امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب
معاون امنیتی و سیاسی دادستان کل کشور گفت: برای رسیدگی به جرائم سران فتنه در دادسرای تهران پرونده ای تشکیل شده است. من فردا در خیابان های تهران سبز می شوم. این عبارت آخرین تبلیغات فریبکارانه ای بود که عناصر ضد انقلاب خارج نشین روز پنجشنبه در آستانه روز قدس انجام دادند تا بقایای گروهک ها و برخی عناصر ساده لوح را به خیابان بیاورند و مرگ فتنه سبز را انکار کنند. وزیر صهیونیست رژیم پهلوی گفت اگر جنبش سبز آلوده به تفکرات ملی و مذهبی بشود، امید من بر باد می رود. یکی از عناصر فعال در اپوزیسیون خارج نشین اعلام کرد سبزهایی که سال گذشته در روز قدس شعار «نه غزه نه لبنان» داده بودند، «سفیه»هستند. سرنوشت قدس در فلسطین تعیین می شود نه در واشنگتن ، لندن و پاریس وزیر اطلاعات درباره کمک یک میلیاردی استکبارگران به سران فتنه اعلام کرد که این موضوع نه تنها صحت دارد بلکه فراتر از این مبلغ است. افتضاح فتنه گران در زمینه ادعای دروغ تجاوز و سوزاندن شخصی به نام ترانه موسوی تمامی ندارد. مرکز موسوم به دایره المعارف اسلامی که توسط محمدکاظم موسوی بجنوردی اداره می شود، از خدمات پژوهشگران این مرکز تجلیل کرد. سوخت گذاری نیروگاه اتمی بوشهر و قطعی شدن این نیروگاه همچنان در کانون توجه رسانه های غربی است. روزنامه تاگس اشپیگل چاپ آلمان در تحلیل این رویداد مهم نوشت: راه اندازی نیروگاه بوشهر این باور و اعتقاد را تقویت می کند که با سماجت و رفتار تهاجمی می توان هر نوع تحریم را شکست. جریان رسانه ای شکست خورده در آشوب و فتنه سال 88، تلاش مفتضحانه ای را برای بازگرداندن اعتبار و رسمیت جریان سیاسی پشت ماجرا آغاز کرده است. این جریان طی چند روز اخیر تلاش کرد تا فتنه گران منزوی و مطرود را موضوع دعوت به همدلی و وحدت در فضای سیاسی کشور معرفی کند!
ناصر سراج افزود: برای سران فتنه در دادسرای تهران پرونده ای تشکیل شده است و در مورد اعلام جرم علیه سران فتنه و اطلاع رسانی در مورد دستگیرشدگان و متهمان صرفا دادستانی تهران می تواند اطلاع رسانی کند.
وی همچنین درمورد کلاهبردار میلیاردی به نام علی عیاشی که با 70 میلیارد کلاهبرداری به کشور یونان گریخته است نیز گفت: طبق توافقات انجام شده با کمیساریای پناهندگان ژنو مقرر شده بود تا کشور یونان این فرد را به کشور بازگرداند.
وی ادامه داد: علی رغم ارسال نامه از ژنو و همچنین دیدار با دادستان یونان این کشور از فرستادن این فرد خودداری کرده و باید پرسید که چرا این مجرم را برنمی گردانند.
به گزارش فارس ناصر سراج گفت: ما تمام تلاش خودمان را کرده ایم و در حال حاضر بهتر است وزارت امور خارجه نیز رایزنی انجام دهد تا این مجرم به کشور بازگردانده شود.
رسانه های ضد انقلاب- اگر چه بی رمق تر از سال گذشته- تبلیغاتی را سازمان داده بودند تا بتوانند ولو به صورت نقطه ای چند ده نفر را به خیابانی حاشیه ای در تهران بکشانند و نتیجه بگیرند که اپوزیسیون وابسته هنوز قدرت سازماندهی دارد. این جریان در عین حال از یک سردرگمی آشکار رنج می برد. کسانی چون خاتمی، محتشمی پور و منتجب نیا طی چند روز پیش از روز قدس سعی کرده بودند با عبرت آموزی از افتضاح بزرگ فتنه گران در روز قدس سال گذشته، به طور تلویحی از بار مسئولیت شعار صهیونیستی «نه غزه، نه لبنان» شانه خالی کنند. موسوی و کروبی هم ضمن دیداری، بی آنکه به حرکت انحرافی آشوبگران اعتراض کنند تظاهر به حمایت از ملت فلسطین کرده بودند هر چند که از حاشیه سازی هم ابایی نداشتند کروبی با برخی مواضع تند و تحریک آمیز تلاش کرد خود را در کانون توجهات قرار دهد و با ایجاد تشنج در اطراف منزل خود، به محوریت ماجرا تبدیل شود. در تشنج ایجاد شده در اطراف منزل کروبی و در پی شلیک محافظان وی 4 نفر زخمی شدند. فتنه گران با پیش بینی عدم همراهی مردم بلکه تبدیل شدن روز قدس به روز انزجار از فتنه، تلاش داشتند شکاف و نزاع شدید میان جریان های حاضر در فتنه سبز را کتمان کنند و ضمن ایجاد هیجان، از تشدید نزاع ها جلوگیری کنند.
اما در عرصه رسانه های ضد انقلاب فضای دیگری حاکم بود. نویسنده سایت خودنویس که روز پنجشنبه از خارج کشور ادعا می کرد «من فردا در خیابان های تهران سبز می شوم»، نوشته بود: جریان سبز نیاز به یک تنفس دارد. نمی دانم سبزها می آیند یا نه؟ نمی دانم باز هم می توانیم خودی نشان بدهیم یا نه؟ وای بر من... مگر می توانم شیخ مهدی کروبی را فراموش کنم و دعوتش را لبیک نگم؟! خیلی باید نامرد باشم که تنهایش بگذارم... از دستگیری و سرکوب می ترسم ولی با وجدانم چه کنم؟! نمی دانم فردا چه می شود ولی دوستان سبز اندیشم چه سکولار چه با دین چه بی دین چه اصلاح طلب و چه اصولگرا من فردا در خیابان های تهران می بینمتان... یاحسین، میرحسین.
