امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز موجودیت تشکلی موسوم به جامعه وعاظ ولایی و یا کشوری به عنوان تشکل زیرمجموعه جامعه روحانیت مبارز را رد کرد. شماری از عناصر ساختارشکن و وابستگان به گروهک ها به خانه محمد نوری زاد رفتند. یکی از 3 خالی بند معروف فتنه سبز هم معتقد است ادعای سران فتنه سبز مبنی بر هدایت آن از پایین به بالا و بدون رهبری و خط دهی دیگر جواب نمی دهد. نایب رئیس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد که شاخص حرکت صحیح جامعه با وحدت و یکپارچگی حول فرمایشات رهبری محقق می شود. خبر ویژه کیهان با عنوان «برلوسکونی هم نوچه دار شد» در زمینه ملاقات شماری از عناصر سلطنت طلب، تروریست و چپ های آمریکایی، باعث خشم علیرضا چاخان زاده شد. یکی از تئوریسین های ناکام کودتای مخملی و براندازی نرم آب پاکی را روی دست موسوی ریخت و گفت«بیانیه آخر موسوی پر از تضاد است، او هیچ برنامه ای برای آینده ندارد». رامین جهانبگلو در عین حال یکی از دغدغه های مهم خود را در صورتی که جریان براندازی موفق می شد، وضعیت هم جنس گرایان عنوان کرد! طنزنویس فراری روزنامه های زنجیره ای کدها و اطلاعات تازه ای درباره اپوزیسیون از هم پاشیده سبز ارائه کرد. یک عنصر فرصت طلب فراری پس از 3 هفته تهدید به اینکه به ایران بازمی گردد و واقعیت های محافل اپوزیسیون را لو می دهد، اعلام کرد از تصمیم خود منصرف شده است. رئیس قوه قضائیه گفت: رهنمودهای مقام معظم رهبری و حمایت های داهیانه در کنار تاکیدات ایشان مبنی بر ضرورت ایجاد اطمینان عمومی در جامعه نسبت به دستگاه عدلیه وظیفه ما را تا رسیدن دستگاه قضایی به جایگاه مطلوب سنگین تر کرده است. شماری از عناصر ورشکسته ضدانقلاب از گروهک های سلطنت طلب، تروریست، تجزیه طلب و چپ های نولیبرال با مساعدت مقامات «کشور مافیاها» گردهم آمدند.
حجت الاسلام احمدسالک در گفت وگو با فارس با بیان اینکه جامعه وعاظ تهران زیر نظر دبیرکل جامعه روحانیت اداره می شود، گفت: ما با صراحت می گوییم که جامعه روحانیت مبارز تشکلی به اسم جامعه وعاظ ولایی و یا کشوری را نمی شناسد.
وی با اشاره به جلسه شب گذشته تشکل متبوعش که به ریاست آیت الله مهدوی کنی برگزار شده بود، گفت: در جلسه شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز مسائل جاری روز مورد بررسی قرار گرفت که جلسه مشترک جامعه روحانیت با جامعه مدرسین از جمله آنها بود.
سالک همچنین به جلسه مشترک جامعه روحانیت و جامعه مدرسین و توافق حضرات آیات مهدوی کنی و یزدی درباره کمیته مشترک جامعتین تصریح کرد: محور کمیته مشترک جامعتین بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ وحدت و انسجام ملی است؛ جامعتین معتقدند که باید برای حفظ وحدت در جامعه رهنمودهای مقام معظم رهبری را سرلوحه رفتارهای خود قرار دهیم و بیانات معظم له را برای حفظ وحدت تبیین کنیم.
سالک در ادامه گفت: ما باید برای حفظ نظام و انقلاب اسلامی وحدت رادر جامعه محقق سازیم و در مسیر وحدت و انسجام ملی حرکت کنیم.
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در ادامه گفت: آیت الله مهدوی کنی در جلسه شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تأکید کرد که کمیته مشترک جامعتین محورهای وحدت را در جامعه طی خواهد کرد.
