امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب
نشریه فرانسوی لوموند، روشنفکران و سیاستمداران اروپایی حامی رژیم صهیونیستی را شریک جنایات این رژیم معرفی کرد. تحریکات ضدانقلاب خارج نشین نسبت به عناصر داخلی که معمولا با خالی بندی همراه است و پس از مدتی دروغ بودن آن آشکار می شود، باعث اعتراض و مجادلات درون این محافل شده است. انتقاد از «توهم زدگی» و «خیال آلودگی» در میان جریان های ضد انقلاب شدت گرفته است. تقابل واقعیت قدرتمند جمهوری اسلامی با خیال پراکنی گسترده در اینترنت تحت عنوان «جنبش سبز» به این انتقاد شدت بخشیده است. دو سلطنت طلب بدسابقه که عمر خود را در خدمت به رژیم کودتایی، فاسد و دیکتاتوری پهلوی سپری کردند، به ستایش از تغییر هویت موسوی و کروبی پرداختند. شوخی تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد با یکی از دوستان خود در شبکه فیس بوک، سایت های ضد انقلاب و دروغ پراکن را هیجان زده کرد. دو تن از بازیگران آلت دست فتنه صبح دیروز با هم ملاقات کردند. در پی آزادی موقت جعفر پناهی، مهدی کروبی به منزل وی رفت و با او ملاقات کرد. به دنبال انتشار اظهارات نماینده فراری مجلس ششم در جمع گروهک های سلطنت طلب و منافقین که از آنها دعوت به همکاری و اتحاد می کند، نامبرده به توجیه سخنان خود پرداخت. یکی از عناصر ضدانقلاب فراری ضمن حمله به نامزد ندا آقاسلطان و کاسبی او به اسم جنبش سبز در تل آویو تاکید کرد مواضع صهیونیستی جنبش سبز باعث بدنامی این جریان در دنیا شده است.
لوموند با مرور مواضع توام با انتقاد سیاستمداران اروپایی نسبت به حمله اسرائیل علیه کاروان آزادی نوشت: طبیعی است که باید از محکومیت هایی از جنس اظهارات برنار کوشنر وزیر خارجه فرانسه استقبال کرد اگرچه هنوز کسانی هستند که عملیات اسرائیل را توجیه می کنند. یک روز پیش از حمله اسرائیل به ناوگان حامل کمک های بشردوستانه به غزه، برنار هانری لوی با غیب گویی که از صفات اوست، در تل آویو گفت «من هرگز ارتشی این چنین دموکراتیک ندیده ام که این قدر اخلاقی رفتار کند.» یادآوری کنیم که هنگام جنگ غزه، فیلسوف ما بر روی یک تانک اسرائیلی خرامیده بود تا وارد سرزمین اشغالی شود. بنا بر گزارش خبرگزاری فرانسه، لوی حمله اخیر را «احمقانه» ارزیابی کرده، زیرا ممکن است وجهه اسرائیل را خدشه دار کند. اما، او حتی یک کلمه برای محکومیت یا اظهار تاسف نسبت به کشته شدگان به زبان نیاورد. تنها پرسشی که امروز مطرح است، تخمین میزان بهایی است که دولت اسرائیل به خاطر این جنایت خواهد پرداخت. چرا که سازمان ملل متحد سال هاست ده ها قطعنامه صادر کرده و اتحادیه اروپا متون بیشماری را به تصویب رسانده که از اسرائیل دعوت می کنند تا به حقوق بین المللی احترام بگذارد یا حتی به حقوق انسانی، مثلا با شکستن تحریم غزه. هیچکدام از این مصوبات در عمل به اجرا درنیامده اند. برعکس، اتحادیه اروپا و ایالات متحده به اسرائیل پاداش هم می دهند. شاهد این مدعا پذیرش عضویت اسرائیل در «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» (OCDE) در هفته گذشته و دیدار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از فرانسه برای رسمیت بخشیدن به آغاز حضور این کشور است.
