در بین خواص موافق آنان نیز- کسی برای اظهارات سیاسی اشان تره خرد نمی کند. بزرگانشان هم ظاهراً علاقه ای به بازسازی این وجهه ندارند. هرچند که به نظر می رسد دیگر قابلیت بازسازی و نوآرایی هم نداشته باشد.
در شرایطی که دولت اصولگرا قصد دارد قانون هدفمندی یارانه ها را عملیاتی کند، آنان با تبلیغات مسموم تلاش دارند علیه این تحول بزرگ اقتصادی، سیاه نمایی کرده و وضعیت را تیره و تار نشان دهند تا اعتماد مردم به کارگزاران خود را تا حد توان کم کنند. آنان با این کار قصد دارند هم از دولت مردمی اصولگرا به نوعی انتقام گرفته و هم فضای جامعه را - به زعم خودشان- به سویی بکشانند که بتوانند از این آب گل آلود، ماهی مراد خود را صید کنند.
سال آینده انتخابات مجلس شورای اسلامی را پیش رو خواهیم داشت. ظاهراً جریان فتنه و گروه های همخوان با آن، قصد دارند به هر نحو ممکن این فرصت را از دست ندهند. پیروزی حداقلی و در حد یک یا دو نفر هم برای آنها ارزش حیاتی دارد.
البته آنان خود خبر ندارند که سر در لاک بی خردی و تجاهل خود کرده اند و نمی دانند که دستشان برای مردم آگاه و صاحب بصیرت ایران اسلامی رو شده است.
مردم زمانه ما به حق از مردم زمانه حضرت سیدالشهدا(ع)، امیرالمومنین(ع) و رسول خدا(ص) نسبت به ولی زمانه خودشان بامعرفت تر و وفادار ترند. این روزها در آستانه 9 دی یادآور روز حماسه و تجلی باشکوه و پرصلابت حضور مردم مومن و پرهیزکاری بودیم که در سایه ایمان و تقوی، طبق وعده الهی، خداوند نور بصیرت را به آنان عطا نموده و استوار و پابرجا، پای ولی زمانه و آرمانهای انقلاب ایستادند و تومار بدخواهان و فتنه گران را درهم پیچیدند.
3- «یالیتنا کنا معکم» ورد زبان این شب ها و روزهای مردم خداجوی ایران است. می گویند و می گریند و آرزو می کنند که ای کاش در روز تنهایی و غریبی امامشان، آقا ابا عبدالله الحسین(ع) در کربلا می بودند و جانشان را فدای وجود مقدس آن حضرت می کردند.
امشب شب تاسوعای حسینی است. ذکر امشب عزاداران حضرت سیدالشهدا(ع)، قمر بنی هاشم(ع) است. همان میر علمداری که صاحب بصیرت ناب و نافذ بود. امام صادق(ع) در وصف آن حضرت می فرمایند: کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره، صلب الایمان... عموی ما عباس دارای بصیرتی نافذ و ایمانی محکم بود...
اینک قمر بنی هاشم، فرزند امیرالمومنین(ع) که وجود او، شمشیر آخته اش و علم در دستش مایه آرامش حرم حسین(ع) است، در مقابل خود می بیند که آل الله یک به یک در خون غلطیده اند. از سوی دیگر فریاد العطش فرزندان خیام ابی عبدالله را به گوش می شنود و در سویی دیگر تنهایی و غریبی برادر را نظاره می کند.
سینه فراخ عباس بن علی(ع) تنگ شده و طاقتش از کف رفته است. برای طلب اذن میدان نزد مولای خود می رود و به امر برادر روانه فرات می شود. ابوالفضل العباس در هوای گرم کربلا پس از جنگی تن به تن و خسته کننده با انبوه محافظین فرات، وارد شریعه می شود. داغی خورشید، گرمای زره آهنین، خستگی نبرد، لبهای عطشان و حالا فرات خنک! کاش قدری می نوشید و یا لااقل مشتی آب به صورت می زد تا هرم و داغی صورتش را به لختی از خنکای آب بسپارد، اما دل نورانی اش، عطش امام حسین(ع) و لب های ترک خورده کودکان آل الله را یاد کرد...
پر کرد مشک و پس کفی از آب برگرفت
می خواست تا که نوشد از آن آب خوشگوار
آمد به یادش از جگر تشنه حسین(ع)
چون اشک خویش ریخت زکف آب و شد سوار
بر خود خطاب کرد که ای نفس اندکی
آهسته تر که مانده حسین تشنه در قفا
روانه نخلستان شد و جمعی از تیره روزان عالم را روانه نار و حمیم کرد... تا «نوفل ازرق» ضربتی زد و دست راست سقای حسین(ع) را از تن جدا کرد؛
والله ان قطعتم یمینی
انی احامی ابدا عن دینی
عرش خدا لرزید. ملائکه به تب و تاب افتادند... تا آنجا که ماه آسمانی حسین(ع) با صورت بر زمین افتاد و صدا کرد: یا اخی یا حسین علیک منی السلام... به آرزوی خود رسید و سر بر دامان برادر جان داد... همه دیدند حسین(ع) با کمری خمیده از میان نخلستان به طرف خیمه عباس(ع) آمد و عمود خیمه را کشید که این خیمه دیگر صاحب ندارد...


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 5:42 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