آیت الله یزدی نیز در جلسه مشترک جامعتین اعلام کرد که جامعه روحانیت و جامعه مدرسین برای حفظ وحدت در راستای بیانات رهبر انقلاب تلاش خواهند کرد.
سالک از استقبال سیاسیون و نمایندگان مجلس از کمیته مشترک جامعتین خبر داد و گفت: انعکاس خبر کمیته مشترک جامعتین در جامعه مناسب بوده است و مردم از این کمیته مشترک استقبال کرده اند.
سخنگوی جامعه روحانیت مبارز خاطرنشان کرد: کمیته مشترک جامعه روحانیت و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از هفته آتی جلسات خود را با حضور اعضای جامعتین آغاز خواهد کرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: جامعه وعاظ تهران به دبیرکلی حجت الاسلام شجونی زیرنظر دبیرکل جامعه روحانیت مبارز اداره می شود و جامعه روحانیت هیچ تشکلی را به غیر از تشکل مذکور نمی شناسد.
گفتنی است بر اساس شواهد موجود تشکل موسوم به «جامعه وعاظ کشور» چند ماه قبل از سوی آقای اسفندیار رحیم مشایی و با واسطه یکی از طلاب جوان پدید آمده است و ماجرای شکل گیری آن اینگونه بود که در پی برخی از مواضع سؤال برانگیز اسفندیار مشایی، روحانی یاد شده که در آن هنگام یکی از اعضای «جامعه وعاظ تهران» بود، از ایشان برای پاسخگویی به پرسش های اعضای این جامعه دعوت می کند و آقای مشایی در آن جلسه می کوشد به پرسش هایی که درباره مواضع وی مطرح شده بود پاسخ بدهد ولی پاسخ های ایشان برای اعضای جامعه وعاظ تهران که یک تشکل قدیمی و آزمون داده در فراز و نشیب های انقلاب است، قابل قبول تلقی نمی شود. ولی بعد از پایان جلسه، روحانی جوان دعوت کننده طی مصاحبه ای اعلام می کند پاسخ های آقای مشایی برای اعضای جامعه وعاظ قانع کننده بود! که مصاحبه ایشان با اعتراض اعضای جامعه وعاظ تهران روبرو می شود. مدتی بعد، همان روحانی جوان تعدادی از افراد روحانی را از شهرستان های مختلف به تهران دعوت می کند و در جلسه ای که در سالن مجتمع فرهنگی سیدالشهدا(ع) در میدان هفت تیر تشکیل داده بود، پای سخنرانی آقای رحیم مشایی می نشاند و متعاقب آن از تشکیل جامعه ای موسوم به «جامعه وعاظ کشور»! خبر می دهد و هفته بعد نام آن را به «جامعه وعاظ ولایی کشور»! تغییر می دهد. این تشکل جدید و ناشناخته به خاطر نامی که برای آن انتخاب شده و توهم انشعاب در جامعه وعاظ تهران را تداعی می کرد اعتراض اعضای جامعه وعاظ تهران که به پیروی بی چون و چرا از حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب معروف هستند، را در پی داشت و به روحانی یاد شده تذکر می دهند که اختلاف افکنی خواست اعلام شده دشمنان نظام است و به شدت از سوی رهبر معظم انقلاب نهی شده است و نیز، شایسته نیست که جمعی از روحانیون بی آن که از واقعیت امر باخبر باشند، تحت مدیریت آقای مشایی قرار گیرند، اما متاسفانه تذکرهای دلسوزانه اعضای جامعه وعاظ تهران بی نتیجه می ماند.
این طلبه از افراد متدین و متعهد است و احتمال می رود به خاطر جوانی و بی تجربگی در تشخیص و شناخت موضوع دچار نوعی اشتباه شده باشد.