لوموند می پرسد: آیا مصونیت اسرائیل از مجازات همچنان ادامه خواهد یافت یا برخی دولت ها تصمیم دقیقی برای این مجازات خواهند گرفت تا به دولت اسرائیل بفهمانند که این سیاست سرکوب و اشغال بهایی دارد که باید آن را بپردازند؟ دولت فرانسه اکنون می تواند در چارچوب اتحادیه اروپا به شرکایش پیشنهاد کند تا پیمان همکاری با اسرائیل را به اتکای ماده 2 معلق کنند؛ ماده ای که به صراحت اسرائیل را موظف به حفاظت از حقوق انسانی می کند. فرانسه باید ابتدا واردات محصولات مستعمره های اسرائیل را ممنوع کند، و سپس تاکید کند که استقرار شهرک های استعماری در سرزمین های اشغالی غیرقابل قبول است و سرانجام اعلام کند اتباع فرانسه که در اسرائیل به خدمت نظام وظیفه درمی آیند حق خدمت در سرزمین های اشغالی را ندارند و در صورت عملیات نظامی مستوجب تعقیب قضایی هستند. کوشنر وزیر خارجه فرانسه گفت هیچ یک از شهروندان ما در میان کشته شدگان در کشتی ها نبوده اند اما آیا او مطمئن است که هیچ فرانسوی در میان مسئولان جنایت حمله به کاروان آزادی نبوده است؟!
گفتنی است در کشور فرانسه، معتبرترین اساتید دانشگاه نظیر روژه گارودی صرفا به خاطر پرسش از واقعیت یا دروغ هولوکاست تحت فشار و محاکمه و ایذاء پیاپی قرار داشته اند.
چند روز پیش سایت صهیونیستی بالاترین مدعی شد که سبزها بالای پشت بام رفته و الله اکبر می گویند. اما با منقضی شدن زمان وعده داده شده و دروغ از آب درآمدن هیجان آفرینی بالاترین، سایت ضدانقلابی خودنویس از این ماجرای تکراری به خشم آمده و با تمسخر نوشت: نشستی از فرانسه، وبلاگ می نویسی. اگه خیلی اینکاره بودی که الله اکبر بگویی، به بهانه یه وبلاگ فکستنی از ایران فرار نمی کردی!
خودنویس با تمسخر تاکید می کند که اگر شب کسی پشت بام رفت، فردایش هم شاید بتوان او را در خیابان دید. اگر هم تکبیر نگفتی برو بگو قرمزته! یا بگو آبی، آبی آبی، اس اس ]...[!
سایت ضد انقلابی خودنویس که خود تا مدت ها در دمیدن بر حباب سبز ایفای نقش کرده در تحلیلی با عنوان «توهم تاثیر» نوشت: نوشتن در عالم مجازی مسائلی به وجود می آورد که در عالم واقع کمتر شاهد آن هستیم. اولین و بزرگترین مسئله و بلکه معضل، ترکیب تدریجی عالم حقیقی با عالم مجازی و تشخیص ندادن این دو از یکدیگر است. ممکن است این سخن به نظر غیرواقعی و حتی مسخره بیاید اما حقیقتی ست که قابل کتمان نیست. کسانی که مدت طولانی پشت کامپیوتر می نشینند و ارتباطشان با دنیا از طریق شبکه های اینترنتی و وب سایت ها و وب لاگ ها برقرار می گردد، بعد از مدتی جهان واقعی را همان جهان داخل کامپیوتر فرض می کنند که این اگر برای وب گردهای غیرنویسنده مشکلی ایجاد نکند، برای نویسندگان اجتماعی و سیاسی قطعا ایجاد اشکال می کند.
