سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

نفوذی
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: پخش فیلم و اظهارات مستند نفوذی وزارت اطلاعات در رأس هرم اپوزیسیون بدجوری گروه های اپوزیسیون را به جان هم انداخته و یکدیگر را به باد فحش گرفته اند.
گفت: حیوونکی ها حق دارند، چند سال است که دارند با ساز یک نفوذی وزارت اطلاعات رقص شتری می کنند و به خیال خودشان از بدنه نظام اطلاعات می گیرند!!
گفتم: در این میان علیرضا نوری زاده که ادعا می کرد «مدحی» را کشف کرده و حالا معلوم شده که همه اخبار و اطلاعات پشت پرده اپوزیسیون توسط این نفوذی وزارت اطلاعات لو رفته است، بیشتر از بقیه فحش می خورد.
گفت: نوری زاده در دوران جنگ تحمیلی هم در لندن، اخبار عوامل عراق را به یکی از نفوذی های وزارت اطلاعات می داد و فکر می کرد با عامل استخبارات ارتش عراق همکاری می کند.
گفتم: یارو وسط خیابون احتیاج به قضای حاجت داشت ولی هرچی می گشت جایی پیدا نمی کرد. ناگهان چشمش به یک در نیمه باز افتاد و با عجله وارد شد و در یک محیط تاریک شروع کرد به... ولی هنوز عرقش خشک نشده بود که یکدفعه فضا با ده ها نورافکن روشن شد و صدای قهقهه خنده مردم به آسمان بلند شد. حیوونکی رفته بود روی «سن تئاتر»!

دزد
گفت: گروه های اپوزیسیون فراری درباره پیشنهاد «تظاهرات سکوت» در 22 خرداد بدجوری با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و به جان هم افتاده اند.
گفتم: اسب های درشگه وقتی به سربالایی می رسند و از نفس می افتند همدیگر را گاز می گیرند و به یکدیگر لگد می زنند.
گفت: بسیاری از آنها، این پیشنهاد را به مسخره گرفته و می نویسند؛ مگر مغز خر خورده ایم که با چندصد نفر به مقابله با 70 میلیون نفر برویم و لت وپار شویم و عده ای دیگر می گویند قرار نیست در این تظاهرات، حرفی بزنیم و شعاری بدهیم و یا کاری کنیم که معلوم شود مخالف رژیم هستیم!!
گفتم: خب! از کجا معلوم شود که تظاهرات کرده اند؟
گفت: اتفاقا دعوای اپوزیسیون هم سر همین مسئله است و می گویند راه رفتن ساکت مردم در خیابان ها که همیشه هست و ربطی به فراخوان ما ندارد!
گفتم: خانمی از شوهرش پرسید؛ دزد چطوری می آید؟ همسرش گفت؛ نیمه شب در تاریکی می آید به پایش نمد می پیچد که صدا نکند و... نصفه شب خانم شوهرش را صدا کرد و گفت؛ پاشو! پاشو! دزد اومده! شوهرش پرسید؛ از کجا فهمیدی؟ و زن گفت؛ هرچی گوش دادم، دیدم هیچ صدایی نمیاد، فهمیدم که دزد اومده!

راز
گفت: پته شورای موسوم به «هماهنگی راه سبز امید»! روی آب افتاده و گروه های اپوزیسیون متوجه شده اند که این شورا از سوی سازمان منافقین راه اندازی شده است.
گفتم: پس بگو که چرا پشت سرهم بیانیه و اطلاعیه صادر می کردند و با وجود اصرار گروه های اپوزیسیون، حاضر نمی شدند نام اعضای این شورا را فاش کنند.
گفت: ولی حالا معلوم شده که یکی از منافقین فراری و پناهنده به آمریکا، این به اصطلاح «شورا» را اداره می کند.
گفتم: پس چرا گروه های اپوزیسیون تا حالا متوجه این موضوع نشده بودند؟!
گفت: برای این که منافقین از اول هم می دانستند با یک مشت خل و چل و آدم نماهای اجق وجق روبرو هستند ولی الان داد مهرانگیز کار درآمده و خطاب به شورا نوشته است «آیا فکر می کنید با یک مشت احمق طرف هستید»؟!
گفتم: یارو جلوی چشم همه به یکی از همکارانش گفت؛ احمق بی شعور! و دوستش گله کرد که چرا جلوی دیگران مرا کنف کردی؟ و یارو از وی عذرخواهی کرد و گفت؛ ببخشید! نمی دانستم که احمق بودن تو باید بین خودمان پنهان بماند!

بلا
گفت: از قول جریان انحرافی اعلام شده بود که اواسط خرداد یک حادثه ناگوار اتفاق می افتد!
گفتم: پس چرا هیچ اتفاقی نیفتاد؟!
گفت: همان جریان می گوید، چون به مردم گفته بودیم دعا کنند و آنها هم دعا کرده اند، بلا رفع شد، اما چند روز دیگر را مشخص کرده و گفته اند ممکن است در آن روزها اتفاق ناگواری بیفتد!
گفتم: اگر باز هم اتفاقی نیفتاد چی؟!
گفت: دوباره می گویند دعا کردیم بلا رفع شد!!
گفتم: اگر تا این اندازه مستجاب الدعوه هستند چرا برای نجات خودشان از بن بستی که با آن مواجه شده اند دعا نمی کنند؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: گدایی در خانه ای رفت و صاحبخانه چیزی به او نداد. گدا گفت؛ الان دعا می کنم که بلایی بر سرت نازل شود! صاحبخانه گفت؛ اگر دعایت اثر دارد، اول دعا کن بلایی که بر سر خودت نازل شده رفع شود و بعد...!!


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 4:49 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