در یکی از این ملاقات ها توسلی از نهضت آزادی به همراه برخی وابستگان گروهک تحکیم حضور داشتند. در ملاقات دیگر، عبدالله نوری به همراه غلامحسین کرباسچی دبیرکل کارگزاران، محسن امین زاده(معاون و همه کاره وزارت خارجه دولت اصلاحات و عضو حزب مشارکت)، مرتضی مبلغ(معاون وزارت کشور دولت اصلاحات) و علی حکمت از مدیران روزنامه های زنجیره ای حضور بهم رسانده و با نوری زاد دیدار کردند.
آنچه عبرت آموز و قابل تامل است انبوه نوشته های نوری زاد درباره مواضع ضدانقلابی و خیانت های کسانی چون وابستگان گروهک نهضت آزادی، عبدالله نوری، کرباسچی و تندروهای ساختارشکن دولت اصلاحات است. با توجه به همه شواهد موجود قطعا آنها از خیانت های خود کمترین ندامت و عقب نشینی نکرده اند و محل ابهام است که پس چه نسبتی می توانند با امثال نوری زاد داشته باشند... الا اینکه خوش بینانه بگوییم به عنوان مهمان های ناخوانده و پررو، وی را در رودربایستی انداخته و برای خود دعوت گرفته باشند!
کرباسچی پس از راهنما زدن به سمت کروبی و رای دادن به موسوی! و پس از اوج گیری آشوب ها ناگهان از انظار عمومی و رسانه ها غایب شد و اکنون با حضور در خانه آقای نوری زاد... خبر سلامتی خود را می دهد.
محسن سازگارا به سایت «گذار» گفت: در مرحله جدید، هدایت جریان مثل سابق نمی تواند از مدل پایین به بالا پیروی کند چون نیازمند فعالیت های پیچیده و طراحی هستیم. اکنون با توجه ضرباتی که متحمل می شویم، نمی توانیم با یک نسخه از پیش نوشته شده جنبش را پیش ببریم. رژیم اکنون شیوه های برخورد را به خوبی آموخته است و حوزه اینترنت و ماهواره هم مورد حمله و کنترل است.
وی همچنین گفت: تکرار فرمول تعیین تاکتیک از پایین به بالا قطعاً با شکست روبرو می شود همان گونه که در روزعاشورا به تشدید خشونت منجر شد و در 22 بهمن هم شکست خورد. در واقع خلأ رهبری در این 2 روز به جنبش ضربه زد. 22 بهمن نمونه ناموفق مدل از پایین به بالا بود، علت هم این بود که ناگهان با پدیده پیچیده ای که همه می خواستند رهبری کنند مواجه شدیم، البته تدارک وسیع طرف مقابل را هم نباید نادیده گرفت.
این پادوی سازمان سیا از وضعیت سازماندهی فتنه گران توسط موسوی و کروبی نیز انتقاد کرد و از آنها خواست خلأ سازماندهی را با استفاده از ضد انقلاب مقیم خارج جبران کنند. سازگارا در آشوب های سال گذشته تا مرز دروغ بافی های بی سابقه و نیز دعوت به ساخت کوکتل مولوتوف و نحوه آتش افروزی و آشوب پیش رفت. اعتراف اخیر وی به ادعای رندانه موسوی پس از رسیدن به بن بست است مبنی بر اینکه جنبش سبز رهبری ندارد و از پایین و به واسطه شبکه های اجتماعی؟! هدایت می شود.
سید شهاب الدین صدر، در جمع نمازگزاران مسجد صاحب الزمان مشیریه تهران طی سخنانی وحدت را خنثی کننده توطئه های دشمنان خواند و افزود: یکی از مسائلی که همه توطئه ها را خنثی می کند وحدت مردم است، همیشه دشمن از دسته بندی و گروه گروه کردن و تفرقه اندازی بین مردم استفاده کرده است، اما همیشه امام می فرمود رمز پیروزی مردم کلمه توحید و توحید کلمه است، مقام معظم رهبری مجدداً در هفته گذشته مردم را به وحدت و پرهیز از تفرقه و اختلاف دعوت کردند.