دکتر محمد جواد لاریجانی از کودتای گروهی از اصلاح طلبان در فتنه سال گذشته و حمایت غرب از آنها به بهانه حقوق بشر پرده برداشت.
دبیر ستاد حقوق بشر ایران در حاشیه همایش حقوق بشر در دوران معاصر در جمع خبرنگاران تأکید کرد: در جریان فتنه سال گذشته گروهی از اصلاح طلبان به نوعی دست به یک کودتا زدند و متأسفانه غرب از این جریان حمایت کرد و آن را تحت عنوان دفاع از حقوق بشر اعلام کرد، این در حالی است که این یک سوء استفاده بوده است.
لاریجانی گفت: بارها مشاهده کرده ایم که به افرادی جایزه داده می شود که هیچ اقدامی برای حقوق بشر نکرده اند. به عنوان مثال شیرین عبادی که به عنوان سنبل دفاع از حقوق بشر صرف نظر از اقدامات گذشته وی، هیچ قدمی برای توسعه حقوق بشر برنداشته است. صحبت های وی، همان گفته هایی است که وزارت امور خارجه انگلیس و آمریکا مطرح می کنند و در بهترین حالت می توان گفت که وی به یک کارمند دون مایه این کشورها تبدیل شده است. زن مسلمان متعهد، دانشمند، و مقاوم در برابر سلطه است و بهترین کارنامه ملت ایران ایستادگی در مقابل سلطه استعمارگران است.
لاریجانی در مورد ترورهای اخیر نیز تصریح کرد: در ترورهایی که صورت گرفت «مجید شهریاری» شهید شد. البته ترور عباسی به نتیجه نرسید در گذشته نیز مسعود علی محمدی شهید شده بود. تشکیلات سازمان ملل دچار آلودگی شده و به نوعی مشروعیت ترورهای اخیر را امضا کرده و لکه ننگی به دامن آنها افتاده که پاک نمی شود.
وی ادامه داد: آلودگی به دفاع از تروریست ها از ننگین ترین آلودگی ها است که دامن سازمان های حقوق بشری را گرفته است.
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در مورد برخورد دولت انگلیس با تظاهرات دانشجویان اظهار کرد: در سال گذشته در ایران اتفاقاتی افتاد که بخشی از آن به خشونت منتهی شد و متأسفانه داد کشورهایی بلند شد که چرا در ایران خشونت شده است، این در حالی است که در این تظاهرات 21 تن از نیروهای پلیس و تنها 13 تن از غیرنظامیان کشته شدند. در حالی که در انگلیس تظاهرات دانشجویان به صورت خشن سرکوب می شود. امروز پلیس انگلستان تمام هنر خود را به میدان آورده تا دانشجویان را سرکوب کند در حالی که پلیس ما به این اندازه هنرمند نیست.
به گزارش ایسنا، لاریجانی در ادامه اظهار کرد: این نگاه دوگانه که کشورهای غربی همیشه پاک هستند و کشور ما ناقض حقوق بشر، دیدگاهی غلط و نادرست است امیدواریم مکانیزم یوپی آر در این بخش مثمرثمر واقع شود و مطمئن باشید که جمهوری اسلامی ایران در برخوردهای آینده موضوع برخورد خشونت آمیز دانشجویان توسط دولت انگلیس را به رخ آنها می کشد. بهتر است امروز دولت انگلیس به حال خود توجه کند و به این بیندیشد که چرا موفقیتش تنزل یافته و استراتژی های آنها با شکست روبرو شده است.
سوء استفاده تبلیغاتی غربی ها
از حقوق بشر
همچنین خبرنگاری در سؤالی مبنی بر اینکه «امروز غرب میان حقوق بشر و سنگساری که در ایران اتفاق می افتد، تقابل مشاهده می کند» خواستار ارزیابی دبیر ستاد حقوق بشر در این باره شد، که لاریجانی گفت: طرح سنگسار تقلب و سوء استفاده تبلیغاتی غرب است. مسئله حقوق بشر فراتر از این است که به نوع مجازاتی که در قوانین هر کشور به آن توجه شده، بخواهد احاطه داشته باشد. علم کردن مسئله سنگسار سوء استفاده تبلیغاتی غربی ها است.
دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه همچنین گفت: مسئله اعدام در کشور ما بسیار دقیق تر از آنچه در آمریکا به آن توجه شده مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین نباید حقوق بشر مستمسکی برای مبارزه با فرهنگ های مختلف کشورها شود.
لاریجانی در مورد بازداشت دو تبعه آلمانی اظهار کرد: این دستگیر شدگان مانند هر فرد دیگری که در مظان اتهام هستند پس از تکمیل پرونده در سیستم قضایی، در مورد آنها تصمیم گیری می شود که چه مجازاتی برای آنها در نظر گرفته شده باشد یا تبرئه شوند. البته این موضوع به دفاعیه آنها در این پرونده بستگی دارد. بنابراین باید منتظر بود تا روند قضایی در مورد این دو تبعه آلمانی تکمیل شود.
لاریجانی در مورد بازداشت «نسرین ستوده» با تاکید بر این که او به عنوان وکیل مورد پیگرد قضایی نیست،گفت: باید توجه داشت زمانی که فردی وکیل یک متهم می شود، تمام رفت و آمدش باید در راهروهای دادگاه باشد نه این که از پایتختی به پایتخت کشور دیگری رفته و علیه نظام و حکومت مصاحبه کند. این را سوءاستفاده حرفه ای از وکالت می گویند.
لاریجانی تصریح کرد: نسرین ستوده به علت امر وکالت مورد پیگرد قضایی قرار نگرفته است بلکه به خاطر تبلیغات علیه اسلام، نظام و همچنین تماس با گروه های تروریستی مورد پیگرد قانونی قرار گرفته است. البته دادگاه باید به اتهامات وی رسیدگی کند. هیچ فردی به عنوان وکیل نه تنها مورد پیگرد قرار نمی گیرد بلکه مورد احترام ماست.
نباید حقوق بشر با براندازی مترادف باشد
همچنین دکتر لاریجانی طی سخنانی در همایش بررسی حقوق بشر در دوران معاصر با تاکید بر این که «حقوق بشر جاده صاف کن سلطه غرب نیست» گفت: غربی ها از این موضوع سوءاستفاده می کنند و این بزرگترین ضربه به حقوق بشر است. حقوق بشر نمی تواند وسیله سلطه طلبی باشد.
وی دخالت در امور سایر کشورها را یک تخلف دانست و افزود: فعالیت حقوق بشری نباید مصادف با فعالیت براندازی باشد این مصیبت بسیار بدی است، نباید اجازه دهیم مسئله حقوق بشر با براندازی مترادف شود. این در حالی است که این مسئله دارد در همه جای دنیا رسم می شود. غربی ها در هرجا بخواهند دخالت کنند حساب حقوق بشری باز می کنند.
لاریجانی با اشاره به جایزه دادن به افراد گفت: هر فردی به نظام و رهبری و... توهین کند به وی جایزه می دهند، صحبت های هر فردی که از این جوایز دریافت کند نشان دهنده دیدگاه های غربی است. باید توجه داشت که زنان ایرانی این حرف ها را نمی زنند. زن ایرانی دانشمند در مقابل سلطه قوی است.
وی با اشاره به انتخابات سال گذشته تصریح کرد: جریان های انتخابات سال گذشته مقدار زیادی ادبیات ضد جمهوری اسلامی در اسناد حقوق بشری تولید کرده است، این در حالی است که ما تنها کشور دموکراسی در خاورمیانه هستیم. ایران کشوری است که شخصیتی با نام آقای هاشمی با انتخاب مردم بالا می رود و با انتخاب مردم پایین می آید و هنگامی که می خواست مجدد برود نتوانست. این جا کشوری است که آقایان خاتمی و ناطق نوری برای رقابت وارد عرصه شدند و در انتخابات دیگری برادر من با آقای احمدی نژاد رقیب شد و شکست خورد و آقای احمدی نژاد در مرحله دوم نیز مجددا رای آورد در حالی که خیلی ها نمی خواستند رای بیاورد. پس از آن معلوم شد که در این جریان سیاسی کودتایی هم طراحی شده که برخی کشورها با تمام قوا از آن پشتیبانی کردند و هر فردی به اسم سبز آمد و در زیر چتر حقوق بشر قرار گرفت.
دبیر ستاد حقوق بشر با بیان این که «وکلا همانند اطباء مورد احترام هستند» گفت: حرفه وکالت تعریفی دارد؛ فردی که وکیل متهمی می شود باید حقوق متهم را دنبال کند نه این که از پایتختی به پایتخت دیگری برود و مصاحبه کند این یک تخلف و سوءاستفاده است و اکنون چنین آدم هایی که از حرفه وکالت سوءاستفاده می کنند برند حقوق بشر به آنها زده می شود.
وی با بیان این که «متاسفانه دفاع از تروریسم تحت عنوان حقوق بشر قرار گرفته است» گفت: به عنوان مثال گروه پژاک که افراد زیادی را ترور کرده اند، هنگامی که مجازات می شوند داد و فریاد بسیاری بلند می شود که ما قوم کرد را مجازات کرده ایم. اکنون معاون اول رئیس جمهور نیز کرد است. باند ریگی نیز جنایت های زیادی انجام داده است که اگر دستگیر شده و مجازات شوند بیان می کنند که شما قوم بلوچ را کشته اید. امروز منافقین از کریه ترین گروه های تروریستی هستند، منافقین عناصری بودند که با سازماندهی های دستگاه امنیتی غرب ترورهای اخیر را انجام داده اند. وی با اشاره به مسئله اسلام ستیزی تحت عنوان حقوق بشر گفت: این افراد از هر فردی که به پیامبر اسلام توهین کند، دفاع می کنند، اسلام ستیزی نمی تواند محور طرفداری از حقوق بشر باشد. استراتژی جمهوری اسلامی ایران فعال بودن در این زمینه است، ما باید در حقوقی که در حال تطور است مشارکت فعال داشته باشیم. در فعالیت های بین المللی در زمینه حقوق بشر نیز حضوری فعال خواهیم داشت. ستاد حقوق بشر قوه قضاییه وظیفه خود می داند نهادهای مردمی را در این زمینه پشتیبانی کند.
گفتنی است؛ در این همایش پیام بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نیز قرائت شد.