این سایت که توسط برخی روزنامه نگاران زنجیره ای متواری به آمریکا و کانادا اداره می شود، با تاکید بر این مطلب که میزان مراجعه به سایت های مخالف نشانه مراجعه واقعی و خریداران نیست، تاکید کرد: متاسفانه نویسندگان سیاسی اینترنتی به خصوص آنهایی که در خارج از کشور زندگی می کنند و تنها وسیله ارتباطی شان با جامعه داخل ایران اینترنت است، به خاطر قاطی کردن عالم مجازی با عالم واقعی و برآورد خطا به خاطر تعداد کلیک هایی که روی مطالب شان می شود و تعداد نظرهایی که زیر مطالب شان نوشته می شود و تعداد لینک هایی که در شبکه ها به مطالب شان داده می شود دچار توهم تاثیر می شوند. به بیان دیگر این گروه از نویسندگان که بیشتر ساعات عمرشان را پای کامیپوتر و در اتاق های دربسته می گذرانند، دچار اغراق در میزان تاثیر مطالب شان بر خواننده و ایضا میزان تاثیر خودشان و گفتارشان در رویدادها و حوادث اجتماعی و سیاسی می گردند که منجر به مسائل تراژدی- کمدی می شود. به عنوان مثال نویسنده ای که در فلان گوشه دنیا نشسته، و تنها وسیله ارتباطی اش با داخل کشور خطوط تلفن و اسکایپ و مسنجر و اینترنت است، به گمان محبوبیت خودش و نوشته هایش، به تدریج لباس فعال سیاسی و اجتماعی به تن می کند و آغاز به دادن رهنمود می کند چرا که بر این باور است رهنمودهای او، مانند نوشته های سیاسی و اجتماعی و برنامه های تلویزیونی اش چون درّ و گهر توسط مردم خریدار دارد و مردم(مردم واقعی کوچه و خیابان) چشم انتظار نظرهای او هستند تا چگونه در فلان راهپیمایی حضور یابند یا فلان جماعت سیاسی را دوست بدارند، یا فلان جماعت سیاسی را از خود برانند و این آغازی می شود برای توهم، و رشد توهم که گاه به خودبزرگ بینی و مگالومانیا و امراض روحی امثال آن منتج می گردد.
نویسنده سابقه دار خودنویس که با دیگر سایت ها نظیر گویا نیوز و... همکاری دارد، از موضع «یک تجربه کرده» نوشت: البته که هر نویسنده ای چه صاحب نام، چه بی نام، چه با ده هزار کلیک چه با ده کلیک، بر محیط اطراف خود و خوانندگان پرشمار یا کم شمارش تاثیر می گذارد اما ارزیابی میزان این تاثیر و چگونگی آن موضوعی ست که باید به طور واقع گرایانه مورد مداقه قرار گیرد تا نویسنده خدای نکرده از دایی جان نایب سوم فوج قزاق تبدیل به ناپلئون بناپارت نگردد. باید دیگران را از افتادن در چنین دامی برحذر داشت.
داریوش همایون سانسورچی ارشد و آخرین وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم پهلوی درباره نقش این دو در بازسازی اپوزیسیون تحت پوشش جنبش سبز به دویچه وله گفت: نقش آنها بسیار موثر بوده و موثرتر هم شده است. جاهایی که جنبش نمی تواند خودش را ابراز کند، اینها زبان جنبش هستند. سخنان و مصاحبه های آنها، بسیار موثر و دارای نقش مثبت است.
این صهیونیست بدنام درباره سوال دویچه وله مبنی بر اینکه «بسیاری به گذشته آقای موسوی اشاره می کنند یا به گذشته آقای کروبی، شما چه طور؟»، گفت: آنانی که فقط روی گذشته تکیه می کنند، تصمیم گرفته اند که با گذشته شان هم تمام شوند. افراد در موقعیت های گوناگون می توانند تغییر کنند و این ها هم تغییر کرده اند، و بخصوص کروبی. چون من شنیده ام، پیرامونی های شان هم گفته اند، که باقی زندگی شان را گذاشته اند برای جبران آنچه در آن سال ها کرده اند(!)
دویچه وله پرسید «شما به عنوان بخشی از اپوزیسیون خارج از ایران فعالیت می کنید. چه نقشی برای اپوزیسیون در بیرون از ایران متصور هستید؟» همایون گفت: پشتیبانی و پشتیبانی و پشتیبانی! ادعای تصاحب و تملک بخشی از جنبش سبز یا بخشی از گفتمان جنبش سبز کار غلطی است و دسته بندی بر سر جنبش سبز خلاف منظور است. برای این که جنبش سبز مرزها را از بین برده است، مرزهای درونی گرایشات سیاسی، مرزهای درون و بیرون را و اگر کسانی نیز همچنان روی عادت گذشته به دسته بندی و این گوشه مال من و آن گوشه ما شما ادامه دهند، تبعاً خلاف منظور عمل کرده اند ولی هرچه پشتیبانی بیشتر باشد، البته نقش موثرتری خواهد بود.