صدر در ادامه تصریح کرد: ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت هستیم چرا که آن ها دسیسه های جدیدی می کنند. شاخص حرکت صحیح جامعه با وحدت و یکپارچگی در این راه همان طور که زمان امام فرمایشات امام بود امروز فرمایشات رهبری است.
وی «امامت و رهبری» را از امتیازات شیعه برشمرد و تصریح کرد: یکی از امتیازات شیعه امامت و رهبری و ولایت آن است هرگاه فضا غبارآلود می شود و نمی دانیم حق و حقیقت چیست، گوش می کنیم ببینیم رهبر و ولی امر چه می گوید اگر این کار صورت می گرفت حتماً برخی اتفاقات درصدر اسلام و در زمان امام علی(ع) نمی افتاد بعد از امام خمینی هرگاه بحران ایجاد شده و مردم در ابهام قرار گرفته اند فرمایشات مقام معظم رهبری کشور را از بن بست نجات داده و برای تمام مردم آرامش بخش بوده است.
این سلطنت طلب فراری و مستخدم مشترک سیا و موساد در واکنش به خبر مستند کیهان ( به نقل از رادیو زمانه) به شبکه کانال یک وابسته به شهرام همایون گفت: حسین شریعتمداری می نویسد «شماری از عناصر ورشکسته ضدانقلاب از گروهک های سلطنت طلب، تروریست، تجزیه طلب و چپ های نولیبرال با مساعدت مقامات کشور مافیاها گردهم آمدند». هیچ گروه سلطنت طلب یا چپ در این کنفرانس نبود. گروه هایی از اقوام ایرانی بودند. نوشته اند «عبدالله مهتدی سرکرده گروهک کومله». آقای مهتدی یک روشنفکر ایرانی است که جایگاه شایسته خود را در جنبش دموکراسی خواهی نشان داد. من واقعاً از مصاحبه او با بی بی سی و حرف هایش در شبکه روژهه لات ]شبکه وابسته به گروهک پژاک[ لذت بردم. حسن شرفی از حزب دموکرات کردستان هم واقعاً اسم بامسمایی که می گویند همین است]![، یکی از باشرف ترین آدم هایی است که من دیدم. نوشته اند «فرخ نگهدار عضو مرکزیت گروهک فدائیان خلق، علیرضا نوری زاده سلطنت طلب». علیرضا نوری زاده از آسمان افتاده، سلطنت طلب است. اصلاً نمی گویند او نویسنده است، چه کاره است، برای چی آنجا بود.
گفتنی است نوری زاده با گروهک های تروریستی نظیر پژاک و کومله و تندر در ارتباط کامل است. او بیش از ایدئولوژی معتقد به پول و دلار است. به همین دلیل هم در روزگار پهلوی در کنار قلم به مزدی برای مطبوعات رژیم، با لانه جاسوسی آمریکا در تماس بود و پس از انقلاب هم بدش نیامد فیگور جمهوری خواهی بگیرد در حالی که با تروریست ها پالوده می خورد. او در عین حال طی چندماه اخیر به اعتبار پیدا شدن سروکله مهاجرانی در لندن و مشاهده دغلبازی های تیم وی، دچار سرخوردگی شده و علناً زبان به اعتراض گشوده است.
جهانبگلو که پیش از این علناً اذعان کرده با مأموران امنیتی سازمان های «سیا» و «موساد» در ارتباط بوده، در گفت وگو با سایت ضدانقلابی خودنویس اظهار داشت: به نظر می رسد سران جنبش سبز بهانه ای برای آینده ندارند. ما باید از خودمان بپرسیم و از آنها باید پرسید که دنبال چه جامعه ای هستیم؟ قانون اساسی جدید؟ وضعیت گروه های مختلف از جمله هم جنس گرایان چه می شود؟ بحث های زیادی است که جنبش هنوز نپرسیده است.