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 5:41 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم پهلوی درباره مقاله موسوی به بهانه محرم گفت من هم اگر در تهران بودم مثل موسوی و نه بیشتر بیانیه می دادم.
رادیو فردا به تازگی ضمن برگزاری میزگردی به بررسی اوضاع فتنه گران پرداخت. این رادیو با اشاره به حادثه عاشورای سال گذشته اعلام کرد: عاشورای پارسال نقطه پایانی به حضور مداوم و متناوب مخالفان در خیابان بود و از آن زمان حضور محسوس و ملموسی در خیابان ها و در مراسم مربوط به روزهای مذهبی یا رسمی از سوی اپوزیسیون به چشم نخورده است.
ارگان رسمی سازمان سیا سپس با حضور داریوش همایون وزیر صهیونیست رژیم طاغوت، حسن شریعتمداری عضو گروهک منحله جنبش خلق مسلمان، و فاطمه گوارایی از عناصر وابسته به گروهک ملی مذهبی به بررسی بیانیه موسوی به مناسبت محرم پرداخت. رادیو فردا پرسید «عده ای از اپوزیسیون به بحث دین واکنش نشان می دهند. برآیند این واکنش ها، چه چیزی را در مورد واکنش سکولارهای غیرمذهبی به بیانیه موسوی نشان می دهد؟». داریوش همایون در پاسخ، ضمن تأیید کامل بیانیه منافقانه موسوی گفت: ما باید ببینیم که چه امکان دارد، نه چه دوست داریم. ما خیلی چیزها ممکن است دوست داشته باشیم ولی در شرایط موجود ایران من تصور می کنم که مفاد این بیانیه در حدود حداکثری است که می شود فعلاً انتظار داشت. خواستن بیش از این، مستلزم این است که ما موسوی را به عنوان یک تبعیدی در بهترین حالتش برای او تصور کنیم. و الا ماندنش در ایران و ادامه فعالیتش تقریباً غیرممکن خواهد شد. موسوی توانسته در ایران بماند و به فعالیتش ادامه دهد که حیاتی است. ما هم اگر به جای او می بودیم در ایران و می خواستیم این کار را بکنیم، فکر نمی کنم بیش از اینها بر می آمد.
حسن شریعتمداری هم که گروهکی موسوم به اتحاد جمهوری خواهان را تشکیل داده، ضمن مخالفت با دخالت دین در سیاست گفت: بیانیه موسوی هنوز بازی در زمین خودی ها است و حتی اگر موفق شوند تبدیل به یک جنگ حیدری- نعمتی خواهد شد در میان طرفداران نظام. جامعه مدنی نیاز دارد فراتر از نهادهای سنتی و مذهبی، خودش بتواند یک بازی بزرگی را تشکیل دهد و اتحاد جدیدی را بیافریند. البته این نوع اتحادهای جدید باعث نمی شود ما یادمان برود که از امکانات موجود استفاده کنیم.
پسر سیدکاظم شریعتمداری اضافه کرد: از این جهت که بتوان هزینه ای به حکومت تحمیل کرد ابراز وجود یا حتی احتمال آن از سوی حامیان موسوی مفید است اما نباید به این بازی دلخوش کرد، خودشان در داخل می دانند مخاطرات چیست تا ما در بیرون. ما نمی توانیم توصیه ای بکنیم.
وی همچنین گفته است: او در جنبش سبز در تظاهرات و خیابان و حسینیه و تکیه نیست، در سطح زیرین جامعه است. البته من به کلی مخالفم با هر اقدام ضد مذهبی که اپوزیسیون را تضعیف و توده های بزرگ را از آن جدا کند.
یادآور می شود موسوی اخیراً در مقاله ای به بهانه محرم، مجدداً از وابستگان به گروهک ها که سال گذشته حرمت عاشورای حسینی را شکستند دفاع کرد و در عین حال ضمن تحریف تاریخ مدعی شد حضرت امام خمینی به خاطر ادامه جنگ ابراز پشیمانی و عذرخواهی کرده بود.