پشت پرده راهبرد عملیات اطلاعات پایه
دقیقا در بحبوحه فتنه 88 و در میانه انبوه پدیده های امنیتی که به وفور می شد مشاهده کرد، یک پدیده بسیار جالب مشاهده شد که البته به دلیل شرایط خاص آن دوران کمتر مورد توجه قرار گرفت. آن پدیده مهم -که تازه این اواخر میزان اهمیت آن در حال آشکار شدن است- این بود که تقریبا به طور ناگهانی اپوزیسیون خارج از کشور سعی کرد به عنوان یک «کل واحد» و «مجموعه یکپارچه» ظاهر شود و به عنوان «ضلع خارجی فتنه سبز» به ایفای نقش هماهنگ بپردازد.
برای آنها که در یکی دو دهه گذشته مجموعه رفتار اپوزیسیون فراری را رصد کرده اند کاملا آشکار است که این جریان نه یک مجموعه واحد، بلکه طیفی بسیار پراکنده، به هم ریخته و شلخته از گروه ها و گروهک هایی است که سه ویژگی مهم همواره درباره آن صدق می کرده است. ویژگی اول تکثر و یا شاید بهتر باشد بگوییم بی سر و سامانی تمام نشدنی و سرگیجه آور جریان ضد انقلاب است. از 30 سال پیش به این طرف، تقریبا به طور مستمر، هر چند ماه یک بار یک گروه یا گروهک جدید با ادعاهای عجیب و غریب در یک کشور غربی ظهور و ادعا کرده بنا دارد فصلی جدید در تاریخ مبارزه علیه جمهوری اسلامی بگشاید و بعد از چند هفته پر گویی و سر و صدا به خیل آن ده ها گروه دیگری پیوسته است که در ماه های قبل از آن همین ادعاها را داشته اند. ویژگی دوم، وجود اختلافات حاد میان جریان اپوزیسیون بوده که در بسیاری از موارد تا مرز پدرکشتگی و تصفیه های خونین (حتی درون گروهی) هم پیش رفته است. اگر مجموعه ضد انقلاب خارج نشین را یک طیف در نظر بگیریم که از منتها الیه چپ (توده و ...) آغاز می شود، نفاق در میانه آن قرار دارد و تا منتها الیه راست (سلطنت طلبان، و ...) گسترش می یابد، گروه های توزیع شده روی این طیف، تقریبا هیچ وقت چشم دیدن همدیگر را نداشته اند و یکی از مشغولیت های دائمی آنها -که البته اسباب تفریح دوستداران انقلاب هم بوده- بد و بیراه گفتن به گروه های رقیب و متهم کردن آنها به انواعی از اشتباهات و خطاها بوده است آن هم عمدتا با این هدف که خود را پیش چشم سرویس های اطلاعاتی غربی (که افسار همه این گروه ها را در دست دارند) بزرگ تر و با ارزش تر جلوه بدهند و نهایتا مواجب بیشتری دریافت کنند. دقیقا به همین دلیل، در سال های پس از انقلاب و تا پیش از فتنه 88 چیزی به نام همکاری بین گروه های ضد انقلاب و انجام پروژه های مشترک همواره بیشتر به شوخی شبیه بوده است تا اینکه بیان کننده یک واقعیت باشد. و ویژگی سوم هم که تقریبا در بین همه این گروه ها مشترک است، بی خاصیتی محض و ناتوانی آنها از طراحی و اجرای مستقل حتی یک عملیات ساده علیه جمهوری اسلامی بوده است به گونه ای که مجموعه مستندات موجودنشان می دهد حتی یک مورد هم وجود ندارد که در آن این گروهک ها بدون کمک، پشتیبانی و تغذیه مستقیم سرویس های غربی قادر به انجام یک عملیات پیش پا افتاده بوده باشند.
مجموعه این ویژگی ها در آستانه دهه سوم انقلاب اسلامی، آرام آرام سرویس های اطلاعاتی غربی را به این نتیجه رسانده بود که آنچه «اپوزیسیون خارجی» جمهوری اسلامی خوانده می شود، در واقع چیزی جز یک دردسر واقعی و آبروریزی مستمر نیست و پولی هم که در حلقوم آنها می ریزند به دقیق ترین معنای کلمه هدر رفته است. این گروه ها نه هرگز قادر به وارد آوردن ضربه ای جدی به نظام بوده اند، نه پایگاهی در داخل کشور پیدا کردند و نه حتی توانستند یک جریان انتقادی جدی و با دوام علیه جمهوری اسلامی در خارج بوجود بیاورند که شنوندگانی در جهان برای خود پیدا کند.
اما وقوع فتنه 88 در داخل ایران، این ارزیابی سرویس های غربی را تا حدودی تغییر داد. با مشاهده برخی عوامل آلوده در نظام و بوجود آمدن این اشتباه محاسباتی در ذهن طرف غربی که نظام جمهوری اسلامی از درون دچار یک شکاف غیر قابل رفع شده است، سرویس های آمریکا ، انگلیس و اسراییل به این نتیجه رسیدند که شاید تاریخ مصرف اپوزیسیون خارج نشین به طور کامل هم تمام نشده باشد. برخی شواهد نشان می دهد ارزیابی این سرویس ها این بود که اگر بتوانند گروه های متکثر ضدانقلاب را دور هم جمع کنند، میان آنها تقسیم کار ایجاد کنند و خود به طور مستقیم ایجاد هماهنگی میان آنها را به عهده بگیرند آن وقت ممکن است قادر باشند در بیرون کشور ظرفیتی آبرومند ایجاد کنند و از تلفیق این ظرفیت با جریان فتنه در داخل ایران، یک اپوزیسیون سراسری واحد و دارای بدنه اجتماعی و توان تحرک موثر علیه نظام بوجود بیاورند.