وی اضافه کرد: بیانیه 18 موسوی خیلی تضاد دارد. ایشان از یک طرف در مورد اجرای اصول قانون اساسی صحبت می کند از طرف دیگر اهداف انکارناپذیر انقلاب اسلامی با اهداف جنبش سبز یکی نیست و مطالبات این جریان در تضاد مستقیم با قانون اساسی قرار دارد.
«ا.ن» در سخنانی با تاکید بر نفاق فتنه سبز و گردانندگان آن تصریح کرد: «جنبش سبز یک جریان غیرمذهبی است که رهبران مذهبی]!؟[ دارد. جنبش سبز در یک جامعه مذهبی اتفاق می افتد، نه اینکه ما عاشق مذهب هستیم. نه، اتفاقاً ما اصلاً از جامعه مذهبی خوشمان نمی آید ولی در واقعیت زندگی می کنیم. یادتان باشد هرکس به شما گفت که ایران آینده، جامعه ای غیردینی خواهد بود، برای 50 سال آینده روی حرفش حساب نکنید.»
به گزارش روزنت، وی با اذعان به ریزش نیروی فتنه گران تصریح کرد: «ما قصد نداریم با کشاندن یک جمعیت 10 هزار نفری به خیابان، کشته و زندانی بدهیم. وقتی 5 هزار نفر به جای 3 میلیون نفر به خیابان رفتند، با 500 نفر می شود کنترل شان کرد».
ادعای گنده رقم 3 میلیون برای آشوب های سال گذشته در حالی است که روزنامه گاردین به نقل از خبرنگار اعزامی خود به ایران در ایام آشوب ها نوشت «جریان رسانه ای اپوزیسیون، تجمع 7 هزار نفره را تجمع 700 هزار نفری عنوان می کرد.»
همکار فراری نشریات زنجیره ای که در ازای دریافت پول با صدای آمریکا، جرس و روزنت همکاری می کند، از بدنامی رسانه های ضدانقلاب و بی آبرویی عناصر همکار با این رسانه ها خبر داد و گفت: یک مشکل بزرگ ما این است که نمی توانیم از پول خارجی استفاده بکنیم ]!![. دریافت کمک مالی از اروپا یا آمریکا عملاً تیر خلاص را به پیشانی همکاران ما در ایران می زند، ضمن اینکه تجربه تلخ شخص من از بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو زمانه، دویچه وله نشان می دهد که همه رسانه های فارسی زبان خارجی ملاحظات دولتی خود را در نظر می گیرند. گاهی اوقات زیان یک تلویزیون مثل بی بی سی از فایده آن هزار بار بیشتر است، آنها 200 تن از بهترین نویسندگان ما را که صدها هزار مخاطب داشتند گرفتند، تبدیل به کارمندان سازمانی کردند که سالهاست همه دائی جان ناپلئون های ایرانی به آن شک دارند. از این گذشته دخالت دائمی اروپایی ها در کار رسانه ای که با پول اروپایی دایر می شود، باعث می شود این رسانه ها عملاً نابود شود. یکی از بهترین نمونه های آن رادیو زمانه است که عملاً از بین رفت. یورونیوز بعد از ماهها تلاش هنوز به هیچ جایی نرسیده و به نظر می رسد هنوز برای کارکنانش هیچ مترجم فارسی پیدا نکرده اند. متأسفانه برخی از دولتهای غربی عملاً به دلیل استفاده از مشاوران ایرانی قرون سابق، به جای کمک به جنبش کنونی دموکراتیک، به آن لطمه می زنند. همین حالا هم هزاران دلار در کانادا و آمریکا به عنوان هزینه کمک به روزنامه نگاران ایرانی در دست افرادی قرار می گیرد که نه تنها کاری برای پیشبرد جنبش آزادی ایران نمی کنند، بلکه عملاً برای روزنامه نگاران داخل کشور پرونده سازی می کنند. برخی روزنامه های داخل ایران بوسیله پولی تغذیه می شود که شما پرداخت می کنید.