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 5:38 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

یک سناتور آمریکایی گفت منتظر است تا یکی از سران مخالفان از واشنگتن به خاطر وضع تحریم ها علیه ایران تشکر کند!
به گزارش کریستین ساینس مانیتور، برد شرمان سناتور دموکرات و نماینده کالیفرنیا در کنگره گفت: من منتظر روزی هستم که یکی از سران آزادیخواه در ایران از ما به دلیل وضع تحریم ها تشکر کند.
کریستین مانیتور نوشت این اظهارات در حالی عنوان شده که ایران، هدف فشار قدرت های غربی و از جمله تحریم ها را براندازی می خواند.
خاطرنشان می شود براساس گزارشهای متعدد، دور جدید تحریم ها علیه ایران به درخواست برخی جریان های فعال در فتنه که نمایندگانی در خارج کشور داشتند، به تصویب رسید تا- به زعم این جریان ها- باعث بازسازی روحیه این جبهه شکست خورده و از هم پاشیده شود.
بلافاصله پس از تحریم دور جدید تحریم ها، شماری از بازیگران اصلی فتنه و از جمله موسوی - طبق پروژه مورد توافق قبلی- جمهوری اسلامی را متهم به ماجراجویی کرده و حق را به جانب قدرت های غربی دادند! تلقی این جریان کج فهم این بود که فشارهای غرب، باعث فاصله میان مردم و نظام می شوددر حالی که آخرین نظرسنجی مراکز مطالعاتی غرب نشان می دهد انزجار و بی اعتمادی مردم ایران نسبت به آمریکا به ویژه طی ماههای اخیر سیر صعودی تندی داشته است. به عنوان مثال نظرسنجی موسسه بین المللی صلح در نیویورک حاکی از آن است که بی اعتمادی مردم ایران به آمریکا به میزان 92درصد افزایش یافته است.
موسوی سال گذشته در نمایشی رسوا، از ملت های جهان(؟!) که با اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی، از مخالفان حمایت می کنند تشکر کرده و درعین حال مدعی شده بود که مخالف این تحریم هاست. استفاده از کلمات رمز و غلط انداز بخشی از ادبیات موسوی است، نظیر «مردان خداجو» به جای حرمت شکنان روز عاشورا، «مردم جهان» به جای قدرت های استکباری زورگو و... به همین دلیل هم بود که اوباما با نام بردن علنی از وی، اعلام کرد تحت تاثیر حرکت شجاعانه و ستایش برانگیز موسوی قرار گرفته است!


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 5:37 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

آژیر بحران برای آمریکا در افغانستان به صدا درآمده است.
روزنامه فرانسوی نوول ابزرواتور با اشاره به سفر چند ساعته و مخفیانه باراک اوباما به افغانستان نوشت: اوباما هفته گذشته سفری چند ساعته به کابل داشت و در مقابل 3 هزار سرباز آمریکایی وعده داد که نیروهای ناتو کمر طالبان را خواهند شکست ولی متاسفانه گزارشها چیز دیگری را نشان می دهد.
رونه باکمن نویسنده تحلیل نوول ابزرواتور توضیح داد: همین روزها مرکز بین المللی «کریزی گروپ» گزارشی را به افغانستان و وضعیت کنونی این کشور و آینده صلح اختصاص داده که به آژیر بحران بیشتر شبیه است. گزارش این مرکز تحقیقاتی مستقل نشان می دهد که صدها میلیارد دلاری که آمریکا و غرب به افغانستان سرازیر کرده اند، حاصلی نداشته جز گسترده تر کردن یک فساد فراگیر در حکومت. اکنون طالبان حتی بدون جنگ، کنترل خود را بر بخش قابل توجهی از افغانستان گسترش داده اند. شاید به همین دلیل هم بود که اوباما در سخنرانی خود در پایگاه بگرام، با وجود وعده های فراوان، به سربازان یادآوری کرد که روزهای سختی در پیش رو خواهند داشت.
ژنرال مک کریستال فرمانده آمریکایی نیروهای اشغالگر افغانستان، چند ماه پیش در مصاحبه ای جنجالی نسبت به پیروزی آمریکا در افغانستان ابراز ناامیدی کرد. او تاکید کرد استراتژی اشغالگران اساسا غلط و بی نتیجه است اما آنچه بیشتر از همه ناامیدکننده است بی خبری اوباما از مختصات جنگ افغانستان است.


نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 5:36 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

اینجا کسی بیطرف نیست
محاسن به خون خضاب... سلام! صورت خاک آلود... سلام! پیکر برهنه و بی پیراهن... سلام! دندان خیزران خورده... سلام!... سرافراز نیزه... سلام! السلام علی الشّیب الخضیب. السلام علی الخدّ التّریب. اگر کشتند چرا آبش ندادند؟ جرمش چه بود مگر؟
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
گناه این جان گرامی که بر دوش پیامبر(ص) جای داشت چه بود؟ این سینه که پیامبر اعظم(ص) بارها بوییده و بوسیده بود، کدام گوهر را در خویش نهفته داشت که باید لگدکوب می شد؟ تن تشنه و سیصد جراحت؟! بگذار مرتضی مطهری که به خون خدا حسین(ع) اقتدا کرد، از این معمای شگفت راز بگشاید. «حسین بن علی(علیه السلام) یک روح بزرگ و یک روح مقدس است. اساسا روح که بزرگ شد، تن به زحمت می افتد. و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا می کند. این خود یک حسابی است. ابن عباس ها بیایند و نهی کنند. مگر روح حسین اجازه می دهد؟... روح کوچک دنبال لقمه برای بدن می رود. روح کوچک دنبال پست و مقام می رود ولو با گرو گذاشتن ناموس... اما روح بزرگ به تن نان جو می خوراند، بعد هم بلندش می کند و می گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچک ترین کوتاهی در وظیفه خودش می بیند، به تن می گوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را حس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکن. روح بزرگ آرزو می کند که در راه هدف های الهی و هدف های بزرگ خودش کشته شود. فرقش شکافته می شود، خدا را شکر می کند. روح وقتی که بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا 300 زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که زیر سم اسب ها لگدمال می شود، جریمه یک روحیه بزرگ را می دهد، جریمه یک حماسه را می دهد، جریمه حق پرستی را می دهد، جریمه روح شهید را می دهد. از شعارهای روز عاشورای حسین علیه السلام یکی این است: الموت اولی من رکوب العار و العار اولی من دخول النار... شب تاسوعا که برای آخرین بار به او عرضه می دارند یا کشته شدن یا تسلیم، اظهار می دارد والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّ فرار العبید. به خدا قسم که من هرگز نه دست ذلت به شما می دهم و نه مثل بردگان فرار می کنم» (حماسه حسینی، جلد 1، صفحات 143 و 144).
حسین آمد تا میزان و موازنه و شاخصی باشد در سنجش نسبت انسان با «جبر و اختیار»، «آزادی و مسئولیت» و «حق و تکلیف»...بهل حیرت زدگانی را که در خود این شاهین حق به تردید افتادند که از سر جبر به کربلا رفت یا به اختیار؟! حسین آمد تا درهم تنیدگی جبر و اختیار، آزادی و مسئولیت، و حق و تکلیف را با فدیه جان خویش نشان دهد. «و فدیناه بذبح عظیم». حسین این بار به فرمان خداوند، خود باید فدا می شد. «رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین». این آخرین شعار حضرت سیدالشهدا بود. اما نه از سر بی ارادگی. روح بزرگ او، این راه پرهزینه را از سر کرامت برگزیده بود که استدلال کرد «مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند» و «چه قدر دور است از ما ذلت؟ خداوند ابا دارد که ما و رسولش و مؤمنان و دامن های پاکیزه، چنین ذلتی را بپذیریم.» انسان با کرامتی که به هدفمندی حیات ایمان دارد و سنگینی مسئولیت نهفته در آیه 36 سوره قیامت را باور کرده که «ایحسب الانسان أن یترک سدیً»- آیا انسان گمان کرده که مهمل و بی هدف رها شده است؟- مگر می تواند میان حق و باطل بی تفاوت بماند و بی طرفی و میانه روی! کند؟ سزاوار بود تراوش این شعار انسانی و فلسفه قیام عاشورا از جان گرامی حسین(ع) که «از زندگی جز به اندازه ته مانده جرعه آبی و پستی زیستن در چراگاهی کم بها و زیان بخش نمانده است. الا ترون انّ الحق لایعمل به و انّ الباطل لایتناهی عنه. آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل بازداشته نمی شود، «باید» و «سزاوار» است مؤمن آرزوی ملاقات پروردگار کند، که من مرگ را جز شهادت و زندگی با ستمگران را جز خواری و ذلت نمی بینم».
گفت وگویی درگرفت میان فرشتگان و حسین(ع) در میان راه مکه و کربلا. ماجرا را محدث قمی(ره) در منتهی الآمال نقل می کند که فرشتگان از امام خواستند به این سفر پرماجرا و بلا نرود یا از آنان یاری گیرد. دردانه خدا، همو که فرستاده پروردگار درباره اش فرموده بود «حسین منی و انا من حسین.احبّ الله من احبّ حسیناً»، می دانید با کدام استدلال فرشتگان را خاشع کرد که دست از التماس بشویند و راه بر کاروان کربلا بگشایند؟ فرمود «من اگر بمانم و رهسپار جهاد نشوم، این مردم را با که امتحان خواهند کرد و این گروه تبهکار باچه چیز به آزمون درآیند؟». قیامت برپا شد از آن روز. «و نضع الموازین القسط لیوم القیمه » (آیه 74 سوره انبیاء). میزان استوار شد. خدا باید گواهان و شاهدانی می گرفت. «ولیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم شهداء» (آیه 041 سوره آل عمران). و کدام حجت و شاهد، استوارتر از سیدالشهدا حسین؟!
گویا روز سخت احد بود دوباره، که به شایعه شهادت پیامبر(ص) سپاه از هم گسیخت و گریختند اشباه الرجال. و گویا این آیات ملامت آمیز که مرز ایمان و کفر را در روز احد آشکار ساخت، آنک در کربلا دوباره نازل می شد. «ولاتهنوا ولاتحزنوا و انتم الاعلون... سست نشوید و غم مخورید درحالی که شما برتر و پیروزید اگر مؤمن باشید. اگر جراحت و مصیبتی به شما رسید، شبیه آن به گروه دشمنان شما رسید. و این - فراز و فرود- روزگار را میان مردم می گردانیم تا خداوند مؤمنان را معلوم کند و از شما شاهدان و گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست ندارد. و اینکه خداوند کسانی را که ایمان آورده اند جدا و پاکیزه کند و کافران را نابود سازد. آیا گمان می برید وارد بهشت می شوید درحالی که خداوند هنوز مجاهدان و صابران شما را معلوم نکرده است؟... محمد(ص) نیست مگر فرستاده خداوند که پیش از او فرستادگانی آمده اند، آیا اگر او کشته شود یا بمیرد شما به گذشته جاهلی خود برمی گردید؟ و هر کس دچار دگرگونی و عقبگرد شود، زیانی به خداوند نمی رساند... ]اجابت کنندگان خدا و رسول[ کسانی هستند که به آنها گفتند همانا مردم علیه شما جمع شده اند، پس بترسید اما- همین ماجرا- بر ایمان آنها افزود و گفتند خدا ما را کافی است و او وکیل نیکویی است... ای پیامبر آنها که به سوی کفر می شتابند تو را محزون نکنند، به یقین آنها هیچ زیانی به خداوند نمی رسانند و خداوند اراده کرده که هیچ بهره ای برای آنها در آخرت نگذارد... چنین نبود که خداوند مؤمنان را در آنچه شما هستید باقی بگذارد مگر اینکه خبیث از طیب و پاکیزه، متمایز و جدا شود.»
رستاخیز از کربلا برخاست، تا دیگر کسی نتواند گندم نمایی و جوفروشی کند. و قیامت از عاشورا قامت افراشت تا از آن پس کم فروشان و خیانت کنندگان و منافقان رسوای خلق شوند و عمر پسر «سعد ابی وقاص» نتواند چون پدر یکی به نعل و یکی به میخ زند، چندان که محمد پسر «اشعث بن قیس» و شمر. کربلا نه سقیفه بود و نه شورای شش نفره و نه صفین. ماجرای کربلا، زمینه ها و سینه ها را زیر و رو کرد تا در پهنه اختیار، اسرار پنهان فاش گردد. «اخرجت الارض اثقالها» شد و «حصّل مافی الصدور». دیگر نماز با علی و نهار با معاویه- بی طرفی و میانه روی!- و حکمیت امکان نداشت. بیندیش عمر سعد! شبی به تو مهلت داده ابن زیاد. راه ملک ری از کربلا می گذرد، از خون حسین! انتخاب کن! انسان چه قدر مجنون باشد که بشنود این سخن را «تو از گندم ری جز اندکی نمی خوری» و باز ریختن خون حسین را برگزیند! سعد ابی وقاص و عبیدالله بن زیادبن ابیه چه کردید با «عمر»؟! اما آن سوی میدان- چندی بعد- شب عاشورا که می رسد و امام امضا می کند که یارانی باوفاتر از یاران خویش ندیده و اجازه می دهد که رفتن را اختیار کنند و بروند، باز هم خداوند شاهدانی را برای روز قیامت می گیرد. عصاره کلام آنها این است؛ امیری حسین و نعم الامیر. بی«امام» سر به کدام وادی حیرت بگذاریم؟ و چنین ماندنی به چه می ارزد؟
شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل
مملوک این جنابم و محتاج این درم
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم
تزول الجبال و لاتزل! جان پدر، از علی(ع) در گوش گیر! کوه ها از جا جنبیدند، تو استوار و پابرجا بمان! بمان ای قبله کرامت کرام، اگرچه پایکوب لئامت لئام! فریاد کن تا ابد در گوش بزرگواران و عزتمندان «صبراً یا بنی الکرام فما الموت الا قنطره تعبر بکم عن البؤس والضراء الی الجنان الواسعه... شکیبا باشید ای فرزندان کرامت که شهادت نیست مگر پلی که شما را از مشکلات و سختی ها به وسعت بهشت و نعمت جاوید عبور می دهد.» مرگ که خوار و مقهور شد، انسان و جامعه انسانی «بنیان مرصوص» می شود، پرصلابت و نفوذناپذیر و این آغاز پیروزی است و گشایش افقی تازه و گسترده پیش چشم ناظران.
ایحسب الانسان ان یترک سدی. آیا انسان گمان می برد، مهمل و بی هدف رها شده است، آن هم پس از به گواهی گرفته شدن خون خدا حسین؟! می شود ملتی با روحی بزرگ را ترساند یا فریفت و به گذشته تیره و تار جاهلیت برگرداند؟ می شود با تربیت شدگان مکتب حسین(ع)، گندم نمایی و جوفروشی کرد؟ شدنی است با دشمنان حسین آمیختن و از یزیدیان روزگار مرحبا شنیدن و حرمت شکنان عاشورا را «مردان خداجو» نامیدن و با این همه کاریکاتوری وارونه از انقلاب و اصلاح و عاشورا ساختن؟! جهان تا این حد بی حساب و کتاب است؟! هیهات! ملتی وامدار شعار «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» محال است از روح تولا و تبرّا فاصله گیرد. مگر می شود فلسفه حیات چنین ملتی را مسخ کرد و به مسلخ برد؟ محبتی است حسین(ع) را در دل های مؤمنان که هرگز به سردی نگراید. ذکر دیروز و پریروز جوانان دانشجوی این ملت بود که در رثای استاد خود- شهید شاهد، مجید شهریاری- همنوای مولوی نوحه می خواندند «کجایید ای شهیدان خدایی- بلاجویان دشت کربلایی». ترور و تهمت و فتنه و فریب، با این جوانان ره به کجا تواند برد؟
باز هم کربلاست و باز هم عاشورا. السلام علی الشّیب الخضیب. السلام علی الخّد التریب. السلام علی البدن السّلیب... السلام علی الرأس المرفوع... سلام بر سر برافراشته... سلام بر حسین زینب و زهرا(س)...
این کشتی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون شده گلگون حسین توست
این قالب تپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 5:11 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