اما وقتی شواهد نشان داد کسانی چون موسوی جرئت خطر ندارند و کسی از فتنه گران جرئت آفتابی شدن ندارد، همین سایت نوشت: مهندس جان، همین هفته، جمعه آخرماه رمضان است ها. جمعه دیگر عید فطره! آدم کم کم نگران می شود نکنه موسوی جمعه آخر ماه رمضان را اشتباه گرفته که بیانیه نمی دهد. مهندس جان! این جوری که بوش میاد به روی خودت نمیاری که جمعه آخر است.
سایت صهیونیستی بالاترین هم این روزها به ویژه از دیروز با بدحالی مواجه شده است چندان که می نویسد: روز قدس هم آمد. نمی دانم به چه کسی باید ایراد گرفت. به خودمان که مانند تمام مقاطع تاریخی اهل شوک هستیم و وقتی از جوگیر شدنمان می گذرد همه چیز را فراموش می کنیم. به آقای سازگارا و کمیته نامعلوم کاما که با وجودی که دید 22 خرداد با همین تظاهرات پراکنده ای که اعلام کرد دستگیری ها روی دست بچه های ایران گذاشت و باز هم در 18 تیر روی تظاهرات پراکنده تاکید کرد و کسی نیامد و امروز هم... یا به دوستان خارج نشین مرفه بی درد که مدام در شبکه های لس آنجلسی خود تبلیغ می کردند روز قدس از آن حکومت هست و به تظاهرات نروید. یا به آقای موسوی که حداقل شجاعت کروبی را هم نداشت و نشست و بیانیه داد. یا به سایت هایی نظیر بالاترین که هر موضوعی به نام روز قدس می آمد سریع حذف می شد. یا به آن رهبر کاریزماتیکی که پیدا نشد و یا به کسانی که در خانه های گرم نرم خود نشستند و تا من آی دی یاهو را آنلاین کردم هزار پیام می آید که چه خبر؟ }}}} دیگر خبرهایم را به شما نخواهم گفت!!! {{{{
این سایت در سوگنامه دیگری می نویسد: تجربه 22 بهمن و 22 خرداد را داشتیم اما باز هم همان ایده ها بود که بود. «پنجشنبه ساعت 10 شب به پشت بام ها بروید و شعار الله اکبر بدهید.... جمعه صبح راس ساعت ده به خیابان ها بیایید و تظاهرات پراکنده داشته باشید.... نمادها یادتان نرود». آیا این ها همان فرمولهایی نیست که در روز 22 بهمن و 22 خرداد هم اجرا شد و نتیجه مناسبی نداشت؟ آیا منطق حکم نمی کند که وقتی کاری برای یکبار انجام شد و به هر دلیلی خنثی شد تاکتیکها را تغییر دهیم. ساده اندیشی بود اگر باور می کردیم امروز امکان حضور راهبران جنبش در تظاهراتی که نه برنامه مشخصی داشت و نه بیانیه برای آن صادر شده بود وجود دارد و ساده اندیشانه تر اگر فکر می کردیم که امکان حضور گسترده در خیابان های مملو از نیروهای نظامی با انواع سلاح های سرد و گرم وجود خواهد داشت. هشدار اول را الله اکبر دیشب نشان داد. اما نظیر یک اپوزیسیون ضعیف بلافاصله یکی دو فیلم از چند صدای الله اکبر در کوچه های فرعی نشان دادیم و گفتیم ببینید ملت هنوز از این ایده ها حمایت می کند! بعد هم انواع ابراز احساسات در مورد حماسه سازی فردا شروع شد که آری در راه آزادی وطن فردا به خیابانها می آییم و... چرا؟ آیا گذشت یکسال و سه ماه از این جنبش به جای اینکه ما را به واقع بینی و بررسی پتانسیل های موجود برای پیشبرد آن برساند به رویابافی و رخوت نرسانده است؟
سایت ضد انقلابی ایران گلوبال هم از قول یکی از عناصر گروهکی که سری به خیابان های دور از ازدحام مردم زده بود می نویسد: الان از میدان هفت تیر به میدان ولی عصر آمدم. هیچ خبری از هیچ کس ما نبود. تقریبا تمام مسیر را قدم رو و تنها رفتم. زیر پل کریم خان از تنهایی خودم می خواستم زار بزنم.
یک ضد انقلاب نیز در بالاترین تصریح کرد: بعد از ماجرای 22 بهمن دیگه از تظاهرات پرشور در اعتراض به جمهوری اسلامی خبری نشد.
در ابتدا یک گروه سردی مردم رو منکر شدند و عده ای هم اعلام کردند که فتنه خوابید. مقصر کیه؟ آیا موسوی و کروبی بعد از ماجرای روز عاشورای سال گذشته و تند شدن شعارها پا عقب کشیدند و تصمیم گرفتند که اعتراضات به پند و اندرزهای پدرانه گاه و بیگاه تقلیل پیدا کنه؟ آیا کسانی مثل ابراهیم نبوی، مهاجرانی، کدیور، نیک آهنگ کوثر و... باعث ایجاد چند دستگی در مردم و از هم پاشیدگی معترضین شدند؟ آیا اساسا ما آدم های جوگیری هستیم؟
بالاترین همچنین به طعنه و ناراحتی نوشت: ماجرای 22 بهمن نشان داد اگر عده ای از سبزها، به «شمال» رفتند دلیلی دارد، اینکه جنبش نیاز به تغییر تاکتیک دارد تا سبزها موثر بودن مبارزه را باور کنند و منفعل نشوند.
اما یکی دیگر از همین کاربران معتقد بود: در آستانه روز قدس هیچ خبری نیست. پای بالاترین بنشینید تا صبح دولتتان بدمد(!)
و سرانجام این کامنت در بالاترین که؛ «متاسفانه هر کس در جریان سبز، رئیس شده و برنامه می دهد. تا وقتی که سران جنبش از اسلام و اهداف خمینی سخن بگویند، همین است. ما بی برنامه ایم. من این بی برنامگی را روز 22 بهمن دیدم».
یادآور می شود آشوبگران سال گذشته در اوج تشنجات خیابانی و به دعوت عناصری چون کروبی و موسوی و خاتمی، روز قدس را بهانه ای برای حرمت شکنی، روزه خواری، فحاشی علیه جمهوری اسلامی و شعار دادن به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داده بودند.