«ا.ن» همچنین گفت: «مشکل بزرگ ما در اینترنت، ورود عوامل نفوذی اطلاعات برای دستیابی به داده ها و مطلع شدن از برنامه های ماست».
گفتنی است سناریوی احمقانه درازگوش تروا برای 22 بهمن، اگر چه از سوی مهاجرانی پیشنهاد شد اما عملاً به پای «ا.ن» بیچاره(سپر بلای جناب بهاءالله) نوشته شد. کیهان اظهارات اخیر طنزنویس دربه در را صرفاً از زبان ارائه «نشانه حیات» نامبرده منتشر می کند. وی یک هفته پیش در سایت جرس (سایت مهاجرانی و کدیور) نوشته بود «برای بسیاری از نیروهای اپوزیسیون حضور در صفحه 2 کیهان به معنی نشانه ای از حیات است. آنان ساده لوحانه احساس می کنند که با چنین ذکر شرّی لابد وجودشان اثبات شده و در گفتمان درونی کشور حضور یافته اند اما بازی زمانی جدی می شود که به خودت می آیی و می بینی که شده ای نویسنده ثابت و بی جیره و مواجب کیهان که با قلم تو پوست زندانی را می کنند و تمشیت او می کنند. یواش یواش اگر از عقل هم کمی فاصله گرفته باشی یا خوش خوشانت بشود آن وقت است که بازی ات می دهند. یک باره کار از دستت درمی رود و تبدیل می شوی به موجودی که چنان می نویسی تا آنها مطلبت را منتشر کنند. این گونه است که اطلاعاتی های کیهان، اسم رمز را یاد بچه روزنامه نگارهای این طرف می دهند که چه کنی که دیده شوی».
امیرفرشاد ابراهیمی اواخر خردادماه برای اخاذی از اپوزیسیون خارج نشین اعلام کرد «مافیای اپوزیسیون خارج از کشور که مشتی پیر ورشکسته سیاسی هستند به مذاقشان خوش نمی آید که ببینند من هنوز نفس می کشم. چرا؟ اینها می ترسند در بیزینس ]تجارت و کاسبی[ که راه انداخته اند، دست زیاد شود و بازار نام و نانشان به خطر بیفتد. چند سال پیش به یک خبرنگار گفتم من وصله ناجوری هستم. جنبش سبز نجیب در خارج کشور ملعبه و بیزینس این ورشکسته ها شده و من با خودم می گویم چرا باید اینجا در خارج بمانم و فسیل بشوم. نکند همه این فشارها روزی هم از من یک عقده ای کور مثل همین ها که در گوشه و کنار می بینم بسازد؟ اینها همه اینجا مشغول موش مرده چال کردن هستند. اکنون می خواهم تصمیمم را عملی کنم و به ایران برگردم و مبارزه کنم. اگر قرار است کشته شوم بهتر است توسط کسی که از جلو خنجر می زند له شوم تا این بزمجه های کوتوله.»
این همکار شیرین عبادی در پرونده نوارسازان، در عین حال به تازگی- گویی که معامله جوش خورده باشد- اعلام کرد: رفتم و برگه عبور را از سفارت گرفتم و اسباب و چمدانم را بستم اما ورای نصیحت ها و مخالفت ها و حرف و حدیث های دوستان و دشمنان بازنشستم و گفتم خب! اگر ایران بروم باز سروکارم با دادگاه و زندان خواهد بود. چند نفری از دوستان که به گوشم می خوانند ایران برنگرد، حرف های خوبی زدند. یکی از آنها گفت این کار تو بی احترامی و بی اهمیتی به خوانندگان هر روزه وبلاگ و مطالبت هست که می آیند و می خوانند و مشتاق گفتنی ها هستند]؟