بر این مبنا پروژه«اپوزیسیون واحد» در بیرون کشور و با مشارکت مجموعه سرویس های اطلاعاتی کشورهای غربی -که حالا دیگر اتاق های عملیات مستقل خود علیه ایران را تعطیل و یک اتاق عملیات مشترک ایجاد کرده بودند- کلید خورد. به سرعت اخباری منتشر شد که مثلا منافقین درون پادگان های پژاک مقر تاسیس کرده اند، رهبران پژاک با بهایی ها ارتباط گرفته اند، گروهک ریگی مشغول مذاکره با تجزیه طلبان است، سلطنت طلب ها در صدد تاسیس تلویزیون واحد با منافقین و چند گروه دیگر هستند و ... اگرچه روشن بود که بسیاری از این خبرها ساختگی است و فقط با این هدف منتشر می شود که روسا خیال کنند «پروژه با موفقیت در حال جلو رفتن است» ولی در موارد معدودی هم می شد دید که برخی گروهک های ضد انقلاب اختلاف ها و مرزبندی های سابق خود با یکی دو گروه دیگر را کنار گذاشته اند و همکاری هایی ابتدایی شکل گرفته است. برخی منابع غربی می گویند همه تلاش آمریکا یی ها در این مدت این بوده است که اولا از گروه های مختلف اپوزیسیون بخواهند که به هم نزدیک شوند و اتاق عملیات مشترک تاسیس کنند، ثانیا تا می توانند پیوند خود را با جریان فتنه در داخل ایران عمیق کنند (جریان فتنه به اشارت اربابان غربی خود، همواره آغوشی گشاده برای همکاری با این گروهک ها داشته است)، ثالثا حتی آنجا که نمی توانند اختلاف های خود را با همدیگر حل کنند لااقل از گرفتار شدن به درگیری های بین گروهی و خنثی کردن توان و انرژی همدیگر بپرهیزند.
این عینا پروژه ای بود که در فاصله سال های 88-84 در داخل کشور هم تحت عنوان ایجاد «اپوزیسیون حرفه ای» تعقیب شده بود. آمریکا یی ها پس از شکست افتضاح آمیز سال 84 به این نتیجه رسیدند که مشکل جریان اصلاح طلب نداشتن میلیشیای خیابانی حرفه ای است که در مواقع لزوم بتواند به عنوان بدنه اجتماعی آشوب عمل کند و قدرت چانه زنی لازم برای گروه های سیاسی در مقابل حاکمیت را فراهم بیاورد. 4 سال میانه 84 تا 88 صرف ایجاد این بدنه در چارچوب پروژه هایی مانند سازمان رای و کمیته صیانت از آرا شد و آمریکا یی ها هم از طریق پروژه exchange (تبادل) که تلاش می کرد نخبگان جامعه ایرانی را در پوشش فعالیت پژوهشی، یا خدمات اجتماعی وارد دوره های آموزشی خاص کند و نهایتا آنها را به عنوان بخشی از پازل بزرگ «اپوزیسیون واحد» به خدمت بگیرد، به طور مستقیم در آن مشارکت کردند. در همین مدت کوتاه به وضوح می شد دید که چگونه گروه هایی مانند ادوار تحکیم تلاش می کنند به عنوان پیمانکار پروژه یکپارچه سازی اپوزیسیون در داخل ایران عمل کرده و با ایفای نقش «لولا» مرزهای میان گروه های مختلف داخلی را که مانع همکاری دستجمعی آنها بود از میان بردارند.
فتنه 88 زمان آزمون بود. آمریکا یی ها باید تست می کردند تا ببینند از آنچه با این همه زحمت فراهم آورده اند چه نتیجه ای می توانند گرفت. در بخش اجتماعی پروژه حتی یکی دو ماه هم دوام نیاورد. مردم به سرعت به دروغ گویی جریان فتنه پی بردند و از آن جدا شدند و آنچه باقی ماند -آنطور که مثلا در واقعه عاشورای 88 دیدیم- همان بخش سازمان یافته ای بود که حالا دیگر در هماهنگی کامل عملیاتی با ضد انقلاب خارجی و سرویس های غربی و یا شاید بهتر باشد بگوییم تحت فرمان آن عمل می کرد. بااز دست رفتن بدنه اجتماعی که سران فتنه از طریق دروغ گویی و مظلوم نمایی فراهم آورده بودند، عملا بخش «نرم» پروژه براندازی به بن بست رسید. عملیات نرم اساسا مبتنی بر دو رکن حضور مردم و پروژه سازی رسانه ای است که فتنه گران به فاصله چند ماه از 22 خرداد 88 دیدند که در هر دو حوزه ناتوان شده اند. عملیات سخت (درگیری نظامی) هم که اساسا هیچ وقت در دستور کار طرف غربی قرار نداشت چرا که به خوبی می دانستند نه امکان پذیر است و نه به نتیجه مورد نظر آنها ختم می شود. تنها گزینه باقی مانده چیزی است که آمریکا یی ها خود آن را «عملیات اطلاعات پایه» یا «نیمه سخت» نامیده اند و طیفی از اقدامات از خرابکاری و ترور گرفته تا عملیات سایبری را در بر می گیرد.
تبدیل شدن عملیات نیمه سخت به راهبرد اصلی آمریکا در مقابل ایران به چند دلیل بسیار مهم رخ داده است. نخست اینکه آمریکا یی ها احساس می کنند باید انرژی خود را روی کند کردن توانایی ها ایران از طریق عملیات ایذایی متمرکز کنند تا به این ترتیب از سرعت ایران کاسته شود و برای پروژه اصلی آنها که ایجاد نارضایتی از طریق تلفیق شکاف های سیاسی و مشکلات اقتصادی در بلند مدت است، زمان فراهم شود. دوم، اکنون تمرکز غرب بر افزایش نارضایتی ها از طریق ایجاد اختلال در روند جاری امور، انجام خرابکاری و غافل کردن دولت از روند خدمت رسانی است. تنش های سیاسی هم که پی در پی از جانب برخی گروه های سیاسی مشکوک تولید می شود به این فرایند کمک کرده است. و سوم، اکنون برای غربی ها کاملا روشن است که در شرایط عدم همراهی مردم تنها راه پیش پای آنها این است که دوباره به گروهک های دست ساز خود مراجعه کنند و از این گروهک ها هم کاری بیش از عملیات ایذایی ساخته نیست. آمریکا یی ها می دانند که این نوع از عملیات نهایتا تاثیر بسیار ناچیزی روی محاسبات راهبردی ایران دارد اما احساس می کنند همین که برای مدتی جامعه امنیتی ایران را مشغول کنند و برای دوستان خود در داخل دلگرمی و حاشیه امنیت ایجاد نمایند، ارزش ریسک کردن را دارد.
تمام عملیات های ترور، انفجار، بمب گذاری و خرابکاری که ظرف دو سال ما بعد فتنه در ایران انجام شده در چارچوب پروژه ای قرار دارد که در این نوشته بسیار به اجمال توصیف شد و اقدامات اخیر دستگاه امنیتی نشان می دهد روی آن اشراف کامل وجود دارد.


