سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

یک سلطنت طلب و مستخدم مطبوعاتی سفارت آمریکا در رژیم پهلوی گفت: میرحسین موسوی دچار تحول فکری شده و باید از او حمایت شود.
علیرضا نوری زاده معروف به دروغ زاده، همکار دوجانبه موساد و سیا طی سخنانی در شبکه تلویزیونی وابسته به گروهک تروریستی پژاک گفت: آقای موسوی که 8 سال نخست وزیر بود اکنون دیگر اعتقادی به آرمان های خمینی ندارد و از این رو باید حمایت شود.
وی افزود: دوستان من در بسیاری از جلسات خود مطرح می کنند که موسوی هشت سال نخست وزیر بوده، از این رو نباید از وی حمایت کرد، اما من بر این باور هستم که باید همه جانبه از وی حمایت کرد. او اگر افکار سال 59 را داشت جنبش سبز هرگز به دنبال وی حرکت نمی کرد، اما موسوی امروز درباره افکار گذشته خود تجدیدنظر کرده است و فهمیده راهی که در گذشته می رفته است، یعنی تبعیت از خط خمینی نادرست بوده است. او اول انقلاب جوان بود و چشم جهان بین نداشت، اما امروز صحبت از عدالت و دموکراسی می کند.
نوری زاده گفت: تحول در افکار برای بسیاری از افراد به وجود آمده است، برای نمونه ابتدای پیروزی انقلاب صادق زیبا کلام در یکی از سخنان خود که راجع به آمریکا داشت، گفته بود که بعد از نابودی ایالات متحده آمریکا، ایران باید سایر کشورهای دیگر را از چنگال کفر نجات دهد، اما امروز این گونه فکر نمی کند.


نوشته شده در دوشنبه 89/2/20ساعت 2:56 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

میرحسین موسوی و همسر وی به دیدار خانواده جعفر پناهی کارگردان نشان شده ناتوی فرهنگی و از شایعه سازان جریان فتنه رفتند. این همان خانه ای است که پناهی با سفارش خارجی، در زیرزمین آن، لوکیشن شکنجه و تجاوز را برای فیلم برداری آماده کرده و 18 نفر مشغول صحنه سازی بودند.
«کلمه» سایت وابسته به موسوی خبر بیشتری از این ملاقات منتشر نکرد اما به دوبار سابقه دستگیری پناهی، یکبار در 8 مرداد 88 و بار دوم در 10 اسفند 88 به همراه 18 نفر دیگر در خانه خود اشاره کرد.
پناهی بار دوم در حالی دستگیر شد که در پوشش پارتی و مهمانی، زیرزمین خود را تبدیل به کارگاهی برای تهیه و مونتاژ فیلم های جعلی با مضمون القای شکنجه و تجاوز کرده بود. یکی از بازداشت شدگان در خانه پناهی پس از آزادی به «تابناک» گفته بود: پناهی مشغول تهیه فیلم در زیرزمین خانه خود بود. او از اعتماد ما سوءاستفاده کرد. سناریو و داستان این فیلم روایت زندگی خانواده چهار نفره ای بود که درگیر اتفاقات بعد از انتخابات می شوند و فرزند خانواده مورد تجاوز در بازداشتگاه قرار می گیرد. پناهی قصد داشت «شکنجه و تجاوز» را در بازداشتگاه های ایران برجسته کند. من و دیگر دوستانم در این مدت هزینه برداشت های یک طرفه، غیرمنصفانه و اشتباه پناهی از موضوعات سیاسی و بلندپروازی های وی در این زمینه را پرداخت کردیم و این در حالی است که پناهی به اعضای گروه فیلم سازی توصیه می کرد اکیداً با کسی در خصوص ساخت فیلم صحبت نکنند و موضوع را حتی با نزدیک ترین افراد خود طرح نکنند. شأن سینما و هنر بالاتر از سیاست است و درست نیست برای «مقاصد سیاسی» و یا «دیده شدن در مجامع بین المللی»، زندگی، فعالیت هنری و آینده عده ای را که اعتماد کرده اند نادیده گرفت و با سوء استفاده از اعتماد آن ها علیه مردم و سرزمین خود برای خوشایند خارجیان فیلم شکنجه ساخت. ما در قالب گروهی 18 نفره حدود 2 هفته مشغول فیلم برداری در لوکیشنی واقع در منزل شخصی پناهی بودیم و حدود نیمی از فیلم را فیلم برداری کردم که همگی عوامل سرصحنه بازداشت شدیم.
برخی اعضای ستادهای موسوی و کروبی با چراغ سبز این دو تن سراغ القای شکنجه و تجاوز رفتند و این پس از آن بود که سران فتنه دریافتند دروغ تقلب در انتخابات کارایی خود را از دست داده است. کروبی و موسوی مدتی است از سر درماندگی، به خانه برخی از بازداشت شدگان می روند اما خبرها حاکی است شماری از خانواده ها در این ملاقات ها اعتراض های تندی را متوجه کروبی و موسوی کرده اند.


