امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب
دفتر پژوهش و بررسی های خبری- آرش پاک اندیش: مرور مواضع ننگین جریان فتنه که به مثابه "عالیجنابان آشوب" با وسوسه های خویش زمینه ذهنی اوباش را برای برخورد آشوبگرانه علیه جمهوری اسلامی آماده کردند، می تواند ما را در شناخت بیش از پیش تحولات اخیر رهنما باشد. پیش از این در میدان سیاست و بازی های دیپلماتیک، تنها هدف سیاستمداران و مقامات مذاکره کننده نظام سلطه، مقامات مسئول طرف مقابل بود. اما اینک، صحنة بازی بسیار پیچیدهتر شده است. امروزه صحنه گردانان استکبار و لابی های صهیونیستی ناگزیرند به منظور رسیدن به مقاصد خویش در بازی سیاست، طیف های دیگری را نیز به حساب آورند. اینها عبارتند از مردم خودی، مردم دشمن، مردم بیطرف و بعدها پدیده دیگری به نام افکار عمومی جهانی.
قدرت های امپریالیستی امروزه در این کشاکش می کوشند از طریق پیاده سازی عناصر خود در میان ملت ها، مردم خودی را به نفع خود، نه فقط جلب نظر کنند بلکه آنها را بسیج، و در مشارکت فعال وارد نمایند. همچنین همواره می کوشند آحاد مردم را نه فقط از همکاری با رهبران شان باز دارند، بلکه آنها را به مخالفت تحریک کنند، و سرانجام اینکه مردم کشورهای بیطرف را از نزدیک شدن به کشور مورد نظر باز دارند و حتی الامکان به حمایت از خود وا دارند. بدیهی است در چنین صحنة پیچیدهای، مهمترین ابزار کارآمد، تبلیغات و عملیاتروانی می باشد.
در حوزه جنگ روانی رادیویی آلمان ها از خود رکوردهای شگفتانگیزی بر جا گذاشتند. آنها 16ایستگاه فرستنده رادیویی ایجاد کردند که با نام مستعار پیروزی برای 13 کشور اروپایی برنامه پخش میکرد. علاوه بر آن، ایستگاههای رادیویی رسمی آنها نیز برای 60 کشور برنامه پخش میکرد و مجموع برنامههای آنها به 430 ساعت در روز میرسید).این رقمی است که حتی با معیارهای امروزی نیز غیرقابل باور مینماید.(
بخش مهمی از بزرگترین پیروزی های سیاسی، نظامی چشمگیر آلمان ها مانند غافلگیر کردن شوروی در عملیات بارباروسا، اشغال بدون زحمت چکسلواکی و بیطرف نگهداشتن سایر قدرتهای غربی مانند انگلستان و آمریکا که اتفاقاً برخی از آنها در زمان فرودستی قدرت نظامی آنها در برابر حریفان به دست آمد، مدیون این لشکرکشی روانی تبلیغاتی بود.
کشور توسعه طلب دیگری که پس از آلمان، نقش توسعه دادن جنگ روانی و رساندن آن به سطح امروزی را به عهده گرفت، آمریکا بود. نگاهی اجمالی به حجم و مجموعه اقدامات ایالات متحده در جنگ کره تاکنون نشان میدهد که آمریکائی ها رکوردی را در این زمینه برجا گذاشتهاند. انگیزه اصلی آنها در این راه مبارزه با گسترش نفوذ شوروی در جهان و بعدها حرکت های جهان سومی و از جمله حرکت های اسلام خواهی در جهان بود.