هندونه
گفت: خاتمی با حضور در منزل یکی از آشوبگران زندانی، نسبت به محکومیت وی ابراز تأسف کرده است.
گفتم: از کسی که برای فتنه 88 از جرج سوروس صهیونیست دستور می گیرد و از ملک عبدالله برای ایجاد آشوب پول کلان دریافت می کند و با راسموسن دبیرکل ناتو که علناً به پیامبر اکرم(ص) اهانت کرده بود فالوده می خورد، چه انتظار دیگری هست؟
گفت: خاتمی در همین ملاقات از زندانی شدن عمادالدین باقی هم ابراز نگرانی کرده است.
گفتم: همین خاتمی، در زمان ریاست جمهوری خود عمادالدین باقی را به خاطر سرقت اسناد وزارت اطلاعات خائن نامیده بود.
گفت: خاتمی در این ملاقات آشوبگران را اصلاح طلب نامیده است!
گفتم: این حرفش که کاملا قابل قبول است چون خودش در 16 آذر 83 طی سخنانی در دانشکده فنی دانشگاه تهران گفته بود «از اردوگاه اصلاح طلبان صدای دشمن به گوش می رسد».
گفت: چه عرض کنم؟! یکی از سایت های ضد انقلاب درباره خاتمی نوشته؛ او آدم جاه طلبی است که با وعده قدرت و مقام به آسانی قابل بهره برداری است.
گفتم: یارو توی اتوبوس دوتا دستش رو به کمرش زده بود. یکی بهش گفت؛ آقا چرا اینطوری ایستادی؟ دستهاتو بنداز، جای مردم رو تنگ نکن! و یارو نگاهی به خودش کرد و گفت؛ ای بابا! پس هندونه ها کو؟!

پخمه
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: برخورد قاطع جلیلی در نشست ژنو 3 و محاکمه آمریکا به اتهام ترور دانشمندان هسته ای ایران، بدجوری اعصاب 1+5 را به هم ریخته است.
گفت: 5 سناتور آمریکایی با ارسال نامه ای برای رئیس جمهور آمریکا از وی خواسته اند هرگز به ایران اجازه غنی سازی اورانیوم ندهد!
گفتم: اگر آمریکا غلطی می توانست بکند که طی 31 سال گذشته و 8 سال چالش هسته ای کرده بود و نیازی به توصیه این 5 سناتور آمریکایی نداشت!
گفت: برخی از رسانه های آمریکایی با حالتی تمسخر آمیز نوشته اند؛ تحریم ها و فشارها و حمایت از فتنه گران داخلی نتیجه معکوس داده است و به جای اینکه موضع ایران را تغییر بدهد، آمریکا را به بن بست کشیده است.
گفتم: یارو در میدان تیر، رفته بود کنار «سیبل» نشسته بود. فرمانده میدان تیر سرش داد کشید و گفت؛ مرد حسابی چرا رفته ای کنار تابلوی هدف نشسته ای؟! خیلی خطرناک است. و یارو در پاسخ گفت؛ با این تیراندازان پخمه ای که تو داری، اینجا امن ترین نقطه است.


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 5:9 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

خشم مقامات آمریکا از گسترش روابط اقتصادی ترکیه با جمهوری اسلامی
براساس سندی که در رابطه با ترکیه در سایت «ویکی لیکس» انتشار یافت حاکی از آن است که واشنگتن به آنکارا درخصوص روابط اقتصادی با ایران هشدار داده است.
به گزارش فارس به نقل از روزنامه «گازته 5» چاپ ترکیه،سندی که در تاریخ 4 دسامبر 2009 در سفارت آمریکا در آنکارا تنظیم و ارسال شده، روز گذشته در سایت «ویکی لیکس» انتشار یافت.
این سند که مربوط به جزئیات دیدار «دیوید کوهن» مشاور جرایم مالی وزارت خزانه داری آمریکا با مقامات ترکیه در اکتبر سال 2009 در آنکارا می شود در عین حال گویای هشدار مقامات آمریکایی به ترکیه درخصوص روابط این کشور با ایران است.
بنابراین گزارش، مسئولان وزارت خزانه داری آمریکا در ماه های آگوست و اکتبر سال 2009 به آنکارا سفر کرده موضوع نحوه رابطه با ایران را مطرح کرده بودند ولی این دیدار دیوید کوهن و هشدار وی در آن زمان از افکار عمومی پنهان نگهداشته شده بود.
روزنامه «گازته 5» در ادامه گزارش خود چنین می نویسد: نکته ای که در این سند جلب توجه می کند این است که نام شخص و یا موسسه دیگری به غیر از دو موسسه «شورای تحقیق جرایم مالی» (ماساک) و «بی.دی.دی.کا.» که کوهن با مسئولان آنها دیدار داشته، پنهان نگهداشته شده و بجای آن چند «ایکس» گذاشته شده است.


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 5:6 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

پرگویی و بلوف زنی محافل ضدانقلاب داخلی و خارجی، به مجادلات تازه ای در میان محافل اپوزیسیون دامن زده است.
رادیو زمانه در گزارشی به قلم یکی از اعضای اپوزیسیون خارج نشین به میتینگ های کم رونق اپوزیسیون در برخی کشورهای اروپایی و آمریکا پرداخت که به بهانه 16 آذر مذاکره شده بود. سایت «زمانه» می نویسد: این روزها در برخی شهرهای اروپا و آمریکا جلسات سخنرانی در سالگرد 16 آذر برگزار شد. آنچه در حرکت های اخیر خارج کشور شاهد بوده ایم این بوده که بیشتر سعی شده سخنرانان در میان فعالان قدیمی خارج از کشور و نسل جدید مهاجران انتخاب شود. این به خودی خود بد نیست. مشکل وقتی پیش می آید که پای صحبت های 30 ساله همفکران خودت می نشینی که با جابه جا کردن بعضی از جملات و عوض کردن اسامی، سخنان تکراری خود را به ظن خود «آپ دیت» کرده اند و به اسم حرفی نو عرضه می کنند. حرف من مسلماً این نیست که دوستان تازه وارد به صرف تازه وارد بودن خود حرف تازه ای هم داشته باشند، سؤال اصلی این است که این سخنرانی ها، آکسیون ها و همایش ها چه هدفی را دنبال می کنند؟ اگر به سخنان نسل اول مهاجران بپردازیم، به راستی دلیل سخنرانی این دوستان را نمی فهمیم. چرا که سی سال همچنان این روال را ادامه داده و با سخنرانی های خود به جز جلب توجه شخصی- که بعضی به آن نیاز دارند- هیچ مسئله ای حل نشده است.
نویسنده گزارش خاطرنشان می کند: تحلیل های ارائه شده در این جلسات در عمل، دست دوم است و مشقی که از روی دست همدیگر می نویسند، عمدتاً کارآیی خاصی ندارد و تأثیرگذار نیستند؛ روشنگرانه نیستند. هیچ جنبشی در بود یا نبود این سخنرانی ها چیزی به دست نیاورده یا از دست نداده، پس ادامه این آکسیون ها به این شکل چه فایده ای دارد؟ سخنرانان در دوره جدید عمدتاً همان سخنرانان اپوزیسیون 30 سال گذشته بوده اند و هر شهری در هر کشوری کسانی را دارد که شیفته تریبون هستند و احتمالاً در هر جلسه در نهایت برای حدود 50 نفر سخنرانی می کنند. این سخنرانان چه می گویند که در طول این سی سال نگفته اند و این شنوندگان چه خواهند شنید که تاکنون نشنیده اند؟ نتیجه این سخنرانی چیست که تاکنون مطرح نشده است؟
این اپوزیسیون سرخورده اضافه می کند: تجربه من به عنوان یک فعال اجتماعی در طول سالیان این است که شرکت کنندگان ثابت و قدیمی این گونه مراسم، به روال همیشه در این برنامه ها هم شرکت می کنند و حرف هایی را که همیشه شنیده اند و گفته اند، و این چرخ کماکان بر روال همیشگی اش می چرخد. اما آیا واقعاً هدف این است؟ آیا هدف رفتن همان راهی است که سی سال رفته ایم؟ یا شاید هدف این است که یک بعدازظهر جمعه مان را دور هم باشیم؟ اپوزیسیون خارج از کشور بیش از 25 سال است که چنین جلسات سخنرانی را ترتیب داده است.
نویسنده رادیو زمانه نهایتاً تأکید کرد: گذاشتن آکسیون برای خالی نبودن عریضه، اثرات غیرقابل جبرانی بر اپوزیسیون خارج کشور گذاشته که نتیجه آن همین است که امروز شاهد آن هستیم. همین عمل های بی اثر منجر به تبدیل اپوزیسیون خارج از کشور به چیزی شد که یادآور آن ترانه غم انگیز قدیمی است: «تو فقط هستی که باشی، تو نه مرگی نه تلاشی». این جلسات سی سال است که برگزار شده اند و باور کنید سی سال دیگر هم می توانند برگزار شوند.
در همین حال «آرش-ب» از روزنامه نگاران زنجیره ای که از فراریان نسبتاً خارج نشین محسوب می شود، در نوشته مشابهی به بی عرضگی اپوزیسیون داخلی و اصلاح طلبان و نفاق جدید پرداخت. وی در سایت ضد انقلابی «روزنت» نوشت: اصلاح طلبان همان روزهایی که مست فتح سنگر به سنگر کرسی های قدرت بودند و در تقسیم غنایم، جام می را خود در دست می گرفتند و خون دل را نصیب دفتر تحکیم کردند، به دانشجویان به عنوان سوخت موتور اصلاحات نگاه می کردند و شیوه چشم آنان از ابتدا فریب جنگ داشت. با این همه دانشجویان تحکیم، متهم ردیف اول شکست اصلاحات شدند.
روزنت می افزاید: قصد طعن به اصلاح طلبان نیست اما پس از حوادث عاشورای سال گذشته، خیلی ها از ابتکار در روش های مبارزه سخن راندند و از ابتکارات جدید گفتند. اما هر چه بیشتر درباره این روش ها و ابتکارات بجویی، کمتر می یابی. برای بعضی ها، روش های نوین مبارزه خلاصه شده است در فعالیت هایی که در شبکه های اجتماعی چون بالاترین و فیس بوک و توییتر و... انجام می دهند، برخی دیگر نیز تصور دارند که در ذهن داشتن آنچه که سال گذشته رخ داده است، خود بزرگ ترین مبارزات است. کسی هم در این میان نپرسید پس چه شد شیوه های جدید و کجاست شبکه های اجتماعی که قرار بود خانه به خانه، محله به محله، شهر به شهر و... گسترش یابد.


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 5:5 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

رئیس شورای سیاستگذاری مجمع روحانیون به دیدار خانواده یکی از آشوبگران بازداشتی رفت.
خاتمی در حالی به منزل «بهاره- ه» رفت که نامبرده به خاطر تخلفات گسترده، از جمله نقش آفرینی در آشوب های سال گذشته، به 9 سال حبس محکوم شده است. خاتمی که خود به دلیل ملاقات با کسانی چون جورج سوروس و راسموسن دبیرکل ناتو(و نخست وزیر هتاک دانمارک) و... از متهمان کودتای مخملی سال گذشته به شمار می رود، در این ملاقات ادعا کرده برخورد نظام با آشوبگران، با کشورهای کمونیستی قابل مقایسه است!
وی همچنین با اشاره به بازگرداندن عماد باقی به زندان، از نامبرده و دیگر متهمان جانبداری کرد و گفت: متاسفانه برای فعالیت گروه ها مشکل ایجاد می کنند و معلوم نیست افراد و گروه هایی که به کار مخفی و غیرعلنی اعتقاد ندارند و خواستار اصلاح وضع موجود هستند چگونه باید فعالیت کنند.
خاتمی توضیح نداد که مخالفت با فعالیت مخفی و غیرعلنی چه نسبتی می تواند با ملاقات های وی با جرج سوروس و ملک عبدالله(اردیبهشت ماه 88) و... داشته باشد. این در حالی است که خاتمی در زمان ریاست جمهوری و در پی اقدام خائنانه عماد باقی در سرقت اسناد محرمانه وزارت اطلاعات و سپس انتشار توام با دستکاری و تحریف این اسناد، نسبت به این حرکت اعتراض کرده و تصریح کرده بود انتشار اسناد محرمانه اگر سندیت داشته باشد خیانت است چه رسد به این که واقعیت هم نداشته باشد.
تذبذب خاتمی در تخطئه تندروی افراطیون مدعی اصلاحات طی حوادث سال گذشته و سپس رفتن به خانه یکی از آنان(از اعضای گروهک منحله تحکیم)، یادآور مشی همیشگی وی است چندان که 16 آذر 1383 در دانشکده فنی دانشگاه تهران اذعان کرده بود «از اردوگاه اصلاحات صدای دشمن به گوش می رسد» اما بعدها وی خود تبدیل به صدای دشمن شد و با برخی از همان صداها و سخنگویان دشمن هم آوا شد تا آنجا که برخی از حامیان وی از خاتمی با عنوان «بندباز ناشی» یاد کردند.


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 5:4 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

Design By : Pichak