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 4:45 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

نمایش فیلم «الماس فریب» که طی آن یکی از عوامل جمهوری اسلامی ایران وارد کانون های ضدانقلابی و سرویس های جاسوسی غرب می شود و بسیاری از برنامه های آنها از این طریق لو می رود، رسانه ها و عوامل ضدانقلاب را سردرگم کرده است.
پنج شنبه هفته گذشته پیش از نمایش فیلم الماس فریب برخی از رسانه ها با عنوان «اعترافات یک عضو دستگیر شده ضدانقلاب» و برخی دیگر «نفوذ وزارت اطلاعات در عمق اپوزیسیون» این خبر را منتشر کردند و همین نحوه اطلاع رسانی - که می توان آن را «طرح فریب 2» نامید- باعث شد که نه تنها گروه های ضدانقلابی نتوانند نفوذ محمدرضا مدحی و حضور وی در جمع خودشان - علی رغم این که فیلم های مستند حضور وی در میان آنها موجود است- را انکار نماید بلکه به بسیاری از حقایق ناگفته نیز اعتراف نمایند.
اما اصل ماجرا این است که دستگاه اطلاعاتی کشورمان با استفاده از یکی از عوامل خود به کانون اپوزیسیون خارج نشین و سرویس های جاسوسی بیگانه نفوذ می کند و طرح های براندازانه آنان را با شکست مواجه می کند.
در ذیل برخی از واکنش های جریان های اپوزیسیون و ضدانقلاب که بوضوح حاکی از سردرگمی عجیب آنهاست مرور می شود.
سایت روزآنلاین وابسته به گروه های ضدانقلاب در یادداشتی با عنوان نفوذی در اپوزیسیون یا زندانی در تهران می نویسد: آیا او بر اساس ادعای برخی رسانه های حکومتی بازداشت شده و آنچه در برنامه مذکور گفته، اعترافات اوست یا این که او و دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی اپوزیسیون خارج از کشور را فریب داده اند؟ این سایت می نویسد: مدحی در سال 88 و پس از حضور در اروپا و آمریکا مصاحبه های متعددی با رسانه هایی از جمله گاردین، نیویورک تایمز، رادیو زمانه، روزآنلاین، خودنویس، صدای آمریکا و دیگر رسانه ها داشته است.
روزآنلاین در ادامه سردرگمی اپوزیسیون می نویسد: هنوز مشخص نیست محمدرضا مدحی از ابتدا به عنوان عامل نفوذی وارد اپوزیسیون خارج از کشور شده و آنچه او در این برنامه گفته روایتی است نفوذ است یا اعترافاتی در بازداشت، همان طور که معلوم نیست او چگونه سر از تهران درآورده است.
عصبانیت سیا
رادیو سازمان سیا که در این عملیات بیشترین ضربه به پیکره اطلاعاتی اش وارد شد با ادبیات کاملا عصبانی به دفاع از خود می پردازد و فیلم الماس را اینگونه توصیف می کند؛ «آشفته ترین و از هم گسیخته ترین رمان تصویری» و توضیح نمی دهد که مستندات تصویری چگونه قابل انکار است؟
این رادیو اصل حضور مدحی را برای بازسازی جایگاه خود زیر سؤال می برد و علی رغم مصاحبه های متعدد صدای آمریکا با وی می افزاید: محمدرضا مدحی بازیگری است که در اولین حضور تلویزیونی نقش اول را به او داده اند، بازیگر بسیار بی تجربه و ناپخته ای که پیش از این داستان هیچ کس حتی نام وی را نشنیده است!
رادیو سازمان سیا که نگران اثرات این فیلم است چهار هدف را برای نمایش این فیلم برمی شمرد: قدرت اطلاعاتی ایران، نشان دادن این که دستگاه های جاسوسی غرب از جنبش سبز حمایت می کنند، تخریب دولت در تبعید و اثبات تلاش دول غربی برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی.
مدحی را دزدیده اند
نشریه الکترونیک ایران گلوبال وابسته به گروه های ضد انقلاب نیز در مطلبی درباره چگونگی شکست طرح سردار مدحی می نویسد: «مدحی در طول یک عملیات نظامی دزدیده شد». در ادامه این مطلب آمده است؛ «آمریکا و غرب از چندی پیش در پی یک کودتای نظامی با کمک بخشی از نظام بودند تا به این ترتیب نظامی سیاسی در ایران را بار دیگر به روش گوادلوپ دیگری دستخوش تغییرات مردم و زمان پسند خود نمایند.» به این ترتیب ایران گلوبال تایید می کند که دستگاه اطلاعاتی ایران یک پروژه بسیار مهم آمریکایی را ناکام گذاشته است.
آشفتگی نوری زاده
نوری زاده جاسوس موساد و عامل MI6 که دیدارهای متعددی با مدحی داشته است نمی داند که کدام مدحی را باور کند آنکه با وی در صدای آمریکا مصاحبه های متعددی را انجام داد و یا آن فردی که در ایران از ساده لوحی گروههای ضد انقلاب سخن گفت!
به نوشته پایگاه های ضد انقلاب وی که در اوج از هم گسیختگی روحی قرار دارد، در ابتدا می گوید: هیچ اطلاعاتی از این دولت در تبعید ندارد و رابطه ای هم با گروه موج سبز که ظاهراً جهانشاهی پایه گذار آن است نداشته است!
نوری زاده در عین حال ارتباطاتش با مدحی را تائید می کند و می گوید: زمانی که من با ایشان تماس گرفتم یک سال و اندی بود که ایشان در خارج بود. چندین مصاحبه هم قبلش کرده بود، برای من مدارکی فرستاد که آن مدارک درست بود. نشان دهنده ارتباط و وابستگی ایشان بود، ایشان چند ماهی در برنامه تلویزیون من آمد و صحبت کرد.
نوری زاده که معلق در زمین و آسمان است نمی داند که آیا مدحی به ایران رفته است یا او را برده اند. او می گوید: من اعتقاد دارم ایشان بعد از آن که به موج سبز پیوسته و آنجا شروع به فعالیت کرده آن انتظاراتی را که داشته برآورده نشده.
او در جملاتی سراسر تناقض می گوید: «به نظر من (مدحی) یا در شرایطی قرار گرفته که نتوانسته است نه بگوید، یا زیر تهدید این کار را کرده است و همین تناقض روایات منتشره در ایران حکایت گر این است که آقای مدحی به صورت عادی به ایران نرفته، ایشان یا با تهدید اقناع شده و یا او را برده اند.»
علیرضا نوری زاده ضمن تایید نشست پاریس می گوید: «آقای هنری برنار لویی فیلسوف فرانسوی ما را دعوت کرده بود به تالار فرهنگ های فرانسه، در آنجا ما رفتیم راجع به جنبش سبز در ایران سخنرانی کردیم، خیلی ها در آن جلسه بودند از جمله آقایان مخملباف، کاک حسن شرفی از دمکرات کردستان، کاک عبدالله مهتدی از کومله، حسین بر از بلوچ ها، دکتر مهرداد خوانساری، جهانشاهی و من... به این ترتیب او حضور تمام سران اپوزیسیون را در این جلسه تایید می کند (همان چیزی که در فیلم بود) و موضوع حمایت از فتنه گران را نیز تصدیق می کند. برخی کارشناسان در تهران می گویند علت اینکه گفته های نوری زاده با هم در تناقض است، شاید این است که او به این نتیجه رسیده است که مدحی سخنان و اسناد بیشتری دارد که در آینده به آن می پردازد.
در این حال جنبش آذربایجان برای دموکراسی و یکپارچگی ایران یکی از معدود گروههایی بود که ادعا می کند به جنبش جمع یاران نپیوست و در این مورد اطلاعیه ای صادر کرد که نشان می دهد مدحی همه گروههای ضدانقلاب را در آنجا گردهم آورده است. این گروهک ضد انقلابی می نویسد: «در نشست پاریس از «جنبش آذربایجان» نیز دعوت شده بود و رئیس هیات اجرایی جنبش تا پاریس هم رفته بود که با مدیر اصلی همایش دو روز قبل از برگزاری نشست جلسه ای خصوصی داشته و مطالبی را به شرح زیر یادآوری نموده و بنابر همین به دو دلیل در نشست پاریس شرکت نکرده است:
الف: حضور عنصر تروریستی حکومت اسلامی بنام سیدمحمدرضا مدحی در دایره این تیم
ب: شرکت برخی هم وطنان ناآگاه مان از کنگره مجهول و یاغی منش ملیت ها که ناقض یکپارچگی ملی ایران هستند».
همچنین سایت بی بی سی هم در گزارشی از این موفقیت اطلاعاتی نوشت: این نخستین باری نیست که مقامات اطلاعاتی جمهوری اسلامی از نفوذ در تشکل های مخالف در خارج و سازمان های اطلاعاتی کشورهای مختلف سخن می گویند و آن را نشانه قدرت و گستره جهانی فعالیت های خود می دانند هر چند به گفته مخالفان، هدف از چنین اظهاراتی را احتمالا ایجاد نگرانی در میان مخالفان، تقویت روحیه طرفداران حکومت و ماموران امنیتی و ارتقای موقعیت نهادهای اطلاعاتی در تشکیلات حکومتی بوده است.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در فیلم مستند الماس فریب فارغ از اینکه نشان داد که گروههای ضدانقلاب عروسکهای دست گردان سرویسهای جاسوسی غرب هستند که درصدد براندازی می باشند نکته مهم دیگری را نیز افشا کرد و آن اینکه علیرغم اتصال آنها به سرویسهای جاسوسی غرب که مجهز به پیشرفته ترین وسایل جاسوسی هستند نه تنها از قدرت اشراف اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران ناآگاه هستند بلکه در پروژه های خود بسیار آسیب پذیر و سطحی به نظر می رسند.
شایستگی نیروهای اطلاعاتی در این عملیات باعث شده است که گروههای ضدانقلابی نسبت به عملکرد خود و احتمال دستیابی به موفقیت ناامید شوند به طوری که برخی از کاربران سایت صهیونیستی بالاترین در واکنش هایی اظهار داشته اند که هوش کاربران معمولی ما صدبرابر بیشتر از نوری زاده است. ایران گلوبال، سایت تحلیلی ضدانقلاب در جمع بندی این موضوع نوشته است: «همین امروز با شنیدن این خبر شروع کرده اند به توهین به برخی افراد دانشمند و خوب مردمی، از جمله آقای نوری زاده. دوستان! نیازی به کوبیدن و یا سلب اعتماد کردن و یا خدای نکرده توهین و اعتراض به دوست خوب ما آقای نوری زاده نیست. اگر ایشان فریب خوردند، مثل تمام ما دلیلش صداقت و سادگی ایشان است. و آن چیزی نیست که ایشان را فرد بدی کند. بیائید این بار هوشمند باشیم و اجازه ندهیم رژیم با استفاده از این داستان سعی کند در میان صفوف مان شکاف ایجاد کند و ما را به جان همدیگر بیاندازد. امثال آقای نوری زاده ممکن است...