شایان ذکر است داریوش همایون دارای گرایش افراطی به بهائیت و از مهره های مورد اعتماد صهیونیست ها در ایران بود که به واسطه ازدواج با هما زاهدی (دختر سرلشکر زاهدی عامل کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد) به رأس قدرت در رژیم پهلوی نزدیک شد. او مهرماه سال گذشته به نشریه ضدانقلابی شهروند گفته بود «انقلاب اسلامی بدترین اتفاق در این 80 سال عمر من بود».
همزمان با همایون، مهرانگیز کار (همسر سیامک پورزند و از عناصر خدمتگزار سلطنت پهلوی در حوزه مطبوعات) در سایت بی بی سی فارسی نوشت: نمی شود انقلابی دیگر را در ایران انتظار کشید و آنگاه به صحنه آمد... در انتخابات سال گذشته ابتدا شجاعت موسوی و کروبی را باور نمی کردیم. ما مقیمان خارج اصلاً باور نمی کردیم می انگاشتیم یک موج زودگذر است و موسوی به زودی عذرخواهی می کند و می رود پی قلم مو و بوم نقاشی. موسوی و کروبی پیش داوری های امثال من را از پایه فرو ریختند.
وی با اشاره به تردیدش برای حضور در انتخابات و حوادث بعدی می نویسد: در این دوران پرخطر، احترام به موسوی و کروبی و رهنورد، دیگر نقطه نظرهای من را که از راه دور به تماشا نشسته ام تحت الشعاع قرار داده است. تا کسی شرایط سیاسی پیرامونشان را نزیسته باشد، نمی تواند به سزا تحسین شان کند. تا یک سال پیش در باورم نمی گنجید بیانیه های موسوی را بر دیگر نظرات منتشره ترجیح دهم.
شایان ذکر است دفاع این دو سلطنت طلب ورشکسته از سران ورشکسته فتنه می تواند سندی بر بن بست و مالباختگی منافقین جدید باشد و ماجرای تجانس زاغ و لک لک را تداعی کند که به اعتبار «لنگیدن» دم خور یکدیگر شده بودند.
ماجرا از این قرار است که تعدادی از دانشجویان دانشگاه فردوسی برای شوخی با یکی از دوستانشان در فیس بوک صفحه ای تحت عنوان «محمد فیض را آزاد کنید» ایجاد می کنند که در مدت کمتر از یک هفته تعداد کثیری از بازدیدکنندگان به عضویت این صفحه درمی آیند! در پی این اقدام، تریبون های رسانه ای جریان سبز در سایت های «کلمه»، «دانشجو نیوز» (وابسته به نهضت آزادی)، «پیک ایران»، «جرس» صدای آمریکا (VOA) و... به انعکاس گسترده خبر زندانی شدن و حتی کشته شدن نامبرده پرداختند!
به گزارش شبکه خبر دانشجو، سایت دانشجو نیوز در خبری با اظهار تأسف از دستگیری این دانشجو نوشت: محمد فیض یکی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه فردوسی مشهد پس از پایان تجمع روز دوم خرداد دانشجویان دانشگاه فردوسی توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد؛ از زمان دستگیری محمد فیض تاکنون، وی هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است. هم اکنون خانواده این فعال دانشجویی در بی خبری کامل از وضعیت فرزندشان به سر می برند و هیچ اطلاعی از مکان بازداشت این دانشجو دردست نیست(!)
یک سایت مشابه نیز در خبر دروغ دیگری نوشت: در پی بازداشت محمد فیض، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در حال تدارک تحصن های دانشجویی در اعتراض به این بازداشت می باشند و اعلام کرده اند که در صورت ادامه بازداشت وی در صحن دانشگاه متحصن خواهند شد. در طی تجمع سبزها در دانشگاه مشهد ]!؟[ درگیری های لفظی بین بسیجی ها و دانشجویان معترض پیش آمد که طی آن بسیجی ها به تهدید دانشجویان پرداختند(!)
اما در حالی که لحظه به لحظه خبر دستگیری، شکنجه و کشته شدن محمد فیض در فضای رسانه ای بویژه در سایت ها و وبلاگ های منتسب به سبزها بیشتر و بیشتر انتشار می یافت، محمد فیض روز پنجشنبه در صفحه فیس بوک مطلب زیر را خطاب به دوستان خود نوشت: «این قدر شوخی کردین که الان VOA گفت منو گرفتن، ببینم آخرش میتونین واسه من دردسر درست کنید؟!»
لازم به ذکر است مانور تبلیغاتی رسانه های منتسب به جریان سبز بر روی این خبر ساختگی و همچنین تجمع خیالی در روز دوم خرداد در این دانشگاه در حالی که هیچ تجمعی در این روز در دانشگاه فردوسی برگزار نشده بود، شگفتی، بهت و اسباب خنده دانشجویان این دانشگاه را فراهم کرد.
سایت های زنجیره ای سابقه بدی در انتشار انبوه دروغ و شایعه دارند و در اوج آشوب های خیابانی تلاش کردند به هر قیمت شده با شهیدسازی و افزایش تعداد آسیب دیدگان، به باج خواهی بیگانگان مشروعیت ببخشند.
اولین خبر درباره این ملاقات به جای اینکه از سوی سایت کلمه (وابسته به موسوی) یا سحام نیوز (متعلق به کروبی) منتشر شود، مقارن ظهر دیروز توسط یکی از سایت های وابسته به گروهک نهضت آزادی (میزان نیوز) منتشر شد. پیشدستی میزان نیوز در انتشار خبر ملاقات کروبی و موسوی به روشنی از مدیریت بازیگران فتنه توسط گروهک هایی نظیر گروهک آمریکایی نهضت آزادی حکایت می کند. پیش از این هم برخی سایت های ضدانقلاب خارجی نظیر «جرس» نیز پیشدستی و دستپاچگی مشابهی را از خود به نمایش گذاشته بودند که معلوم می کند سران فتنه در اندرونی و خانه و محل کار خود از سوی یک حلقه سیاسی- رسانه ای بدنام مدیریت می شوند.
کروبی و موسوی در دیدار اخیر نیز به روال گذشته تلاش کردند آرمان های امام را زندانی و محصور توصیف کنند و خود را هنوز وفادار به امام جا بزنند. موسوی گفت: هم اکنون وضعیت کشور به گونه ای است که این افراد(؟) تصویر امام را نیز زندانی کرده اند. امام متعلق به همه ماست و متعلق به همه مردم است اما کاری که انجام شد این بود که یک عده ای مهندسی کردند و تصویری که خودشان می خواستند از امام بیرون دادند تا بتوانند سر قدرت بمانند که این یعنی حصر کردن امام.
کروبی هم گفته است: هم اکنون وضع امام و نامش را طوری محصور کرده اند که یک گروه خاص فقط می تواند درباره امام سخن بگوید.
به روال مواضع یک سال اخیر، خبر ملاقات و گفته های دیروز این دو بازیگر فتنه نیز بلافاصله پس از انتشار تبدیل به تیتر اول رسانه های ضدانقلاب آمریکایی و انگلیسی و هلندی و ... شد که لابد به خاطر شدت علاقه رسانه های استکباری به امام خمینی است!!
موسوی و کروبی در حالی مدعی داشتن تعلق و وفاداری به حضرت امام هستند که امام خمینی بارها و به صراحت فرموده بود روزی که دشمنان و مستکبران از ما تعریف کنند و کف بزنند، باید عزا بگیریم. حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان عضو مستعفی مجمع روحانیون مبارز یکشنبه شب با اشاره به این شاخص صریح در کلام حضرت امام گفت منظور امام این است که اگر دشمنان از کسی تعریف کردند، آن شخص مرده است چون عزا را برای مرده می گیرند.