داریوش همایون داماد زاهدی (عامل کودتای 28 مرداد 1332) که انقلاب اسلامی را بزرگ ترین و تلخ ترین کابوس زندگی پرنکبت خود می داند، به دویچه وله گفت: من زیاد اهل سمبل و مچ بند سبز نیستم اما در 15-14 ماه گذشته دست کم 100 مطلب در این باره نوشته ام. من بیش از حد سبز شده ام.
این سلطنت طلب فراری افزود: جریان سبز تلاش داشت مانند یک ویروس گسترش پیدا کند و تعدادش در یک لحظه آن قدر زیاد شود که واگیردار و همه گیر شود. جریان سبزمی خواست به یک نقطه جابجایی دگرگونی (tipping point) برسد. این نقطه جابجایی درست روی جریان سبز بود.
وی درباره استفاده از مچ بند سبز و اینکه کی آن را به خاطر ناامیدی از دست خود بیرون می آورد گفت: البته به جای مچ بند من گاهگاهی کراوات سبز بسته ام. ولی آن بحث دیگری است. اگر جریان سبز، گفتمان لیبرال دموکراسی را از دست بدهد و دوباره آلوده تفکرهای ملی و مذهبی و گرایش های مذهبی شود، امید من بر باد می رود.
این سلطنت طلب وامانده که فسیل سلطنت طلب ها محسوب می شود درباره خروج اشغالگران آمریکایی از عراق و تاثیر آن در گسترش نفوذ ایران گفت: این که حتما باعث نفوذ بیشتر ایران خواهد شد. یک وسیله دفاع جمهوری اسلامی، حملاتی است که در عراق و افغانستان به آمریکایی ها می شود. ولی تخلیه سربازان آمریکایی معنا ندارد. آنها به تعداد زیاد هنوز در عراق هستند.
داریوش سجادی در وبلاگ خود و در مطلبی با عنوان «سبزهای سفیه» نوشت: سال گذشته و بعد از تظاهرات روز قدس که در خلال آن سبزها شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر دادند طی مصاحبه ای مفصل مدعی انحراف جنبش سبز بدلیل سر دادن چنین شعاری شدم. البته آن مصاحبه بازتاب های متفاوتی پیدا کرد و حجم بالائی از ترشروئی سبزها را متوجه من کرد. اما اکنون مشاهده کردم هم زمان حجت الاسلام منتجب نیا عضو ارشد حزب اعتماد ملی در کنار محمد خاتمی و علی اکبر محتشمی پور متفقاً شعار «نه غزه، نه لبنان» را انحرافی دانسته و بالاخره و بعد از یک سال سکوت سراینده های چنان شعاری را مورد شماتت قرار داده اند. ظاهراً این وسط فقط فحاشی های معوقه سبزها باید به حساب اینجانب واریز می شد تا با تاخیری یک ساله بالاخره رهبران جنبش سبز هم به چنین صرافتی بیفتند. تقبل الله. اما علی رغم چنین شماتتی باز هم عده ای از مدعیان سبزینگی می فرمایند: خیر! مرغ یک پا دارد و کماکان «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران». من با استدلال و بدون اغراق معتقدم این گروه از سبزها سفیه اند. مطابق منطق حاکم بر چنین شعاری، مظالم دولت صهیونیستی بر مردم لبنان و فلسطین برای ایشان (سبزهای مدافع چنان شعاری) عاری از اهمیت است.
وی تصریح کرد که با این منطق غربی ها نیز از جریان سبز حمایت نخواهند کرد چرا که 4 دیواری، اختیاری. آیا سفاهت شاخ و دم دارد؟
شایان ذکر است چند روز پیش موسوی و کروبی ضمن دیداری مدعی شدند:« حمایت از مسلمانان و ملت های مظلوم بویژه ملت فلسطین همواره مورد توجه ملت بزرگ ایران و امام خمینی بوده است. روز قدس تبلور حمایت مردم آزاده از ملتی مظلوم است که از سرزمین مادری خود رانده شدند و در خلال این مدت رنج ها و مشقت های بسیاری را متحمل گردیدند ملت مظلوم فلسطین علیرغم تصویب قطعنامه های متعدد از سوی سازمان ملل متحد و عدم تمکین رژیم اشغالگر هنوز نتوانسته حق طبیعی خود را کسب نماید» و این در حالی است که سران رژیم صهیونیستی بارها از شجاعت- بخوانید خیانت- آشوبگران و فتنه گران تجلیل کرده و آنها را سرمایه رژیم صهیونیستی کسانی که به نیابت از اسرائیل می جنگند، معرفی کرده بودند.
جمیله کدیور همسر بهاءاله مهاجرانی روز گذشته با اشاره به موضع اخیر موسوی و کروبی نوشت: این موضع گیری ضرورت دارد. شعارها و موضع گیری های سال گذشته موجب ایجاد شبهاتی در بین افکار عمومی جهان خصوصاً فلسطینان و جهان عرب شد گویی که جنبش سبز نسبت به رنج های ملت فلسطین و لبنان حساسیت ندارد.
رئیس جمهور کشورمان در واکنش به مذاکرات سازش که با حضور مقامات آمریکا، اردن، رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان فلسطینی در واشنگتن در حال برگزاری است تاکید کرد که سرنوشت فلسطین در فلسطین مشخص می شود نه در پایتخت های کشورهای غربی.
«محمود احمدی نژاد» دیروز طی سخنانی در پیش از خطبه های نمازجمعه تهران در این باره با طرح این سؤال که چه کسی می خواهد گفت وگو کند، گفت: کسانی که می خواهند گفت وگو کنند، از چه کسی نمایندگی دارند؟ نماینده دولت فلسطین چه کسی است؟ و کسی که صحبت می کند از کجا این نمایندگی را به دست آورده است؟ راجع چه موضوعی می خواهند صحبت کنند؟ چه کسی حق دارد قطعه ای از سرزمین فلسطین را به دشمنان بفروشد؟
احمدی نژاد تاکید کرد: بنده اینجا اعلام می کنم نه ملت فلسطین و نه ملتهای مستقل اجازه نخواهند داد که هیچکس حتی یک وجب از خاک سرزمین فلسطین را به دشمنان ببخشد.
رئیس جمهور گفت: در چه فضایی می خواهند گفت وگو کنند و چه کسی می خواهد میانجی شما شود؟ کسانی که به نام منجی آمده اند خودشان شریک دزد هستند و خودشان پایه گذاری و حمایت کرده اند، بنابراین چطور این افراد می توانند میانجی شوند و فضای عادلانه برای مذاکرات ایجاد کنند؟ ما از این رویه تعجب می کنیم.
اهداف مذاکرات سازش
احمدی نژاد در ادامه اهداف رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکایی ها از برگزاری مذاکرات به اصطلاح سازش را در3 بخش توصیف کرد و در این زمینه توضیح داد: هدف اول از برگزاری این مذاکرات، انتخابات آمریکا است؛ متاسفانه در دموکراسی لیبرال، قدرت حرف اول را می زند و برای رسیدن به قدرت، می توان دست به انجام هر کاری زد و حتی می شود لشکرکشی کرد و یک میلیون از مردم را کشت برای انتخابات، می شود بمب گذاری کرد و می شود گروههای تروریستی را سازماندهی کرد.
رئیس جمهوری اضافه کرد: امروز انتخابات دارند و می خواهند بگویند ما یک کاری انجام دادیم و یک تغییر ایجاد کردیم و پیش رفتیم، آدم از این تحلیل تاسف می خورد و بعدا می خواهند در جهان حکومت کنند؛ به فرض که انتخابات را بردید که به احتمال زیاد خواهید برد، پس واقعا نیازی به این کثافت کاری ندارید، اما بعدش چه کاری می خواهید انجام دهید با ظلم و دروغ و خیانت و از بین بردن حق یک ملت می خواهید انتخابات برگزار کنید، اما سؤال این است که پس از آن چه کاری می خواهید انجام دهید؟ معلوم است که پس از آن نیز ظلم و خیانت است.
رئیس جمهور هدف دوم غربی ها از برگزاری مذاکرات سازش را ایجاد فرصت برای رژیم صهیونیستی دانست و گفت: رژیم صهیونیستی امروز در بن بست است و از درون دچار مشکل شده است. آنها می خواهند با برگزاری مذاکرات سازش فضایی را برای این رژیم غاصب صهیونیستی ایجاد کنند تا خودش را بازسازی کند.
احمدی نژاد هدف سوم آنها از برگزاری مذاکرات به اصطلاح سازش دادن بهانه به صهیونیست ها برای سرکوب بیشتر فلسطینی ها و احیانا حمله به کشورهای همسایه توصیف کرد، اما این مذاکرات را شکست خورده خواند و گفت: اصلا این مذاکرات مرده به دنیا آمده است. مبنایی برای مذاکرات وجود ندارد. زمانی که به اصل موضوع و حقوق ملت فلسطین و واقعیت های منطقه توجه نشود، معلوم است که این مذاکرات شکست خورده است و بنده نیز بلند اعلام می کنم که سرنوشت فلسطین در فلسطین و از خلال مقاومت مردم فلسطین تعیین خواهد شد نه در واشنگتن، پاریس و لندن.
رئیس جمهور در عین حال با تاکید بر اینکه ملت فلسطین برای تعیین سرنوشت خود نیاز به دخالت کسی ندارد، گفت: این مذاکرات شکست خورده است و اصلا موضوعی برای مذاکره وجود ندارد و غربی ها می خواهند راجع به چه موضوعی مذاکره کنند؟ آنها چیزی در دست ندارند؛ امروز اختیار دست ملت فلسطین است و رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و بنده با صدای بلند اعلام می کنم که این ترفندها و شرارت های بیشتر، هرگز نخواهد توانست که رژیم صهیونیستی را نجات دهد.
احمدی نژاد همچنین گفت: اگر با کسی در ارتباط با این رژیم غاصب حرفی می زدیم، آنها می گفتند که نمی شود و باید پذیرفت و این یک واقعیت است. اما چه شد امام و انقلاب امام آمد و ملت ایران حرکت کرد و امام روز قدس را برپا کرد و درست پس از روز تاسیس روز قدس تا به امروز، رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: آمریکایی ها برای نجات این رژیم دست به هر کاری زدند، اما موفق نشدند؛ چند دور گفت وگو کردند و وعده دادند؛ سازشکاران را به پای میز کشاندند، اما مشکل حل نشد؛ به لبنان حمله کردند تا هیمنه خودشان را بازسازی کنند، اما باز هم مشکل حل نشد؛ به غزه حمله کردند تا خودشان را تثبیت کنند، اما مشکل حل نشد.
وی خطاب به همه ملت های منطقه اظهار داشت: از مستکبران نهراسید چرا که آنها ببرهای کاغذی هستند و اصالت ندارند و رفتنی هستند و هرکس امروز از آنها بترسد از جمله خسارت دیدگان تاریخ است.
رفراندوم تنها راه حل است
رئیس جمهور خطاب به برخی دولتهای غربی و آمریکایی که سرنوشت خود را به صهیونیست ها گره زده اند، خاطرنشان کرد: راه حل ایران معلوم است و ما اعلام کردیم که منشور ملل متحد را که شما تهیه کرده اید مبنا قرار گیرد.
وی در ادامه به این کشورها توصیه کرد که اجازه دهید در فلسطین رفراندوم آزاد برگزار شود و آنها خودشان سرنوشت خود را تعیین کنند.
رژیم صهیونیستی جرات تعرض به ایران را ندارد
وی همچنین در خصوص تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، اظهار داشت: هرچند یکبار سروصدایی می آید که می خواهند به بوشهر و... حمله کنند ولی این هویت و موجودیت آنهاست و الا نمی توانند کاری کنند.
وی افزود: رژیم صهیونیستی و حتی اربابان آنها کوچکتر از آن هستند که قصد تعرض به ایران و حقوق ایران را داشته باشند.
حجت الاسلام حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دیروز در حاشیه جلسه هیئت دولت با حضور در جمع خبرنگاران به سوالات گوناگون آنها پاسخ گفت.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که گفته شده از سوی دستگاه های اطلاعاتی غرب و استکبارگران یک میلیارد دلار به سران فتنه کمک شده است، آیا این مطلب واقعیت دارد؟ گفت: بله این موضوع واقعیت داشت و شما باید بالاتر از اینها را در نظر بگیرید.
موسویان جاسوس است
وزیر اطلاعات هم چنین در پاسخ به سوالی در مورد بحث موسویان و هم چنین مباحث مختلفی که در ارتباط با آن مطرح شده است، گفت: آن چه که وزارت اطلاعات می گوید براساس مستنداتی است که دارد و در واقع تعریفی که ما از جاسوس بودن آن داریم براساس این مستندات است و بیانیه ای که وزارت اطلاعات نیز داد براساس این مستندات بود.
مصلحی در ادامه تصریح کرد: این که در دستگاه قضایی ممکن است نقصی در قوانین وجود داشته باشد و یا قوانین جایی مشکل داشته باشد به این معنا نیست که این فرد جاسوس نیست. من نمی خواهم دستگاه قضایی را زیر سوال ببرم ولی همان طور که گفتم اگر نقصی در قانون وجود داشته باشد به این معنا نیست که این فرد جاسوس نیست.
وی در پاسخ به این نکته که این فرد از سوی دستگاه قضایی از اتهام جاسوسی تبرئه شده است، گفت: براساس اسنادی که ما داریم این فرد جاسوس است.
مصلحی در پاسخ به این سوال که آیا اطلاعاتی که وزارت اطلاعات دارد در اختیار مراجع قضایی گذاشته است یا نه؟ گفت: به مراجع قضایی منعکس شده است و آنها در جریان هستند.
دستگیری مهدی هاشمی
نیاز به اینترپل ندارد
وزیر اطلاعات در ادامه گفت وگوی خود با خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر این که آیا شما دستگیری مهدی هاشمی را از طریق اینترپل پیگیری می کنید یا نه؟ گفت: نیازی به پیگیری از طریق اینترپل نیست و این موضوع به نحو دیگری دنبال می شود.
عملکرد یک ساله
وزارت اطلاعات
حجت الاسلام مصلحی همچنین در مورد مهمترین نقطه قوت و عملکرد وزارت اطلاعات، در یک سال گذشته گفت: این وزارتخانه از نظر اطلاعات و بنیه مباحث اطلاعاتی در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد و این چیزی نیست که ما بگوییم. این چیزی است که دستگاه ها و سرویس های اطلاعاتی دشمن که سابقه چندین 10 ساله در این مباحث دارند به آن اذعان دارند.
مصلحی با تاکید بر این که وضعیت دستگاه های اطلاعاتی ما در کشور در وضعیت خوب، هماهنگ و منسجم است، گفت: در کشور ما دستگاه های مختلف اطلاعاتی وجود دارد که از انسجام خوبی برخوردارند. نقطه قوت دیگر آن ها این است که توان بالایی در مباحث اطلاعاتی دارند. البته این که من می گویم توان اطلاعاتی بالایی داریم اینگونه نیست که اگر جایی اتفاق کوچک یا بزرگی رخ داد بگویند پس چه شد؟ در جاهایی که ادعای چندین 10 ساله در این مورد دارند ممکن است که در کشورشان اتفاقی بیفتد و حوادثی رخ دهد.
وزیر اطلاعات با بیان این که ما از وضعیت خوبی برخوردار هستیم، گفت: وقتی که در وزارت اطلاعات تصمیم گرفته شد که حرکت ما تبدیل به حرکت هجومی شود و از حالت انفعالی بیرون بیاییم و حالت تهاجمی پیدا کنیم و وقتی که این تصمیم گرفته شد قدم اولی که برداشته شد دستگیری ریگی بود و در واقع در تمام سیستم های اطلاعاتی دنیا این اقدام، اقدام بی سابقه ای بود. بالاخره من در اینجا برای اولین بار بد نیست که عرض کنم که ما در این اقدام جدا از موفقیت هایی که داشتیم با یک اقدام فریب برای دستگاه ها و سرویس های اطلاعاتی توانستیم این اقدام را انجام دهیم و اگر آنها قوت دارند چرا اینگونه فریب خوردند.
وی ادامه داد: اکنون نیز اعلام می کنیم که در بسیاری از کارهایی که آنها به وسیله آن، دنیا را اینگونه به آشوب کشیده اند مثل قضیه افغانستان و عراق که چقدر مردم را به خاک و خون کشیده اند به اسم مبارزه با تروریسم، به آنها می گوییم بیایید مبارزه با تروریسم را از ما یاد بگیرید که تمام جنبه های انسانی را نیز رعایت می کنیم.
مصلحی ادامه داد: برگرداندن آقای عطارزاده یک موفقیت بزرگ اطلاعاتی بود که در این قضیه نیز سرویس های اطلاعاتی آنها رودست بزرگی خوردند و ما توانستیم این اقدام را با موفقیت انجام دهیم.
وی گفت: مبارزه با فتنه نیز یکی دیگر از موفقیت های بزرگی بود که ما کسب کردیم. البته ما به دلیل محدودیت هایی که داریم و ملاحظاتی که مدنظر می گیریم در بحث فتنه بسیاری از مباحث را در ارتباط با این موضوع بیان نمی کنیم.
وزیر اطلاعات گفت: ما ارتباط بزرگی در مورد شبکه مجازی داشتیم و آقای اوباما نیز حتی در گزارش خود اذعان کرد که در بحث شبکه های مجازی هر اقدامی که انجام می دهیم به ما رودست می زنند و جلوی اقدامات ما را می گیرند و همانطور که گفتم موفقیت های خوبی در شبکه مجازی داشتیم و هر اقدامی که آن ها در طول این مدت در ارتباط با این موضوع انجام داده اند ما توانسته ایم به آن ها رودست بزنیم. همانطور که می دانید شبکه های مجازی دست ساخته خود این سرویس ها هستند و آن ها این مجموعه ها را به وجود آورده اند.
وی گفت: ما بحمدالله با کمک برادران مان در وزارت اطلاعات و سیستم اطلاعاتی کشورمان توانستیم در برابر این فتنه بزرگ که با هزینه سنگین آمریکا، موساد، انگلیس و مجموعه های مختلف دنبال و پشتیبانی می شد بایستیم.
مصلحی گفت: اکنون که فرصت بیشتری پیدا کرده ایم پشتیبانی های خارجی صورت گرفته از جریان فتنه و سران فتنه را دنبال می کنیم که یکی پس از دیگری روشن می شود و به نتیجه می رسد.
وزیر اطلاعات گفت: برای نمونه اگر بخواهم موردی را عرض کنم فردی که در واقع پشتیبان خبری برای سران فتنه داشت چندی قبل دستگیر شد و به کمک های سرویس اطلاعاتی CIA و پولی که در اختیار او قرار داده می شد اذعان کرد و یا فردی که از کشور گریخته بود و بیانیه برخی از سران فتنه را تدوین می کرده و حمایت هایی که از آن سوی سرویس های اطلاعاتی می شد و اینها چیزهایی است که روشن می شود.
وی تصریح کرد: در بحث فتنه این گونه نبود که یک حرکت درونی فقط توسط یک مجموعه باشد. من اگر بخواهم مثالی در این ارتباط بزنم باید بگویم مثل دوران دفاع مقدس بود که همه مجموعه ضدانقلاب داخلی و مجموعه کشورهای مختلف حامی این جریان بودند و از آن حمایت می کردند برای این که نظام مستحکم جمهوری اسلامی را دچار مشکل کنند ولی خوشبختانه با تدابیری که انجام شد با حول و قوه الهی و برنامه ریزی های مناسب اطلاعاتی که انجام شد این فتنه نقش بر آب شد.
مصلحی در پایان گفت: امیدواریم این برنامه تهاجمی که وزارت اطلاعات بصورت جدی در رابطه با استکبار بصورت اطلاعاتی دنبال می کند به صورت کامل تحقق پیدا کند.
یک ضدانقلاب فراری که آغازگر شایعات در «پروژه ترانه موسوی» بود پس از یک سال اذعان کرد این شایعه از اساس دروغ بوده است! امید حبیبی نیا همکار رسانه هایی چون بی بی سی و رادیو زمانه، در حالی روند انتشار شایعه مذکور را باز گفت که کروبی و موسوی ضمن تشکیل «کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات» تلاش کرده بودند از طریق انتشار انواع دروغ ها و التهاب افکارعمومی، به فضای اغتشاش دامن بزنند. یکی از این دروغ های رسوا، ادعای تجاوز و سوزاندن فردی به نام ترانه موسوی بود که توسط کروبی و کمیته کذایی ( با مدیریت علیرضا بهشتی و مرتضی الویری) ترویج شد.
امید حبیبی نیا روزنامه نگار ضدانقلاب و فراری در وبلاگ خود پس از یک سال کتمان می نویسد: سرانجام پس از نزدیک به یک سال سکوت، اکنون می توانم درباره دروغ بودن قصه ترانه موسوی بنویسم و توضیح بدهم که چرا یک سال سکوت کردم؟ سال گذشته در جریان تظاهرات، روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر با من برای انتقال اخبار، ویدئوها و عکس ها و ارسال آن به رسانه های مختلف از جمله فرانس 24 که من با آن همکاری می کردم، در تماس بودند. روز 12 تیرماه یکی از همین روزنامه نگاران که او را با نام «ل.م» معرفی می کنم به من اطلاع داد که دختری به نام ترانه موسوی ناپدید شده و بیم آن که مورد تجاوز گروهی قرار گرفته می رود. ل.م منبع خبر خود را خبرنگار خود که اتفاقاً پس از خروج از مسجد قبا بازداشت شده و به همراه ترانه موسوی در یک بازداشتگاه بوده است ذکر کرد. 2 روز بعد، وی عکسی از ترانه موسوی برایم فرستاد و جزئیات بیشتری در اختیار من قرار داد از جمله یک شماره تلفن. در آن زمان گروهی از دوستان چپ، وبلاگی راه اندازی کرده بودند با نام ایرانیان چپ که اغلب در داخل کشور بودند. از یکی از آنها که با نام آذر می نوشت، خواستم تا با شماره تلفنی که ادعا می شد تماس بگیرد. روز بعد، آذر خبر داد که این شماره تلفن در شبکه وجود ندارد یا موقتاً مسدود است. اما خود عین خبری که من برایش فرستاده بودم را در وبلاگش منتشر کرد. به این ترتیب، برای نخستین بار وبلاگ ایرانیان چپ خبر احتمال تجاوز به ترانه موسوی را درج کرد، این خبر با کمی تفاوت عین خبری بود که چند ساعت قبل وبلاگ زیرزمین متعلق به ل.م آن را درج کرده بود اما از آنجا که کسی هنوز آن وبلاگ را نمی شناخت خبر با عنوان وبلاگ ایرانیان چپ منتشر شد. روز بعد وبلاگ دیگری به نام چریک آنلاین جزئیات دیگری درباره احتمال مرگ ترانه موسوی درج کرد. این وبلاگ متعلق به ر.و بود که ل.م او را خبرنگار فرهنگی خود و از کارکنان صداو سیما می نامید.
حبیبی نیا می نویسد: دو روز بعد ل.م خبر داد که ترانه موسوی کشته شده و جسدش را سوزانده اند. دو منبع که بطور ناشناس دو وبلاگ را منتشر می کردند به اضافه وبلاگ ایرانیان چپ تنها مرجع پخش این اخبار بودند، منتها خبر ابتدا توسط ل.م در اختیار من قرار می گرفت، من برای آذر که پیگیر این ماجرا بود می فرستادم و وی آن را درج می کرد، بعد با تغییراتی جزئی در دو وبلاگ دیگر کپی می شد. در همین زمان، من از ل.م تقاضای اطلاعات بیشتری کردم از جمله آدرس و شماره تلفن خانه ترانه موسوی که وی مدعی بود ر.و عکس ترانه موسوی را از آنجا برداشته است ولی درست در همین زمان وی اطلاع داد که خانواده ترانه موسوی به شمال رفته اند و پدرش نیز درگذشته است. با اصرار من ل.م محلی در حوالی خیابان آزادی را به عنوان آدرس محل سکونت ترانه موسوی اعلام کرد. من بلافاصله به آذر خبر دادم و او به محل رفت و از کسبه محل درباره وجود خانواده ای با عنوان موسوی پرس وجو کرد و خبر داد که هیچ کس چنین خانواده ای را نمی شناسد.
حبیبی نیا با اشاره به اینکه «در 2 هفته بعد پیگیری های من برای یافتن ردی از ترانه موسوی به هیچ نتیجه ای نرسید» تصریح می کند: در این زمان تردیدهایم را با ل.م مطرح کردم. وی گفت که مستقیماً به همراه ر.و به کمیته پیگیری کروبی رفته و شواهد مربوط به این واقعه را در اختیار آنها قرار داده است. از او خواستم تا نام کسی را که مدعی بود همراه با ترانه موسوی بازداشت شده را به من بدهد و او نام فردی را به من داد. مدتها بعد وقتی با او حرف زدم متوجه شدم که او حرفهای متناقض زیادی می زند اما اصلی ترین تردیدی که با آن روبرو شدم آن بود که از طریق دو مرجع مختلف درباره فرد مذکور تحقیق کردم مشخص شد روز هفتم تیر وی سرکارش حاضر بوده است و در ساعاتی که ل.م مدعی بود در بازداشت بوده مشغول کار بوده است. در حالی که تردیدهایی جدی برای صحت این خبر داشتم و این اولین موردی بود که هیچ نشانه ای از خانواده، دوستان و بستگانش نبود، یک روز ل.م به من زنگ زد و گفت ماجرا لو رفته و او کشور را به همراه ر.و ترک کرده است. طبعاً در این مرحله من هر کمکی که از دستم برمی آمد برای آنها انجام دادم از وصل کردن ارتباط آنها با گزارشگران بدون مرز و دوستان دیگر در آن کشور تا تهیه کار برای تامین مخارج(!)
حبیبی نیا اضافه می کند: ل.م بار دیگر گفت که همان فرد دستگیر شده و اکنون میخواهد حرف بزند و من ارتباط او و ر.و را با بی بی سی و صدای آمریکا برقرار کردم و گفتم که روز بعد هم می توانیم در فرانس 24 این را پوشش بدهیم چون بالاخره ما دو نفر را داریم که خودشان از نزدیک پیگیر ماجرا بوده اند و آن را رسانه ای کرده اند.
اما تا چند روز بعد هم خبری از این دو روزنامه نگار نشد و بعد به من گفتند چون فرد مذکور آزاد شده است بهتر است فعلا سکوت کنند زیرا اکنون وزارت اطلاعات می داند منبع خبر ترانه موسوی چه کسی بوده است. من هم در فیس بوک و تویتر نوشتم که بزودی شاهدان سخن خواهند گفت. اما چند هفته بعد وقتی با یکی از همکاران همان فرد صحبت کردم وی اطمینان داد که وی در تمام روزهایی که ادعا می شد بازداشت بوده است، مشغول کار بوده است، این موضوع را با دو نفر دیگر هم چک کردم همگی شایعه بازداشت فرد مذکور را قویاً تکذیب کردند. در نتیجه برایم مسلم شد که این خبر از اساس دروغ است اما باز هم سکوت کردم تا این دو روزنامه نگار از آن کشور به کشور ثالث دیگری منتقل شوند. حالا ر.و که می گفت عکس ترانه موسوی را از خانه اش برداشته و با ل.م به کمیته پیگیری کروبی رفته بود، حالا می گفت ترانه موسوی وجود خارجی ندارد.
این ضد انقلاب فراری در پایان تبرئه نامه خویش نوشت: «من به عنوان روزنامه نگاری که این خبر را برای نخستین بار منتشر کردم وظیفه داشتم اعلام کنم اشتباه کردم، فریب منابعم را خوردم اما برای دستیابی به حقیقت راههای بسیاری را پیمودم و ماههاست که مطمئنم ترانه موسوی وجود خارجی ندارد اما منتظر بودم تا این دو روزنامه نگار به کشور دیگری منتقل شوند تا هیچ مشکلی برایشان پیش نیاید»(!)
یادآور می شود کروبی در موج سواری بر سر این پروژه، افتضاح بسیاری به بار آورد و تلاش کرد شکست انتخاباتی خود را با این موج سازی بپوشاند. الویری یکی از نزدیکان کروبی و نماینده وی در کمیته پیگیری کذایی، اوایل شهریور 88 به روزنامه زنجیره ای اعتماد گفته بود«ترانه موسوی یکی از جانباختگان است». اما وی 23 خرداد امسال در گفت وگو با روزنامه جوان تصریح کرد: ترانه موسوی یکی از همان موارد اشتباه بود. دراین باره به دلایل قول شرعی که داده ام، مدارک را منتشر نکرده ام!! وی توضیح نداد که کجای شرع به او اجازه این دروغ پردازی و بازی با حیثیت نظام و آبروی خانواده ها را داده است؟!
در این مراسم تجلیل که از سیدحسن خمینی هم دعوت به عمل آمده بود، برخی عناصر مسئله دار و معارض با اسلام ناب نظیر داریوش شایگان، جواد طباطبایی و محمد مجتهد شبستری حضور داشتند.
برگزارکنندگان این مراسم که سیدحسن خمینی را نیز در مقابل عمل انجام شده قرار داده اند، توضیح نداده اند که چرا در کنار اندیشمندانی چون دکتر دینانی و دکتر اعوانی، عناصر معارضی چون شایگان و طباطبایی را برای تجلیل دعوت کرده اند. طباطبایی از جمله عناصر معاندی است که با انکار نقش بی بدیل اسلام در سر بر آوردن تمدن ایرانی، ادعا می کند با حضور اسلام، ایران دچار زوال اندیشه و فکر شده است! داریوش شایگان هم عضو انجمن فلسفه متعلق به فرح پهلوی و تا مدت ها سردبیر مجله ایران، متعلق به بنیاد مطالعات ایران (وابسته به اشرف پهلوی) بوده است.
معلوم نیست عناصری از این دست چگونه می توانند در اشاعه فرهنگ و تدوین دایره المعارف اسلامی موثر باشند.
این روزنامه تصریح کرد: در حالی که غرب عصبانی است، ایران فاتحی بزرگ بود. همراهی روسیه در راه اندازی نیروگاه بوشهر، در شرایط فعلی، یک پیام کاملا اشتباه به ایران ارسال کرد.
روزنامه وال استریت ژورنال هم در تحلیل خود نوشت: افتتاح قریب الوقوع نیروگاه هسته ای بوشهر، نشانه نیرومندی از پیوستن ایران به باشگاه کم شمار و کوچک قدرت های هسته ای است، مخصوصا این که این افتتاح در اثنای تحریم های شورای امنیت، آمریکا و اروپا رخ داده است. روزبه میرابراهیمی ]همکار فراری نشریات زنجیره ای[ که در نیویورک ساکن است می گوید «این اتفاق بیش از یک نمایش بود. ایران توانست به دنیا بگوید ما قوی تر از آنی هستیم که شما فکر می کنید و تحریم های شما نتوانسته ما را متوقف کند.»
وال استریت ژورنال سپس به قدرت دفاعی ایران اشاره کرد و نوشت: ایرانی ها همزمان از آخرین پیشرفت نظامی خود که هواپیمای نظامی بدون سرنشین با قابلیت پرواز تا دور است، پرده برداری کردند. تهران، کادر نظامی بزرگ و با لیاقتی را به علاوه واحدهای نظامی بسیار تخصصی شده سپاه پاسداران به میدان آورده است.
روزنامه زوددویچه سایتونگ در تحلیل راه اندازی نیروگاه بوشهر بر احساس مسرت در ایران تاکید کرد و نوشت: ایرانی ها از بدقولی شرکت های آلمانی گله دارند. برای آنها آماده شدن این نیروگاه، به معنای به ثمر نشستن مقاومت و خودبسندگی است. کوتاه سخن این است؛ پیروزی بزرگ بر آمریکا و غرب و همه تحریم ها. بسیاری از ایرانی ها قبه سفید این نیروگاه را نشان غرور ملی و پیشرفت فنی می بینند. اکثریت ملت ایران از انرژی هسته ای حمایت می کنند، فارغ از سلایق سیاسی شان.
روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف هم معتقد است: راه اندازی نیروگاه بوشهر، نشانه پیشرفت ایران و شکست سیاست اوباما در مهار جمهوری اسلامی است. این شکست، ضعف واشنگتن را نشان می دهد. در حقیقت اوباما جز تحریم ایران که آن هم با مقاومت کشورهای گوناگون و حتی روسیه و چین بی نتیجه ماند، هیچ اقدام نتیجه بخشی برای توقف ایران نتوانست انجام دهد. اکنون ضعف رهبری آمریکا به وضوح دیده می شود.
طیفی از این رسانه ها- از برخی روزنامه های زنجیره ای نظیر شرق گرفته تا سایت های وابسته به جریان فتنه نظیر روزنت، جرس، گویانیوز، رادیو فردا، بی بی سی، پارلمان نیوز، ایلنا و...- با تحلیل ها و گفت وگوهای مختلف کوشیدند چنین القا کنند که اصولگرایان نتوانسته اند از پس فتنه برآیند و بنابراین دعوت به معامله و مذاکره می کنند و حال آن که فارغ از اظهارات چهره های سیاسی، رهبر فرزانه انقلاب ضمن تأکید بر جذب حداکثری، بر دفع حداقلی آنها که به کشور و ملت خیانت نمودند، تاکید دارند و از سوی دیگر سیاست کلی نظام را مبتنی بر این منطق روشن اعلام کرده اند که «وحدت فقط بر مبنای اصول پذیرفتنی است.»
از طرف دیگر ملت متدین ایران هم که 8 ماه پس از حماسه 40 میلیونی انتخابات پای صندوق های رای- و در واکنش به فراخوان اوباش از سوی ضدانقلاب در خیابان- حماسه های کم نظیر 9 دی و 22 بهمن 88 را آفریده بودند اصرار دارند که بانیان و پدیدآورندگان فتنه به سزای خیانت وجنایت بزرگ خویش برسند. بدین ترتیب چه از نگاه ملت هوشیار و مومن و چه از نگاه رهبر انقلاب، کسانی که در نقشه و زمین دشمن بازی کردند و هنوز هم اصرار به تداوم خیانت دارند، هرگز نمی توانند در دایره بزرگ وحدت ملی قرار بگیرند.
آنچه در این میان جالب است، نگرانی و دلسوزی گویانیوز ارگان وابسته به سازمان جاسوسی CIA برای وحدت ملی است. این رسانه سیاه، در تحلیل خود با اشاره به موضوع وحدت می نویسد:دیر یا زود دلسوزان نظام باید به این نتیجه برسند و دیگران را نیز به این نتیجه برسانند که دمندگان در شیپور حذف نمی توانند نیت خیرخواهانه داشته باشند. کسانی که اصلاح طلبان را برانداز معرفی می کنند چگونه خیرخواه نظامند]![
روزنامه زنجیره ای شرق هم به قلم صادق زیباکلام، تلویحاً از فتنه گران دفاع کرد و با اصلاح طلب نامیدن آنها نوشت: «آنها کی بیرون از نظام بودند یا رفتند که حالا بخواهیم آنها را به نظام برگردانیم؟ من مرده و شما زنده اگر روزی خطری متوجه این نظام شود خواهید دید که بسیاری از آنان که در این 15 ماه به اتهام فتنه گرفتار شدند، مقدم به خیلی ها سلاح دست گرفته و با چنگ و دندان از نظام و انقلاب دفاع می کنند».
طنز تلخ ماجرا این است که به هنگام حمله وحشیانه نظامیان آمریکایی به عراق و افغانستان، همین روزنامه شرق از اشغالگران جنایتکار به عنوان «ارتش آزادیبخش» یاد کرده بود و معلوم نیست جریانی که چکمه پوش های وحشی آمریکایی را آزادیبخش می خواند و در آشوب سال گذشته بارها به طور علنی مورد حمایت دولت آمریکا قرار گرفت، چگونه می تواند در برابر مهاجمان سینه سپر کند و بجنگد؟ یا در حالی که شیمون پرز می گوید «اپوزیسیون سبز به نیابت از ما با رژیم اسلامی می جنگد» چگونه پیاده نظام آمریکا و رژیم صهیونیستی می توانند علیه اربابان خود سینه سپر کنند؟!
جریان نفاق جدید از یک سال پیش از انتخابات با پیش کشیدن سوژه هایی نظیر دولت وحدت ملی و دولت ائتلافی، اتحاد نیروهای طرفدار انقلاب را بشکند و با یارگیری از آنها به واسطه حضور چهره های خاکستری مثل موسوی کودتای مخملی و فتنه را به سرانجام برساند اما این مکر و خدعه، با مکر بزرگ تر الهی، اسباب رسوایی فتنه گران شد.
Design By : Pichak |