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 4:42 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

انتشار تحلیلی از طنزنویس خارج نشین نشریات زنجیره ای که اپوزیسیون را دعوت به عبرت گرفتن از رفتارهای هیجانی کور می کرد، دور تازه ای از زد و خوردها را در درون اسب تروای اپوزیسیون کلید زد.
«ا-ن» که اکنون در بروکسل روزگار می گذراند بهمن سال 88 به خاطر دفاع از پروژه «اسب تروا برای 22 بهمن و فتح میدان آزادی»! مورد شماتت فراوان گروهک های اپوزیسیون قرار گرفت. وی چند روز پیش از موضع دعوت به عقلانیت و خردورزی درآمده و نوشته بود که با هزار نفر نمی شود در ایران انقلاب درست کرد و تتمه مخالفان را برای آسیب دیدن به خیابان فرستاد چرا که شرایط انقلاب اصلاً فراهم نیست.
انتشار این رهنمود آن هم از جانب کسی که خود باعث به تله افتادن شماری از افراد میدانی گروهک ها شده بود، لج برخی از عناصر وابسته به اپوزیسیون را درآورد چنان که یکی از همکاران بالاترین با قلمی طعنه آمیز و آمیخته به اغلاط املایی تعمدی نوشته است: آقای [ن] گویا خارج نشینی بر شما هم اثر کرد و اون محسن سازگارایی که فرمان فتح رادیو تلویزیون را در 22 بهمن 1388 داده بود!! شما را از راه به در کرد! صد رحمت به اسب تروای شما. اگه یه میلیون آدم میومد، حرف شماها واقعن عملی می شد. اشکال کار شما این بود که آرزو را واقعیت تصور کرده بودید و درجه التهاب را اشتباه خانده بودید و چه دکتر خترناکی! در حالی که رهبران شاخه مسلمانان رحمانی و دمکرات جنبش سبز، که اصلن طرح راه پیمایی 25 بهمن، ایده آن ها و مشاورینشان بود، دعوت به سکوت می کردند، از خودت بگیر تا برسی به آقا محسن و مریم و مسعود مرده و بنی صدر و سلطنت طلب و غیرو، همه گفتید بروید بیرون و تا پیروزی به خانه برنگردید و دو شاخ گنده نصیب ما کردید در همان روز 25 بهمن... البته شما اگر عمرن گفته باشید لنگش کن.
طعنه اخیر بالاترین اشاره به آخرین نوشته نبوی در روزنت است که با لحنی آمیخته به غلط کردم اذعان کرد، وقتی می نویسد لنگش کن، مورد اعتراض واقع می شود و وقتی هم می نویسد لنگش نکن، باز مورد اعتراض و ناسزا قرار می گیرد!


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 4:41 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

درباره حقانیت ایران روان شد
سفیران سابق 6 کشور اروپایی در تهران در یادداشتی مشترک اعلام کردند بر پایه موازین حقوق بین المللی، موضع آمریکا و اتحادیه اروپا علیه برنامه هسته ای ایران فاقد هرگونه وجاهت قانونی است.
به گزارش تابناک، دراین یادداشت که لس آنجلس تایمز منتشر کرده، آمده است: بر پایه موازین حقوق بین الملل، مواضع اتحادیه اروپا و آمریکا در قبال برنامه هسته ای ایران، وجاهت قانونی را که این کشورها به آن اعتقاد دارند، ندارد، به ویژه که این کشورها با استناد به مقوله خطر تهدید صلح از سوی ایران، تحریم های اجبارآمیزی علیه این کشور وضع کرده اند اما آیا می توان گفت که غنی سازی اورانیوم توسط ایران تهدیدآمیز است؟ در واقع هیچ ماده ای در حقوق بین الملل و حتی قانون منع گسترش سلاح های هسته ای وجود ندارد که ایران را از غنی سازی اورانیوم منع کرده باشد،این در حالی است که کشورهای دیگری هم در دنیا هستند که اورانیوم غنی می کنند؛ اما هیچ کس آنان را تهدیدی برای صلح جهانی نمی داند. به علاوه، این حقیقتی است که فعالیت های هسته ای ایران توسط آژانس انرژی اتمی در حال نظارت است و تاکنون اطلاعاتی جدی درباره انحراف برنامه هسته ای ایران نیز توسط این بازرسان منتشر نشده است.
یادداشت مذکور با امضای مشترک ریچارد دالتون، استین کریستینسن، پائول مالتزان، گیلیوم متن، فرانسیس نیکولاد و روبرتو توسکانو سفرای پیشین انگلستان، سوئد، آلمان، بلژیک، فرانسه و ایتالیا در ایران منتشر شده است.