سران جبهه استکبار از اوباما و کلینتون گرفته تا شیمون پرز و سارکوزی بارها با ادبیات گوناگون عملکرد سران فتنه سبز را الهام بخش، شجاعانه، آزادیخواهانه و ضداستبدادی توصیف و از آنها حمایت صریح کرده اند. سران- بازیگران آلت دست- فتنه هم چنین ابتدا به صورت پنهانی و سپس علنی با گروهک هایی نظیر نهضت آزادی مراوده برقرار کردند که آخرین آن ملاقات چند هفته پیش موسوی با برخی اعضای این گروهک بود ضمن اینکه موسوی و کروبی طی ماه های گذشته مدام به خانه های عناصر گروهکی سر زده اند و این در حالی است که حضرت امام شدیدترین مواضع و برائت ها را نسبت به همین گروهک به ویژه نهضت آزادی داشتند.
کروبی در این ملاقات که دومین دیدار وی طی هفته های اخیر از منزل پناهی است، نسبت به بازداشت این کارگردان ابراز تاسف کرد و آن را برخورد با جامعه هنری توصیف کرد.
پناهی هنگامی در منزل خود بازداشت شد که در زیرزمین خود مشغول صحنه سازی شکنجه و تجاوز در قالب یک سناریوی ساختگی بود. برخی بازداشت شدگان و بازیگران همراه پناهی بعدها اعلام کردند که به او اعتماد کرده و فریب او را خورده اند.
اصرار کروبی به حضور گاه و بی گاه در خانه پناهی (لوکیشن شکنجه و تجاوز) از آن جهت جالب توجه بیشتری است که کروبی در ادعاهای گزاف خود مانده و نتوانسته سندی جور کند. به همین دلیل هم حتی کسانی چون موسوی و خاتمی حاضر نشدند ادعاهای گزاف او را تکرار کنند. برخی شاهدان مورد ادعای کروبی برای تجاوز (نظیر ابراهیم-ش) پس از بازی دادن او، از لندن و شبکه بی بی سی انگلیس سردرآوردند و معلوم شد آکتورهای حرفه ای بی بی سی و بدلکاران سازمان جاسوسی انگلیس هستند.
بدین ترتیب تنها سند کروبی، زیرزمین منزل پناهی و فیلم نیمه کاره اوست با این مضمون ملتمسانه که «یا کهف من لاکهف له... یا سند من لا سند له»!
سیمای جمهوری اسلامی در برنامه ای مستند و کوتاه سخنان حقیقت جو را که علناً از «سلطنت طلب ها » و «مجاهدین» اسم می برد و دعوت به همکاری می نمود، پخش کرد. به دنبال این اقدام روشنگرانه که ماهیت اصلاح طلبان نقابدار و مستخدمان فعلی نهادهای برانداز آمریکایی را روشن می کند،حقیقت جو واکنش نشان داد.
وی به سایت روزنت گفت: من باید این توضیح را بدهم که نکته ای که اتفاق افتاده بود، دعوا بر سر پرچم بود. این دعوا هم نه مربوط به شهر بوستون که مربوط به خیلی از شهرها بود. یعنی بعضی ها دوست داشتند با پرچم شیر و خورشید دراین برنامه ها حضور داشته باشند و الزاماً همراه داشتن این پرچم را به معنای سلطنت طلبی نمی دانستند. عده ای هم معتقد بودند این نماد سلطنت طلب هاست و نمی خواستند با پرچم آن ها در برنامه حاضر باشند. یعنی نمی خواستند این راه پیمایی سلطنت طلب ها تلقی شود. این مسئله واقعاً باعث دعوا شده بود. در آن جا بحث من اساساً این بود که بگذاریم نماد ما همان علامت سبز باشد. در آن جا گفتم که شاید بعضی از شما سلطنت طلب باشید و بعضی از مجاهدین و بعضی هم از مذهبی ها. این جا منظورم واقعاً مجاهدین انقلاب بود و نه مجاهدین خلق. چون در این صورت می گفتم مجاهدین خلق(!)
این توضیحات البته افتضاح قبلی را بیشتر می کند. هر چند که معلوم است در آن تجمع ضدانقلاب، خطاب او به منافقین و سلطنت طلبان است اما بر فرض که خطاب او به مجاهدین (انقلاب) هم باشد باید پرسید نسبت شما (عضو فراکسیون مشارکت)، مجاهدین (انقلاب) و سلطنت طلب ها چیست که از آنها دعوت به ائتلاف و همکاری می کنید. یعنی مجاهدین و مشارکت هم سلطنت طلب هستند یا سلطنت طلب ها از پهلوی های پالانی کوتاه آمده و طرفدار جمهوری شده اند یا اینکه سر هر دو طیف به آمریکا بند است؟!
این عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم همچنین به روزنت گفت: قانون اساسی باید عوض شود و رژیمی سکولار جایگزین شود. این اظهارات در حالی است که سران مشارکت و نامزد آنها- موسوی- برای ادامه فعالیت های منافقانه همچنان طرفدار جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن هستند.
شایان ذکر است حقیقت جو به خاطر خدمات ویژه اش برای حزب مشارکت در جریان اغتشاشات خیابانی، از دفتر تحکیم به فهرست مشارکت در انتخابات مجلس ششم راه پیدا کرد. او چند سال پیش به همراه همسر خود (تهوری) از کشور گریخت و در استخدام موسسه بد نام «کام آزادی» درآمد. وی از حامیان تحریم ایران توسط آمریکاست.
گروهک منافقین در آشوب های خیابانی سال 78 نیز دوشادوش مشارکت و مجاهدین (منافقین جدید) نقش آفرینی می کرد.
محمدعلی اصفهانی که با برخی سایت های گروهکی نظیر اخبار روز و ایران گلوبال همکاری می کند، در وبلاگ خود نوشت: شعار نه غزه، نه لبنان ]جانم فدای ایران در تظاهرات روز قدس[ حاصلی نداشت جز ایجاد نفرت نسبت به اپوزیسیون سبز در میان مردم خاورمیانه و نیز تشدید بدبینی نزد بخش قابل توجهی از فرهیختگان سیاسی در سراسر دنیا، که به حق به عنوان جزئی از وجدان بیدار جهان معاصر شناخته می شوند، و به دلایلی که باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد، نظر چندان مساعدی به جنبش ندارند و آن گونه که بایسته و شایسته است از آن حمایت نمی کنند. شبیه همین شعار بود ادعایی که بسیج و سپاه و لباس شخصی ها را عرب های از خارج آمده معرفی می کرد. بر زبان آورندگان آن شعار یا باورکنندگان این یاوه ها سوء نیتی نداشتند. سوء نیت را باید پیش مروجان آن شعار و این یاوه جست وجو کرد.
وی اضافه کرد: چند هفته پیش وقتی که کاسپین ماکان نامزد ندا آقاسلطان به اسرائیل رفت برخی گروه های سفله که در ارتباط با دستگاه تبلیغاتی اسرائیل و نیز تنی چند از کسانی که هیچ فرصتی را برای تقرب به قاتلان مردم فلسطین از دست نمی دهند با هدف خوش رقصی برای اسرائیل یا به منظور به دست آوردن نوعی ارباب و کارفرمای حامی، فرصتی به دست آوردند تا قروغربیله ای برای دولت اسرائیل بیایند و چشمک و چراغی به او بزنند و آبی از لب و لوچه فرو بریزند.
این منافق فراری بی آنکه از سرنوشت رسوا و مشابه چپ های استحاله شده و در خدمت آمریکا و انگلیس بپرسد، تصریح کرد رفتارها و شعارهایی از این دست شدیدا افکار عمومی جهان را بدگمان می کند.
پیش از این هم برخی سایت ها نظیر روزنت به نقل از همکار خود (مقیم لبنان) اذعان کرده بودند که مردم لبنان و مصر و فلسطین، به اپوزیسیون سبز به چشم مزدور آمریکا و اسرائیل نگاه می کنند.
شعار نه غزه نه لبنان ملهم از مواضع ضد انقلابی و ضد خط امامی کسانی چون موسوی و کروبی و برخی میدانداران فتنه بود که بارها و حتی در تبلیغات و مناظره های تلویزیونی تصریح کردند ماجرای اشغال فلسطین و مظلومیت ملت های لبنان و فلسطین به ما ربطی ندارد. این مواضع با استقبال شدید سران رژیم صهیونیستی و ستایش آنها از شجاعت سران فتنه مواجه شد.
Design By : Pichak |