امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب
نخود و کشمش هلند ضربه
گفت: دبیرکل سابق حزب مشارکت با انتشار یک نامه سرگشاده به آیت الله سیداحمد خاتمی علیه وی دست به ناسزاگویی و فحاشی زده است.
گفتم: این فتنه گران همه چیز را وارونه کرده اند، دکارت می گفت «من فکر می کنم، پس هستم» فتنه گران می گویند «ما فحش می دهیم، پس هستیم»!
گفت: اتفاقاً ناسزاگویی آنها به امام جمعه موقت تهران برای این است که گفته بود، فتنه ناکام مانده و فتنه گران مرده اند!
گفتم: یعنی حزب مشارکت می خواهد بگوید هنوز نمرده است؟ منظور آیت الله خاتمی هم نفس کشیدن فتنه گران نبود، منظورش این بود که دچار مرگ سیاسی شده اند.
گفت: چه عرض کنم؟! اگر دچار مرگ سیاسی نشده بودند که به جای حرف حساب، زبان به فحش و ناسزا نمی گشودند؟!
گفتم: شیادی زیر پتو دراز کشیده و همکارش برای گدایی از رهگذران می گفت ؛ این رفیق ما مرده و پول کفن و دفن ندارم. ناگهان یکی از رهگذران پتو را کنار زد و دید یارو یواشکی دارد نخود و کشمش می خورد. با عصبانیت به شیاد دیگر گفت؛ این که نمرده! و یارو جواب داد؛ یعنی می خواستی آنقدر بمیرد که حتی نتواند یک مشت نخود و کشمش هم بخورد؟!
گفت: می دونی که دولت هلند چقدر برای ایران شاخ و شونه کشیده و می کشه؟!
گفتم: بودجه کلانی به اپوزیسیون ایران اختصاص داده، چند تا فیلم ضد اسلامی ساخته و پخش کرده، کاریکاتورهای موهن سفارش داده و منتشر کرده و...
گفت: الیزابت چنی، دختر دیک چنی معاون وقت بوش در هلند یک مرکز آموزش خرابکاری برای عوامل ضد انقلاب دایر کرده و...
گفتم: یعنی می خواد بگه که اگه پاش بیفته خیلی برای مقابله با ایران آمادگی داره!
گفت: ولی دیروز در مراسم یادبود پایان جنگ جهانی دوم که با حضور ملکه هلند و فرماندهان ارتش این کشور و کارکنان دولت هلند برپا شده بود ناگهان صدای نعره یک آدم معترض بلند شد و همه از جمله ملکه و فرماندهان ارتش فرار کردند و 50 نفر هم زیر دست و پا زخمی شدند.
گفتم: یارو قمپز در می کرد و می گفت؛ توی جنگل یک شیر دنبالم کرد. من بدو و شیر بدو، بالاخره پای شیر لیز خورد و پخش زمین شد. پرسیدند؛ یعنی تو اصلا نترسیدی؟ و یارو گفت؛ پس فکر می کنی چرا پای شیر لیز خورد؟!
گفت: چند تن از مدیران ارشد رادیو تلویزیون فارسی زبان آمریکا VOA به اتفاق یکی از رهبران حزب صهیونیستی بهائیت به اسرائیل رفتند.
گفتم: خب! به ما چه ربطی داره؟
گفت: وزارت خارجه رژیم صهیونیستی اعلام کرده که این عده برای تبادل نظر درباره چگونگی برخورد رسانه ای با جمهوری اسلامی ایران و حمایت از سران فتنه به اسرائیل رفته اند.
گفتم: مگر تا حالا چه غلطی کرده اند که قرار است از حالا به بعد بکنند.
گفت: چه عرض کنم، حیوونکی ها بعد از دریافت ضربه سنگین و خردکننده اخیر بدجوری مغزشون تکون خورده و خیالاتی شده اند.
گفتم: شخصی که با کامیون تصادف کرده و لت و پار شده بود از پزشکش پرسید؛ وقتی خوب شدم می تونم کتاب بخونم؟ پزشک گفت؛ البته که می تونی، چطور مگه؟ و یارو با خوشحالی جواب داد؛ آخه قبل از تصادف سواد نداشتم!!
Design By : Pichak |