نوشته شده در دوشنبه 89/2/20ساعت 2:56 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

برخی اوقات تقلای ضد انقلاب خارج نشین برای تحمیق عناصر همسو درداخل و روحیه دادن به آنها، حالتی به شدت مضحک به خود می گیرد.
به دنبال بروز افسردگی شدید در محافل ضد انقلاب طی 4-3 ماه اخیر، سیامک- م از عناصر ضد انقلاب که چند سالی است به آمریکا رفته، در وبلاگ خود(آرتا هرمس) خطاب به این عناصر افسرده و سردرگم در فضای مجازی نوشت: همه چیز دوباره خسته کننده س؟ به شما متلک می گن و مسخره تون می کنن؟ پس لابد جنبش مرده! این جوری فکر می کنی؟ فکر می کنی جنبش تموم شد؟ فکر می کنی شکست خوردی؟ گیرم که شکست خوردیم. گیرم که حتی خود تو هم می دونی تموم شده و فقط روت نمیشه به خودت بگی. گیرم که مخالفان به جای مبارزه با جمهوری اسلامی، افتادن به جون هم و تقصیرها رو گردن هم میندازن. گیرم همه اونایی که فکر می کردیم می تونن رهبر جنبش باشن و اونو جلو ببرن، حوصله شون سر رفته و برگشتن سر خونه و زندگی شون. آخرش چی؟ بذار رک بهت بگم. جنبش مرد که مرد تو که نمرده ای]![ تو که هنوز امیدت رو از دست نداده ای باید کاری بکنی. نمیگم تنهایی پاشو بیا خیابون. باید حرف بزنی و بنویسی. باید کاری کنی که هر شب یک شراره کوچولوی آتش مدام تا صبح جلوی چشم مردم حرکت کنه و نذاره بخواب برن. نمی خوام دروغ بگم و امید بیخودی بهت بدم.
وی در ادامه می نویسد: بذار یه چیزی بهت بگم که ممکنه ناراحتت کنه ولی به درک... میگم چون اگه قرار باشه از حرف من ناراحت بشی همون بهتر که قید آزادی رو بزنی آخه برای رسیدن به آزادی خیلی چیزها پیش میاد که آدمو ناراحت کنه و این چیزی که من الان می خوام بگم پیش اونا هیچی نیست؛ نشستی تو خونه ت کنار کامپیوترت و مدام برای بهروز و مهناز و جاوید و مژگان و لاله ایمیل می زنی که بیا انقلاب کنیم؟ آخه این هم شد کار رفیق؟ خب اون هم که دوستته و مثل تو فکر می کنه و مدام داره همین کاری رو می کنه که تو می کنی! توی یه دایره بسته بین خودتون پیغام ها رد و بدل میشه. پس بقیه چی؟ اگه فکر می کنی حالش رو داری که انقلاب کنی]![ اگه فکر می کنی که لازمه همه بدونن چه خبره... نمیشه مثل من که این طرف دنیا نشستم و دارم برای تو که اون ور دنیا هستی داد می زنم لنگش کن، رفتار کنی. باید بری تو مردم]![ باید تو روستاها، یا دست کم وقتی میری مسافرت برو تو روستاها مردم رو ببین و باهاشون حرف بزن. اگه بخوای نطق کنی کلکت کنده س و درسته که مثل دوستات چارتا لیچار بارت نمی کنن و چون مهمون هستی احترامت رو حفظ می کنن ولی راستش و بی تعارف گند زدی! فکر نکن که نمی فهمن چی میگی.
این جناب نابغه در پایان تحمیق و روان درمانی خود نوشت: اگر قرار بود اپوزیسیون بمیره که من و هم نسل هام از شدت یأس مرده بودیم. حالا نوبت نسل توست. نسل من نتونست کاری بکنه. با این که از نسل تو خوشم نمیاد و ریز می بینمش اما شانس شما اینه که رژیم هم شما رو ریز می بینه. چرا به من چپ نگاه می کنی؟ اگه ناراحتی بلند شو حسابشو برس تا مثل ما مجبور نشی برای بعد از خودت نامه فدایت شوم بنویسی و ازشون بخوای فکر نکن شکست خوردن! می دونم به کمک ماها نیاز نداری و خودت می دونی چکار می خوای بکنی، ولی اگه یه وقت مشکلی پیش اومد یادت باشه می تونی رو ما هم حساب کنی، آخه می دونی ما چند تا خشتک بیشتر از شما پاره کردیم و گاهی یه چیزایی حالیمون میشه. نسل قبل از ما هم هست که حتی بیشتر از ما شلوار پاره کردن و پیغام دادن که به شما بگم روی اونا هم می تونین حساب کنین البته نمی دونم دارن تعارف شابدوالعظیمی می کنن یا واقعا میشه روشون حساب کرد. نسل قبل از اونا هم هست که خیلی ادعاش میشه و هیچ کس نمی دونه باید روش حساب باز کرد یا نه، ولی کی به کیه روی اونا هم حساب کنین. یادت باشه تو تنها نیستی مگه این که خودت بخوای تنها باشی(!)


نوشته شده در دوشنبه 89/2/20ساعت 2:55 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

دستیار مهدی هاشمی در مدیریت یکی از سایت های تدارک فتنه و آشوب به 11 سال حبس محکوم شد.
حمزه کرمی که از نزدیکان مهدی هاشمی محسوب می شود و از طرف وی سایت دروغ پراکن و ضدانقلابی «جمهوریت» را در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بر علیه نظام مدیریت می کرد، به جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس و به خاطر اختلاس از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت به 10 سال حبس و انفصال دایم از خدمات دولتی محکوم شد.
کرمی از سال 74 تا 80 مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهور در دولت های سازندگی و اصلاحات بود و در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری (سال 84) نیز ریاست ستاد مطبوعاتی نامزد مورد حمایت کارگزاران را برعهده داشت.
کرمی در جریان محاکمه در دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات اعلام کرد: مهدی هاشمی اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت و با وجود گوشزد کردن من نپذیرفت که استفاده از پول بیت المال برای این منظور جرم است... گرداننده واقعی سایت جمهوریت مهدی هاشمی بود و من تنها مدیر اسمی آن بودم. پرسنل سایت با چاپ شب نامه در ستادهای میرحسین موسوی و توزیع آنها، به تضعیف نظام می پرداختند. جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی نژاد رئیس جمهور شود... من از سال 82 به سازمان بهینه سازی مصرف سوخت رفتم. در آنجا هم مهدی هاشمی نقش موثری داشت. او اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. لذا بنده با وی صحبت کردم و البته گوشزد هم کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی پذیرفت.
وی خاطر نشان کرده بود: سازمان بهنیه سازی مصرف سوخت باید در جهت کاهش و بهینه سازی مصرف سوخت کار می کرد. البته شرکت های مختلفی هم با این سازمان قرارداد داشتند که از جمله این شرکت ها شرکتی با مدیریت امیر-الف بود که کار این شرکت نیز ساخت تیزرهای تبلیغاتی و در کل تبلیغ بود. همه روسای این شرکت هایی که با سازمان بهینه سازی قرارداد داشتند از دوستان مهدی هاشمی بودند و آمادگی گرفتن پول تحت عنوان بهینه سازی و تبلیغات انتخاباتی برای کاندیدای مدنظر مهدی هاشمی را داشتند و این شرکت ها با سند سازی های صورت گرفته، موظف شدند که کار تبلیغاتی برای مهدی هاشمی انجام بدهند. یک شرکت، 500 میلیون تومان برای چاپ یک میلیون جلد کتاب پول دریافت کرده بود در حالی که تنها 25 هزار جلد کتاب چاپ شد و مابقی پول صرف تبلیغات مورد نظر مهدی هاشمی شد. او معتقد به پولشویی بود. وی پولها را از سازمان بهینه سازی دریافت می کرد و آنها را مکرراً به دلار و ریال تبدیل می کرد. وقتی که دلیل این کار را از وی پرسیدیم، گفت که با این کار کسی نمی تواند منشاء پول ها را کشف کند. با فشار مهدی هاشمی از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت به منظور تبلیغات در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری پول برداشت می شد و مهدی هاشمی پس از شکست در انتخابات به اقدامات خود ادامه داد و مابقی پول های باقی مانده و بدهکار شده خود را نیز به شرکت هایی که تبلیغ می کردند، پرداخت کرد. این پولها معادل 2 میلیارد تومان بود.
کرمی با بیان اینکه در بیان مسائل رخ داده در انتخابات دهم ریاست جمهوری تاکید کرده بود: مهدی هاشمی با بنده صحبت کرده و گفت که ما باید برای انتخابات کار رسانه ای قوی ای را آغاز کنیم. چند روز بعد هم در جلسه ای جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی نژاد رئیس جمهور شود. از این رو ما نیز سایت جمهوریت را با مدیریت رسمی مهدی هاشمی راه اندازی کردیم، البته چند روز بعد جاسبی با تغییر نظر به ما اطلاع داد که بنده می خواهم در انتخابات بدون موضع باشم لذا دستور تعطیلی سایت جمهوریت را صادر کرد ولی با فشارهای هاشمی این سایت به کار خود همچنان ادامه داد.
وی افزود: سایت جمهوریت ابتدا قرار بود از کاندیدایی در انتخابات حمایت و نسبت به دولت نهم نیز نقدهایی داشته باشد ولی با فشارهای مهدی هاشمی، این سایت تبدیل به سایت تضعیف کننده سازمان های نظامی از جمله بسیج و سپاه و سازمان های دولتی شد و حتی این سایت خدمات دولت را نیز پول پاشی معرفی می کرد و کار به جایی کشید که این سایت برخلاف واقعیت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد. مهدی هاشمی حتی مطالب تندتری را برای انتشار به سایت جمهوریت ارائه می داد که البته ما این گزارش را هرگز منتشر نکردیم.
وی در پاسخ به سوال قاضی دادگاه درباره اینکه در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت چقدر وجه از مهدی هاشمی دریافت کردید، گفته بود «فقط به خود من 320 میلیون تومان پول دادند که البته حاضرم بخشی از آنها را که در اختیارم هست بازگردانم ولی بخش دیگر را بین پرسنل توزیع کردم.»
گفتنی است مهدی هاشمی از 7 ماه پیش از کشور خارج شده و با وجود احضار حاضر به مراجعت و پاسخگویی نشده است.


نوشته شده در دوشنبه 89/2/20ساعت 2:55 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

مهندس کاکاوند که به دلایل واهی از سوی آمریکا در فرانسه بازداشت شده بود از شکایت خود علیه مقام های آمریکایی خبر داد.
مجید کاکاوند در بازگشت از فرانسه در فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره) در جمع خبرنگاران تاکید کرد: با توجه به اینکه مدت چهار ماه در فرانسه به اتهام واهی با نفوذ آمریکا در این کشور در زندان بسر برده ام حق قانونی خود می دانم که در اولین فرصت علیه مقام های آمریکایی اقامه دعوی کنم.
وی با اشاره به حسن نیت قضات دادگاه فرانسه در طول محاکمه اش در رابطه با اینگونه رفتار مقام های آمریکایی گفت: آمریکایی ها تلاش می کنند شکست های سیاسی خود را با اتهام های واهی به شهروندان عادی جبران کنند تا از این طریق شاید بتوانند همکاری طرف های خارجی با ایران را نیز قطع کنند که البته این سیاست شکست خورده است.
کاکاوند در فرودگاه امام خمینی(ره) مورد استقبال خانواده خود و شمار زیادی از هموطنان قرار گرفت.


نوشته شده در یکشنبه 89/2/19ساعت 3:43 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

مواضع متناقض و فرصت طلبانه عطاء ا... مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی، باعث اعتراض رسانه های ضدانقلاب شده است.
اصلاح طلبان مهاجرانی را به هنگام وزارت و پیش از خروج از کشور، فخرالوزرا و زینت کابینه اصلاحات معرفی می کردند. در این میان سخنان وی پس از علنی شدن شکست پروژه آشوب و براندازی مبنی بر لزوم پایبندی به قانون اساسی و اصلاحات در چارچوب آن با خشم رسانه های همپای وی در پروژه حماقت اندود «اسب تروا» مواجه شده است.
شماری از همکاران سایت صهیونیستی بالاترین با اشاره به تذبذب فکری و عقب نشینی مهاجرانی، دیدگاه هایی از این قبیل را ذیل اظهارات وی منتشر کردند: اون قدر بقیه ساکت موندن که حالا یکی مثل این واسه ما بلیط می فروشه. من واقعاً موندم که این آدم شرم و حیا نداره؟... به صف ما بپیوند تا ازت یک مهاجرانی بسازیم که هزاران سال به احترامت تو کتاب ها کف بزننن!...
در عین حال برخی دیگر از کاربران، ذیل اظهارات مهاجرانی نوشته اند: هر حرفی که مهاجرانی بزنه به عنوان اهداف جنبش سبز تعبیر می شه و اگر خلاف قانون اساسی حرف بزنه تاوانشو سبزها باید در داخل بدن. شماها دلاوران کیبورد به دست هدفتون اینه که مثل اپوزیسیون خارج نشین، جنبش رو بی اثر کنید...
اما کاربر دیگر با اشاره به تناقض در مواضع اغلب فعالان در فتنه سبز نوشت«از سه حال خارج نیست 1- موسوی و کروبی قلباً طرفدار امام نیستند و دروغ می گویند 2- سبزها قلباً طرفدار موسوی و کروبی نیستند و دروغ می گویند 3- همگی به دنبال احیای آرمان های امام هستند. البته هیچ سبزی نمی گه که من تناقض دارم، بلکه با هزار توجیه عجیب و غریب، سر خودش رو شیره می ماله و توقع هم داره که پیروز بشه. خب سبزن دیگه چیکارشون کنیم؟»
از سوی دیگر بابک داد کاتب خاتمی در روزگار اصلاحات که بلافاصله پس از حوادث خیابانی خرداد ماه سال گذشته از کشور گریخت و در فرانسه اقامت گزید، با انتقاد از مهاجرانی در سایت گویانیوز نوشت: مهاجرانی سخنگوی جنبش سبز نیست.
وی بی آن که توضیح دهد خود با چه شرایطی در فرانسه اقامت گرفته، به تردید افکنی درباره مهاجرانی پرداخت و نوشت: حقیقت آن است که مهاجرانی اصلاحات خاتمی را هم با همین بندبازی های سیاسی خود، به انحرافی هولناک کشاند و چون به نتیجه دلخواه خود نرسید، به گوشه دنج اروپا پناه برد و به رمان نویسی پرداخت. اما هرگز به صراحت نگفت با چه شرایطی مقیم انگلستان شده است؟ تحصیلی؟ پناهندگی؟ یا ماموریت اداری؟ نزدیک انتخابات عهد خود را شکست و باز وارد به زعم خودش «دنیای آلوده سیاست» شد. فضای امیدبخشی بود و ممکن بود «تغییر» به سود ایشان باشد! برای همین از محیط رمان نویسی به فضای سیاست برگشت و بعد از شروع اعتراضات، تلاش زیادی کرد تا به عنوان یکی از سخنگویان جنبش سبز شناخته شود. بعد مدعی شد بیش از همه فعالان، جغرافیا و محدوده جنبش سبز را می شناسد و اوست که تعیین می کند «چه کسانی سبز نیستند!» و سپس بسیاری از هموطنان را با شیوه های انگ چسبانی از دایره جنبش سبز بیرون نهاد و باز ادعا کرد اتاق فکر جنبش سبز را هم اوست که تأسیس کرده و اداره می کند.
«داد» در عبارتی که حدیث نفس خود وی هم هست می نویسد: آقای مهاجرانی حتی صدای یک ترقه را نشنیده است. خوب است ایشان بگوید به جز چند سخنرانی و مصاحبه چه قدم مثبتی برداشته است؟
در واکنش به مواضع سایت بالاترین علیه مهاجرانی، سایت جرس به واکنش متقابل پرداخته و ادعا کرده است: لینک های بالاترین را دستگاه اطلاعاتی ایران می فرستد و اصولاً بزرگ نمایی بالاترین در میان رسانه های ایران نشان از رسوخ ماموران اطلاعاتی رژیم در این سایت دارد.
به نوشته جرس «تعداد زیادی از کاربران بالاترین ماموران اطلاعاتی و امنیتی ایران هستند و این سایت هیچ هویت روشنی ندارد.»
معروف است اسب های درشکه به سربالایی که می رسند و در سینه کش کوه می مانند همدیگر را گاز می گیرند، حالا حکایت بالاترین و جرس و گویانیوز است و کمدی تلخ درازگوش تروا.
شایان ذکر است سران فتنه در داخل هم با وجود سکوت چند ماهه در برابر حذف جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با شعار جمهوری ایرانی در برخی اغتشاشات همسو و نیز همراهی با هتاکان به حریم حضرت امام خمینی و سپس مردان خداجو توصیف کردن حرمت شکنان عاشورا، قافیه را باخته یافتند و پس از آن مدعی شدند از قانون اساسی و جمهوری اسلامی طرفداری می کنند. اما گویا همین میزان تظاهر و تذبذب هم به مذاق عناصر ضددین و ضدانقلاب خوش نیامده است به نحوی که ناسزاهای غیرقابل درج را نثار این طیف از عناصر راه گم کرده می کنند.


نوشته شده در یکشنبه 89/2/19ساعت 3:43 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

محافل معارض جمهوری اسلامی تحلیل های دوگانه ای درباره عملکرد کروبی و موسوی ارائه می کنند. برخی از آنها این دو را به شجاعت می ستایند اما برخی دیگر می گویند آنها تله جمهوری اسلامی هستند.
ناصر محمدی معاون سردبیر نشریه سلطنت طلبان (چاپ لندن) که گویا از کروبی خیلی خوشش آمده، به صدای آمریکا گفت: آقای کروبی واقعا تا به حال پایمردی کرده و ایستاده است. ما می بینیم که آقای کروبی بسیار قرص و محکم در برابر رژیم ایستادگی کرده است.
وی که از سلطنت طلبان فرتوت و از کار افتاده به شمار می آید، در عین حال در توجیه درماندگی کروبی و موسوی گفت: باید به این امر توجه کرد که حکومت به شدت سرکوب می کند. شما ببینید حکم اعدام دو نفر صادر شده، در یک چنین فضایی از آقای کروبی چه انتظاری می توان داشت. «آقای کروبی در مسئله روز کارگر و در مصاحبه با اشپیگل گفت ایستادگی کنید و در صحنه باشید. به اعتقاد من شجاعت بسیار زیادی به خرج دادند و اگر این راه باز باشد می تواند گشایشی بشود. ولی فکر می کنم آنچه از دست آقای کروبی برآمده، انجام داده است.
گفتنی است ناصر محمدی سال پیش به صدای آمریکا گفته بود مشکل اصلی، اسلامی بودن جمهوری اسلامی است و مخالفت با ولایت فقیه نقطه مشترک اپوزیسیون به شمار می رود.
این اظهارات در حالی است که برخی رسانه های ضد انقلاب مدتی است تاکید می کنند جمهوری اسلامی عمدا کروبی و موسوی و دیگر سران فتنه را دستگیر نمی کند تا به واسطه ناتوانی های آنها، اپوزیسیون را همچنان در موقعیتی معطل و سردرگم مدیریت کند. پیش از این عباس عبدی در مصاحبه با روزنت تمرکز روی نامزدها را آب در هاون کوبیدن توصیف کرده بود.


نوشته شده در یکشنبه 89/2/19ساعت 3:42 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

510 زن در طی 30 سال اخیر در کانادا گم شده اند اما کسی پاسخگوی وضعیت آنها نیست.
به گزارش پایگاه اینترنتی «واشنگتن پریزم»، کمیته ویژه «دفاع از تبعیض علیه زنان» در سازمان ملل مدت هاست خواستار گزارش دولت کانادا درباره چرایی معلوم نبودن علت ناپدید شدن یا قتل این 510زن شده است اما سرنوشت آنها همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
براساس این گزارش، نقض حقوق بشر در کانادا و از جمله از سوی دولت گسترده است به نحوی که این دولت حاضر نیست درباره شکنجه صدها زندانی بی گناه افغانی در فاصله سال های 2006 تا 2008 که توسط نیروهای کانادایی بازداشت شده اند توضیح دهد. همچنین 3 تن از اتباع سوریه (عبدالله الملکی، موید نور الدین و احمد المعطی) به اتهام واهی ارتباط با القاعده و طالبان، سال ها از سوی پلیس و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کانادا شکنجه شده بودند و سرانجام به دلیل واهی بودن اتهامات آزاد شدند.
واشنگتن پریزم گزارش می دهد: انتشار گزارش مربوط به «کمیسیون حقوق بشر استان انتاریو»، بار دیگر افکارعمومی را تحت تاثیر قرار داد. چرا که نه تنها این حقیقت تلخ را فاش ساخت که این حقوق همچنان به شکلی روشمند (سیستماتیک) نادیده گرفته و نقض می شوند، بلکه نشان داد این روند رو به افزایش دارد. بدتر اینکه حتی در زمانی که مورد اجحاف قرار گرفتگان تصمیم می گیرند لب به شکایت بگشایند، به آنها اجازه داده نمی شود به حقوق قانونی خود برسند. از 38 هزار و 579 شکایت، 16589 شکایت بدون پاسخ مانده است. بیشتر نقض حقوق ها در زمینه های نژادی و جنسیتی بوده است.
این گزارش حاکی است کارگران به ویژه کارگران موقتی در معرض نقض فاحش حقوق بشر قرار دارند. به نحوی که برخی از آنها با کمترین دستمزد در معرض خطرآلودگی به مواد شیمیایی بیماری زا قرار می گیرند و ناچارند در هر شرایط آب و هوایی کار کنند. آنها در صورت جرئت اعتراض با اخراج پیش از موعد قرار می گیرند و اگر مهاجر خارجی باشند، ممکن است وادار به ترک کانادا شوند حتی اگر در حال بیماری به سر ببرند


نوشته شده در یکشنبه 89/2/19ساعت 3:42 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

اکبر اعلمی عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم همچنان اصرار دارد به استناد اسناد مطبوعاتی، تلون مزاجی برخی مدعیان اصلاحات را به رخ بکشد.
این عضو شورای سردبیری روزنامه زنجیره ای سلام، پیش از این سخنرانی های میرحسین موسوی در سال های اول انقلاب را منتشر کرد که بر انجام کودتای مخملین از سوی آمریکا در پوشش چهره های موجه (سیدکاظم شریعتمداری و صادق قطب زاده) تاکید می کرد. اعلمی به تازگی هم برخی اظهارات خاتمی حد فاصل سال های 59 تا 63 را در سایت خود منتشر کرده است، زمانی که وی در کیهان حضور داشته است. خاتمی 8 دی ماه 59 در سخنانی می گوید: «ولایت فقیه اصلی در کنار اصول دیگر نیست، بلکه زیر بنا و بنیاد نظامی است که امت اسلامی اینک به سوی آن روان است... قانون اساسی اگر از این اصل تهی گردد، نظامی اسلامی نخواهد بود... این اصل اختصاص به یک نسل ندارد. متکی بر نقش تاریخ ساز و تاریخی رهبری در تاریخ اسلام و جامعه ماست. جای آن در قراردادهای عرفی نیست، بلکه در جان انسان های مسلمان است... در این نظام، قانون مشروعیت خود را مرهون رهبری است... جمهوری مشروعیت و اعتبار خود را از اصل ولایت فقیه کسب می کند.»
خاتمی 4 اسفند 1363 هم در جمع مردم گفته است: «در اسلام رای مردم، انسانی را حاکم نمی گرداند. حکومت ملاکهای واقعی دارد که خدا بیان کرده... در زمان غیبت ملاک ها حاکمند. خدا و پیغمبر خدا و اولیاء معصوم خدا، ملاک ها را مشخص کرده اند که عبارت است از دانایی، تدبیر و تقوی. در راس دانایی ها، دانایی به دین خدا است... در نظام اسلامی همین ملاک ها باید بر مردم حاکم باشد. این امور، اموری نیست که به رای مردم ایجاد بشود.»
البته باید متذکر شد که در جمهوری اسلامی رأی ملت در طول احکام الهی قرار گرفته است اما مدعیان دروغین اصلاحات با انحطاط فکری و انحراف عملی در مسیر سقوطی قرار گرفتند که نه به احکام الهی تن دادند و نه به رأی مردم و کارشان به یاغی گری و دیکتاتوری کشید. به اصطلاح حقوقدانان اعتراف العقلاء علی-انفسهم جائز.