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 4:40 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

یک عضو بدنام حلقه انحرافی که پیش از این به دلالی در دانشگاه آزاد می پرداخت، اکنون نقش مشابهی را برای حلقه مذکور ایفا می کند.
نامبرده اخیرا با سوء استفاده از برخی ناهماهنگی ها در جریان ادغام وزارتخانه ها و خلأ پیش آمده، از طرف حلقه انحرافی مامور شده تا مدیران چند شرکت را احضار نموده و با آنها برای نقش آفرینی در انتخابات اتمام حجت کند. این فرد که ظاهرا پیش از این قرار بوده با ایرانیان مقیم خارج ارتباط بگیرد، اکنون مدیران چند شرکت را بدون هیچ وجاهت حقوقی و قانونی احضار کرده و تذکر داده که اگر به نفع حلقه متبوع وی نتوانند در انتخابات- به شکل منطقه ای و استانی- نقش آفرینی کنند، باید با جایگاه مدیریتی خود خداحافظی کنند! وی حتی تهدید کرده که در صورت عدم تحرک کافی، افراد جایگزین هم مشخص شده اند.
گزارش رجانیوز حاکی است: یکی دیگر از افراد موثر در جریان نفوذی نیز که عمدتا در حوزه صنعت فعالیت می کند، به رایزنی با مدیران صنعتی پرداخته و از آنها می خواهد تمام ظرفیت خود را برای جذب رای به ویژه در شهرهای کوچک از طریق ارائه تسهیلات به نام فرد مورد حمایت این جریان به کار بگیرند.
به دلیل تغییرات در راس سه وزارتخانه مهم رفاه، صنایع و نفت که شرکتهای زیرمجموعه زیادی نیز در زیرمجموعه این وزارتخانه ها قرار دارد، جریان نفوذی با سوء استفاده از اشراف نداشتن سرپرستان وزارتخانه ها، در حال نفوذ دادن مهره های وابسته به خود است.

روزنامه کیهان آمادگی دارد در صورت تداوم این تحرک انحرافی توسط فرد بدسابقه مذکور، گزارشهای بیشتری را منتشر کند.


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 4:39 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

یک نویسنده عرب به افشای ابعادی از روابط آل سعود و رژیم صهیونیستی پرداخت.
به گزارش اسلام تایمز، صادق الاسعد در گزارش خود یادآور شده است: برخی خبرها حاکی از آن است که ایهود اولمرت نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی با یک مقام بلندپایه عربستان (احتمالا ملک عبدالله) در اردن دیدار کرده است. همچنین این گزارشها از انجام دیدارهای جمعی از مسئولان اسرائیلی با بندربن سلطان از شاهزادگان بانفوذ سعودی حکایت دارد و از جمله منابع آگاه به انجام چنین دیدارهایی را در سالهای 2006 و 2007 بین شاهزاده بندر و مقامات اسرائیلی تاکید دارند هرچند که ملاقات اولمرت و ملک عبدالله در اردن را تایید نمی کنند.
این گزارش می افزاید: «ترکی فیصل سفیر سابق عربستان در آمریکا با مئیر داگان رئیس پیشین موساد دیدار کرده است. همچنین منابع کانادایی از وجود فعالیتهای مشترک عربستان- اسرائیل در خاورمیانه، آسیای میانه، شاخ آفریقا و منطقه قفقاز خبر می دهند که در پی برخی اهداف است از جمله؛ تضعیف قدرت مصر در دوره پس از سقوط مبارک به واسطه حمایت از گروههای سلفی و وهابی، هدف قراردادن دوستان ایران نظیر سوریه و همچنین آموزش برخی عناصر برای ایجاد هرج و مرج در مناطق مختلف به کمک انگلیس. این آموزشها در عربستان انجام می شود.»
یادآور می شود در جریان حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و باریکه غزه، برخی گزارشها از هماهنگی و حمایت همه جانبه رژیم سعودی نسبت به جنگ افروزی اسرائیل حکایت می کرد. همان زمان بود که گروههای مقاومت منطقه نام شبکه العربیه را به العبریه تغییر دادند.


نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت 4:38 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

سقوط
گفت: دولت آمریکا در یک اقدام غیر منتظره، وزیر دفاع، رئیس سازمان «سیا»، فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه و سفیر خود در افغانستان را تغییر داده است.
گفتم: چرا؟! برای چی؟!
گفت: اوباما اعلام کرده که طی چند سال اخیر معلوم شده که رؤسای قبلی کارآمد نبوده اند و نتوانسته اند از اقتدار روزافزون ایران در منطقه جلوگیری کنند.
گفتم: عجب روزگاری است؟ تا سه دهه قبل، آمریکایی ها برای ایران، نخست وزیر، وکیل مجلس، وزیر و... انتخاب می کردند و 40 هزار مستشار نظامی آنها در کشورمان حضور داشتند ولی امروزه به برکت اسلام و انقلاب، تغییر وزرا و رؤسای دولت آمریکا در سرپنجه ایران اسلامی است.
گفتم: چه عرض کنم؟! اوباما گفته است؛ هنوز به ادامه سلطه آمریکا بر خاورمیانه امیدوار است.
گفتم: یارو از پشت بام یک برج 30 طبقه به پایین پرت شده بود. وقتی به طبقه پنجم رسید، با خودش گفت؛ شانس آوردم،
تا حالا که به سلامت آمدم!

تئاتر
گفت: سایت جرس- حلقه ماسونی لندن- عکسی از جلسه امیرارجمند، مشاور فراری موسوی با چند تن دیگر را منتشر کرده و تصویر اعضای جلسه را شطرنجی کرده است که شناخته نشوند!
گفتم: کلک مرغابی زده اند!
گفت: سایت های ضد انقلاب به شدت آنها را مسخره کرده و نوشته اند؛ مگر غیر از مشاور موسوی و مهاجرانی و کدیور هیچکس دیگری هم برای آنها تره خرد می کند که در جلسه شان شرکت کند!
گفتم: حیوونکی ها خواسته اند کسی متوجه نشود که کفگیرشان به ته دیگ خورده و با فاکتور کردن این جلسه از سرویس اطلاعاتی انگلیس مواجب دریافت کنند.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو وسط خیابان احتیاج به قضای حاجت داشت ولی هرجا می رفت جایی پیدا نمی کرد، در این بین، متوجه یک ساختمان شد که درش باز بود. با عجله وارد شد و در یک محل کاملا تاریک مشغول شد ولی ناگهان ده ها پروژکتور و نورافکن آن نقطه را مثل روز روشن کرد و صدای قهقهه مردم به آسمان بلند شد. طفلکی روی سن تئاتر نشسته بود!

آبگوشت
گفت: در خبرها آمده است که محمد خاتمی و چند تن دیگر از اطرافیانش در حال برنامه ریزی برای انتخابات آینده مجلس هستند.
گفتم: او که به جرم وطن فروشی به زودی محاکمه و مجازات خواهد شد.
گفت: می گویند قرار است گروه های مدعی اصلاحات را آماده کنند.
گفتم: حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب که منحل شده اند و اکثر اعضای مرکزیت آنها به جرم همکاری با سرویس های جاسوسی بیگانه و ده ها جنایت دیگر زندانی هستند و اعضای اصلی بقیه گروه های چند نفره مدعی اصلاحات هم که فراری و پناهنده شده اند.
گفت: شاید منظورشان همان چند نفری است که باقی مانده اند؟
گفتم: آنها هم که به جرم همکاری با وطن فروشان فتنه گر رد صلاحیت می شوند.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو به همسرش می گفت؛ اگر گوشت داشتیم، پیاز داشتیم، نخود و لوبیا داشتیم، رب داشتیم، نون داشتیم، دیگ همسایه رو قرض می گرفتیم و یک آبگوشت بار میذاشتیم... و بعد فکری کرد و گفت؛ اما حیف که گوشت کوب نداشتیم!


نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 4:55 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

بازگشت گروه های جهادی به کرانه ، جنین و قدس
به این عبارت دو روز پیش روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت توجه کنید: «محافل اطلاعاتی اسرائیل در ماه های اخیر موضوع آشتی بین گروه های فلسطینی را دنبال می کردند و برآورد آنان این بود که حماس هرگز به تشکیلات خودگردان اجازه نخواهد داد که به غزه قدم بگذارد و به همین دلیل احتمال آشتی بین فلسطینی ها ضعیف است.» جالب تر این که برآورد اطلاعاتی اسرائیل بیانگر آن بود که «تغییر حکومت مصر فرضیه آشتی بین فلسطینی ها را ضعیف می کند» آحارونوت نتیجه گرفت: «توافق طرف های فلسطینی نشان دهنده ضعف برآورد دستگاه اطلاعاتی اسرائیل است. درست در زمانی که توجه تل آویو به مذاکرات محمود عباس برای تصویب کشور فلسطینی در -اجلاس شهریورماه- مجمع عمومی سازمان ملل بود و گمان می کرد حماس سرگرم کنترل گروه های تندرویی نظیر جهاد اسلامی است، همه گروه های فلسطینی در قاهره توافقنامه آشتی را امضا کردند.»
امضای توافقنامه آشتی میان گروه های فلسطینی و به تعبیری آشتی غزه و کرانه در روز چهارشنبه هفته گذشته در قاهره نشان داد که فلسطینی ها در حال حل و فصل مسائل داخلی خود هستند و اهمیت و حساسیت شرایط منطقه ای را به خوبی درک می کنند در همان حال مواضع بسیار تند رژیم تل آویو علیه توافق فلسطینی ها و تهدید سران تشکیلات خودگردان مبنی بر این که از این پس اجازه تردد آسان در منطقه کرانه باختری را ندارند، نشان دهنده اهمیت توافق روز چهارشنبه است. گروه های فلسطینی پیش از این در بیستم اسفند ماه 87- یعنی کمتر از دو ماه پس از پایان جنگ 22 روزه- در قاهره گرد هم آمدند ولی از آنجا که در آن زمان «میزبان» - مبارک و سلیمان- موضع جانبدارانه نسبت به جریان سازش داشت، توافقی حاصل نشد. امضای پیش نویس «توافق جامع» میان طرفین در شرایطی که مصر دوران گذار را طی می کند، به یک علامت روشن برای پیش بینی آینده مصر و نقش آن در معادله فلسطین تبدیل شده است. در عین حال در خصوص توافق آشتی چهارشنبه نکات زیادی وجود دارد و هنوز ابهاماتی فرا راه آینده توافق دیده می شود که به بعضی از این نکات و یا ابهامات اشاره می کنیم:
1- توافق اولیه و امضای کلیات آن از سوی گروه های مختلف فلسطینی در شرایطی صورت گرفته است که قرار است مجمع عمومی سازمان ملل در اجلاس سالانه خود - شهریورماه- تشکیل کشور فلسطینی را به تصویب برساند و به نظر می آید که تصویب آن قطعی باشد، در این بین رژیم صهیونیستی با تاکید بر این که فلسطینی ها دولت و یا هیات مورد توافقی ندارند تا طرف مذاکرات و مصوبات حقوقی قرار گیرند، تلاش می کرد که موضوع رسمیت یافتن تشکیل کشوری ذیل نام فلسطین را به تأخیر انداخته و در یک بستر زمانی ناکام بگذارد. مذاکرات قاهره نشان داد که فلسطینی ها در حال توافق بر سر تشکیل دولت وحدت ملی هستند براین اساس عریقات یکی از رهبران تشکیلات خودگردان پس از اظهارات تهدیدآمیز وزیر خارجه رژیم صهیونیستی گفت: لیبرمن تا چند روز پیش می پرسید با چه کسی باید صلح کنیم و حالا که فلسطینی ها به سمت تشکیل دولت وحدت ملی می روند علیه آنان فحاشی می کند.
گفتنی است که مردم فلسطین و نماینده قانونی آنها یعنی حماس خواستار خروج صهیونیست ها از تمامی سرزمین فلسطین هستند.
2- اگرچه فرایند وحدت ملی فلسطینی به احتمال زیاد زمان بر می باشد ولی طرح این موضوع به معنای نقطه پایان گذاشتن بر منازعات درون فلسطینی است و این به مردم مظلوم فلسطین امکان می دهد که بتواند از معادلات منطقه ای و تحولات ماههای اخیر که کاملاً به نفع فلسطین است، استفاده نمایند با این وصف می توان گفت برخلاف گذشته توافقات میان طرف های فلسطینی پایدار است چرا که برای همه طرف های آن دستاوردهای مهمی دارد هر چند ممکن است هر گروه از منظر خود به این توافق بنگرد.
3- یکی از حساس ترین بندهای توافقنامه و مهمترین آن، توافق بر سر پرونده امنیتی است. این توافقنامه وضعیت میان گروههای فلسطینی در غزه و کرانه را عادی سازی می کند و در نتیجه امکان فعالیت مجدد گروههای جهادی در کرانه و باریکه را فراهم می نماید. بازگشت حماس و جهاد به کرانه باختری اگرچه پیچیدگی های زیادی دارد و حتماً با اما و اگرها و شروطی از سوی تشکیلات خودگردان مواجه می شود اما از آنجا که اصول چنین توافقاتی مورد قبول قرار گرفته است می توان گفت نیروهای حماس و جهاد طی هفته های آینده از فرم فعالیت مخفی در کرانه خارج می شوند و این فضای کرانه را دگرگون می کند. از آنجا که در توافقنامه چهارشنبه قاهره روی حق سلاح مقاومت کاملاً توافق صورت گرفته است، فعالیت گروه های جهادی در کرانه به آرامش صهیونیست ها در این منطقه پس از 4 سال خاتمه می دهد و رژیم صهیونیستی درگیر دغدغه جدید امنیتی در کرانه، قدس شرقی و جنین می شود. علی الظاهر توافقات امنیتی چهارشنبه فراگیر بوده و توافق بر سر فعالیت نیروهای امنیتی، پلیس و نیروهای نظامی طرف های فلسطینی را در بر می گیرد.
4- همزمان با توافق گروههای مختلف فلسطینی در قاهره برای تشکیل دولت وحدت ملی و نیز همزمان با آماده شدن مجمع عمومی سازمان ملل برای تصویب کشوری ذیل نام فلسطین و تعیین ضرب الاجل برای آن، رسانه های رژیم تل آویو از اعمال فشار شهروندان صهیونیست به دولت نتانیاهو برای پذیرش دولت فلسطین خبر دادند. یکی از این منابع فاش کرد که بیش از 70 درصد از این شهروندان در نظرسنجی انجام گرفته، روی گزینه، دولت اسرائیل باید با تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی موافقت کند، تأکید کرده اند. این در حالی است که پیش از این ساکنان تل آویو و... حتی مذاکره با فلسطینی ها را خط قرمز می دانستند. این تغییر نگرش نشان دهنده احساس ضعف صهیونیست ها می باشد. جالب این است که توافق فلسطینی ها مبتنی بر منتفی شدن تضمین های امنیتی تشکیلات خودگردان با اسرائیل بوده و نمایندگان مذاکره کننده محمود عباس لغو این تضمین ها را امضا کرده اند.
5- یکی از توافقات روز چهارشنبه قاهره «برگزاری انتخابات رئیس تشکیلات خودگردان و انتخابات مجلس ملی یک سال پس از امضای توافقنامه از سوی طرفین» می باشد. به نظر می آید دو طرف با دو جمع بندی جداگانه این بند را امضا کرده اند. محمود عباس که می داند برای اینکه بعنوان نماینده فلسطین در اجلاس مجمع عمومی شهریور ماه شرکت کند، نیاز به پشتوانه ملی دارد، این بند را قبول کرده و در عین حال امید داشته که در این یک سال شرایط تغییر کند ضمن آنکه او به گمان خود با این دستاورد مهم دیپلماتیک و حقوقی می تواند سرنوشت انتخابات سال آینده را رقم بزند. حماس قاعدتاً از این منظر این بند را پذیرفته که اولاً با اصل موضوع اعلام رسمی تشکیل کشور فلسطین موافق بوده و ثانیاً حماس به موقعیت انتخاباتی خود در غزه، کرانه، جنین و قدس شرقی اطمینان دارد. اما به هر حال تردیدی نیست که رخدادهای یک سال آینده تعیین کننده پایایی یا کوتاه مدت بودن زمان این توافقنامه و اجرایی شدن بندهای آن است.
6- توافقات انجام شده در چهارشنبه میان گروه های فلسطینی پر از ابهام است ولی از آنجا که فعلا کلیات مورد توافق قرار گرفته این ابهامات طبیعی می باشند. یکی از این ابهامات وضعیت اداره مراکز فلسطینی در فاصله امضای رسمی و نهایی توافقات تا زمان برگزاری انتخابات است و حال آن که در این فاصله اتفاقات حقوقی فراوانی در مورد فلسطین رخ می دهد که طرف فلسطینی آن مشخص نشده و یا در مورد تشکیلات «سازمان آزادی بخش فلسطین» که متعلق به همه فلسطینی هاست و فعلا بطور انحصاری در اختیار محمود عباس و گروه فتح قرار دارد و بر اساس توافق چهارشنبه قاهره قرار شد مورد تجدیدنظر قرار گیرد، اصول این تجدیدنظر و زمان آن معلوم نشده است. در مورد آزادی زندانیان هم کلیات توافقنامه، زمان و نحوه آن را مشخص نکرده است. این ها طبعا مذاکرات آینده را زمان بر می کند و از این رو باید گفت فلسطینی ها در آغاز راه توافق قرار دارند.
7- فلسطینی ها اعتماد به نفس بالایی پیدا کرده اند این را می توان هم در میان مردم آن و هم در میان نخبگان فلسطینی مشاهده کرد، این در حالی است که این حس اعتماد در سال های اخیر به دلیل اختلاف رهبران فروکش کرده و به حداقل رسیده بود. فلسطینی ها بدون تردید به محمود عباس و ابتکارهای او و یا ابتکارهایی که او هم در آن حضور دارد اعتماد ندارد، اما احساس می کنند خود قادر به هدایت فرایند می باشند کما این که مصری ها اعتمادی به محمد حسن طنطاوی و شورای عالی نظامی مصر ندارند ولی احساس می کنند خود قادر به انتقال مصر از کشوری با حاکمیتی وابسته، غیرمردمی و سکولار به حاکمیتی مستقل، مردمی و الهی هستند و در نهایت قادرند همین طنطاوی را وادار به اتخاذ تصمیماتی کنند که این راه را هموار نماید. اعتماد به نفس فلسطینی ها به آینده نیز می تواند موانع شکلی و محتوایی و ابهامات کنونی را کنار بزند.


نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 4:49 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

سخنگوی شورای نگهبان قانون اساسی گفت که مصوبه اصلاح قانون انتخابات در جلسه شورای نگهبان مغایر با شرع و قانون اساسی تشخیص داده نشد.
عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان قانون اساسی در گفت وگو با خبرگزاری ها، با اشاره به مصوبه اخیر مجلس درباره اصلاح ماده 28 قانون انتخابات 1378 و اصلاحات بعدی گفت: مصوبه مذکور اخیرا توسط مجلس شورای اسلامی اصلاح و در جلسه شورای نگهبان مغایر با شرع و قانون اساسی تشخیص داده نشد.
وی افزود: این مصوبه یک نوبت به شورای نگهبان ارسال شد و شورای نگهبان آن را مغایر با قانون اساسی تشخیص داد.
بر پایه این گزارش، در این مصوبه شرط نامزدی برای انتخابات مجلس داشتن مدرک تحصیلی فوق لیسانس با 5 سال سابقه کار اجرایی و مدیریتی لحاظ شده بود که با ایراد شورای نگهبان مجددا در مجلس اصلاح و مقرر شد نامزدهای انتخابات مجلس به شرط داشتن تنها مدرک تحصیلی فوق لیسانس در این انتخابات کاندیدا شوند که بر همین اساس شورای نگهبان اصلاحات را مغایر با شرع و قانون اساسی تشخیص نداد.
مجلس به منظور تامین نظر شورای نگهبان تبصره 2 ماده 28 قانون انتخابات مجلس که مدرک لیسانس با شرایط 5 سال سابقه اجرایی برای کاندیداها را مجاز دانسته بود، حذف و مصوب کردند که سابقه نمایندگی مجلس یا حداقل 5 سال سابقه مدیریت سیاسی، حرفه ای، قضایی، اجرایی، آموزشی و پژوهشی پس از اخذ مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و یا معادل آن جزو شرایط کاندیداهای انتخابات مجلس است. براساس مصوبه مجلس کاندیداهای انتخابات مجلس با مدرک لیسانس و حتی با داشتن سابقه اجرایی 5 ساله نمی توانند به عنوان کاندیدا در انتخابات مجلس شرکت کنند و مدرک فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد ملاک کاندیداهای این انتخابات شد.


نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 4:47 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak