امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب
پالتو غلط کدو
گفت: در خبرها آمده بود که عده ای در اطراف خانه کروبی جمع شده و علیه او شعار داده اند و به منزلش حمله کرده اند!
گفتم: باز هم شیخ اصلاحات از اینکه هیچکس به او محل نمی گذارد، عصبانی شده و صحنه سازی کرده است.
گفت: پسر کروبی بلافاصله با رادیو فردا و دویچه وله و بی بی سی و... تماس می گیرد و برای آنها از این حمله گزارش لحظه به لحظه می دهد! ولی برخی از رخدادهایی که پسر کروبی گزارش می داد، اصلاً اتفاق نیفتاد.
گفتم: این هم یک دلیل دیگر که نشان می دهد کروبی برای اینکه خودش را مهم جلوه دهد این صحنه ها را تدارک دیده است وگرنه کروبی عددی نیست که ارزش این حرفها را داشته باشد.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: 6ماه بعد از 28 مرداد سال 1332، شخصی چند جای پالتوی خود را با آتش سیگار سوراخ کرد و نزد مرحوم آیت الله کاشانی رفت و گفت ؛ در جریان 28 مرداد من خیلی فعال بودم و مورد اصابت چند گلوله قرار گرفتم که جای آنها هنوز روی پالتوی بنده باقی است. مرحوم آیت الله کاشانی پوزخندی زد و گفت؛ اولا با اینهمه گلوله که خورده ای چرا هنوز زنده ای؟ و ثانیاً در آن گرمای 28 مرداد چرا پالتو پوشیده بودی؟!
گفت: برو تو فضای مجازی و سایت های ضدانقلاب، ببین چه خبره! و چه سر و صدایی راه انداخته اند؟!
گفتم: چرا؟ چه خبره؟!
گفت: پشت سر هم به یکدیگر هشدار می دهند که مبادا روز قدس در خیابان ها آفتابی شوند که لت وپار خواهند شد.
گفتم: خب! راست میگن، فکرش رو بکن، مردم با خشمی که از جنایات اسرائیل دارند وقتی نوچه های اسرائیل را ببینند چه حالی از آنها خواهند گرفت.
گفت: اتفاقاً یکی از همین سایت های حامی فتنه نوشته که مردم با دیدن ما به یاد عاشورای پارسال و نفی امام زمان و... می افتند و محض رضای خدا هم که شده، حسابی کتکمان می زنند.
گفتم: ولی اینها که آنهمه رجز می خواندند و می گفتند تا پای جان ایستاده ایم؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: خرگوشه توی جنگل راه می رفت و عربده می کشید که پلنگ تیکه تیکه می کنم! شکم شیر پاره می کنم! و... در همین حال شیری با غرش پیداش شد، خرگوش حیوونکی که حسابی خودشو باخته بود به لکنت زبون افتاد و گفت؛ البته همه می دونن که من بعضی وقت ها غلط زیادی هم می کنم!
گفت: در محافل گروه های ضدانقلاب در لندن، این خبر منتشر شده که چند تن از نمایندگان مجلس انگلیس به MI6- اداره جاسوسی و اطلاعات خارجی انگلیس- به خاطر انتخاب مهاجرانی و کدیور اعتراض کرده اند.
گفتم: این حیوونکی ها که شب و روزشان را در خدمت دولت انگلیس سپری می کنند، دیگر چه انتظاری از آنها دارند؟!
گفت: به پرکاری آنها اعتراض ندارند، اعتراضشان این است که مهاجرانی و کدیور توان و کارایی لازم را ندارند و نتوانسته اند انتظارات دولت انگلیس را برآورده کنند.
گفتم: تقصیر اصلی بر گردن کیان تاجبخش و هاله اسفندیاری است که این دو نفر را به سرویس جاسوسی انگلیس معرفی کرده اند.
گفت: آره راست میگی! مخصوصا معروف است که هاله اسفندیاری و شوهرش شائول بخاش در معرفی مهاجرانی و کدیور اغراق کرده بودند!
گفتم: به یارو گفتند؛ یک میوه شیرین و آبدار نام ببر، گفت؛ کدو. به او گفتند کدو که شیرین و آبدار نیست! یارو گفت؛ اختیار دارین! با چای شیرین بخورین تا متوجه بشین چقدر شیرین و آبداره؟!
Design By : Pichak |