نوشته شده در یکشنبه 89/2/19ساعت 3:41 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

اظهارات متناقض بهاء الله مهاجرانی مبنی بر اینکه «جنبش سبز خواستار تغییر و در عین حال حفظ ولایت فقیه است» باعث هجو وی در رسانه های ضدانقلاب شد.
مهاجرانی که به همراه محسن کدیور و به واسطه سایت هایی نظیر جرس و بی بی سی نقش پررنگی در اغتشاشات خیابانی و فتنه پس از انتخابات سال گذشته داشت، برای روز 22بهمن نیز پروژه اسب تروا و به پایان رساندن کار جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرد که اگر چه با هیجان استقبال شد اما فرجام کمیک و افتضاحی پیدا کرد به نحوی که محافل گوناگون ضدانقلاب او را مورد طعن و لعن قرار دادند.
زوج سیاسی مهاجرانی و کدیور پس از شوک 22 بهمن، مجبور به عقب نشینی تاکتیکی و تظاهر به دفاع فقیه و توأم با مخالفت! با جمهوری اسلامی و ولایت فقیه شدند. این مواضع آشفته اعتراض محافل بلاتکلیف ضدانقلاب را باعث شد چنان که سایت دنباله به نقل از وبلاگ گامرون نوشت: وزیر فرهنگ خاتمی بیش از حد از مغزش کار کشیده و به همین دلیل در بخش مغز و اعصاب بیمارستان سنت ماری لندن بستری شد.
در این طنز توام با دلخوری آمده است: دکتر رون ویلیامز پزشک معالج مهاجرانی درباره علل بروز این بیماری گفت: «عملکرد مغز آدمی همانند یک دستگاه است. فرض کنید شما یک دستگاهی با یک توان مشخص را در اختیار دارید، حال اگر بخواهید بیش از توان مشخص از آن دستگاه بار بکشید قطعاً دستگاه متحمل فشار و در نهایت دچار خرابی خواهد شد. وضع مزاجی آقای مهاجرانی نیز چنین است، ایشان بیش از اندازه مقرر از مغز خودشان کار کشیده اند که در نتیجه این موضوع باعث ایجاد فشار مضاعف و بروز بیماری شده است.» آقای ویلیامز افزود: «طرح ها و تزهایی که آقای مهاجرانی می دهند بسیار بزرگتر از توان ایشان است و بنده پیشنهاد می کنم که ایشان یکی دو سالی از این عرصه کنار بکشند تا وضع مزاجی شان کاملاً بهبود یابد و در صورتی که توصیه های پزشکی را جدی نگیرند هیچ بعید نیست که در کنفرانس بعدی با خطر جدی تری مواجه شوند.»
به هم ریختگی وضعیت روحی محافل ضدانقلاب به ویژه پس از شوک بزرگ 22 بهمن به حدی است که سایت روزنت به قلم محمدرضا یزدان پناه (همکار سابق روزنامه های زنجیره ای و از جمله روزنامه کارگزاران) نوشت: از 22بهمن به این سو باید بیشتر مراقب باشیم. دشمن کمین کرده و بهانه دادن به دست او در حکم خودکشی است. تظاهرات شاهرگ حیاتی ما بود و نباید این برگ برنده مثل قیچی دو لبه دست خود ما را ببرد. مگر 22 بهمن را فراموش کردیم که شبش برخی هامان به ناچاری گفتند: «برنامه ریزی برای تظاهرات سبز در چنین روزی از اساس اشتباه بود.» چرا؟ مگر 22بهمن قرار نبود روز فتح الفتوح ما باشد؟ مگر 22بهمن از هر سو که براندازش می کردیم، پتانسیل های بیشتری- خیلی بیشتری از 13 آبان و روز قدس و عاشورا و غیره- نداشت؟ پس چرا بعضی هامان روز 23بهمن که شد انگشت واحسرتا بر لب گزیدند؟ شاید پاسخ مسئله در این باشد که ما از ابتدا برآورد صحیحی از تحولات نداشتیم و 2 نکته را فراموش کردیم؛ اول تغییر تدریجی فاز اجتماعی از حضور در کف خیابان و دیگر توانایی حکومت برای مهندسی فضا. حکومتی که ما می شناسیم استاد این کارهاست. من نگرانم که نکند در سالگرد انتخابات هم انگشت حسرت به دهان بگیریم


نوشته شده در شنبه 89/2/18ساعت 4:34 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

Design By : Pichak