رکن اصلی تبلیغات رادیویی ایالات متحده، رادیو صدای آمریکا است که در سال 1984 به 23 زبان و با بودجهای بیش از یکصد و ده میلیون دلار در سال، حدود 970 ساعت برنامه در هفته پخش میکرد. اما در کنار این رکن اصلی، ایستگاه های رادیویی کوچک و بزرگ دیگری نیز همواره فعال بودهاند که در قالب تبلیغات سیاه و خاکستری( به تعبیر خود آمریکائیها) برنامه پخش میکردند. معروفترین آنها، رادیو آزادی و رادیو اروپای آزاد بودهاند. مخاطب اصلی رادیو آزادی را مردم شوروی و مخاطبان رادیو اروپای آزاد را اهالی اروپای شرقی سابق تشکیل میدادند. این دو رادیو در اوج فعالیت خود در هفته هزار ساعت برنامه پخش میکردند و هدف اعلام شده آنها، با بودجهای معادل صد میلیون دلار( در سال 1983 که بخشی از آن توسط سازمان سیا تأمین میشد) ایجاد تغییر در نظامهای سیاسی این کشورها بود. از جملة آخرین نمونههای رادیوی سیاه که توسط آمریکائیها پشتیبانی و هدایت میشد، رادیو "صدای آزاد ایران" بود که برای اولین بار در سال 1980 صدای آن شنیده شد و تا مدت ها، به تبلیغات براندازی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ادامه میداد.
از سال 1950 دولت آمریکا از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعة بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات آمریکا، سازمان سیا و وزارت دفاع، به گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیرانتفاعی کمک مالی کرد تا پروژههای تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژههای در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعة جنگ روانی سوق دهند.
گفتنی است که آمریکا تحت تأثیر جنگ ویتنام و با طراحی نظریة جنگ کم شدت، دریافت که در مواردی (مانند جنگهای شورشگری)، عنصر روانی میتواند به بعد برجسته استراتژی هر کشور تبدیل شود و هیچ اظهار نظری بهتر از این جمله نشان دهندة تحول یاد شده نیست که: در این استراتژی هدف، تصرف پانزده سانتیمتر بین دو گوش انسان است.
مجموعا می توان گفت جنگ روانی جدید، برد وسیع و گستردهای دارد. اگر عملیات های روانی مانند آنچه در زمان گیدئون انجام میگرفت، حداکثر بر افراد حاضر در صحنة جنگ یا یک حمله مؤثر واقع میشد، اقدامات روانی تبلیغاتی امروزی، به دلیل بهرهگیری از رسانههای الکترونیکی(از ماهواره گرفته تا رادیو) همزمان میتواند تمام مردم کره زمین را مخاطب قرار دهد و انتظار واکنش از سوی آنها را داشته باشد.
بدیهی است ابزار فشارهای روانی، کلیه ابزارهای ارتباطی را شامل میشود که میتواند از سادهترین شکل آن یعنی ارتباطات میان فردی همچون زبان شفاهی و ارتباط مستقیم برای ایجاد شایعه شروع شود و سپس در حوزه ارتباطات گروهی همانند استفاده از بلندگو در مناطق مختلف ادامه یافته و در نهایت به حوزه پیچیده ارتباطات جمعی و همگانی همچون رادیو تلویزیون و اینترنت ختم شود.
پروژهای به عنوان طرح دلتا یا استراتژی آمریکا علیه جمهوری اسلامی و یا جنگ نرم که توسط یکی از استراتژیستهای معروف امریکا به نام "مارک پالمر" تهیه و ارائه شده معتقد است که: ایران به لحاظ وسعت سرزمینی؛ کمیت جمعیت؛ کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی؛ منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارت لند نظام بینالملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده است و دیگر نمیتوان با یورش نظامی آنرا سرنگون کرد. بر اساس طرح جنگ نرم یا پروژه دلتا به این نتیجه میرسند که سه تاکتیک را در مقابل جمهوری اسلامی بکار گیرند:
-1استفاده از دکترین مهار
2-نبرد رسانهای
3-ساماندهی نافرمانیهای مدنی و از جمله مصوبات این کمیته بردن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت بوده است.
اکنون با این تفاسیر می توان گفت عملیات روانی دشمن که امروز با پوشش مخملین سبز رنگ خود را آراسته یکی از عوامل یا اقدامات جنگ نرم ایالات متحده امریکا و لابی های صهیونیستی علیه انقلاب اسلامی ایران به شمار می آید.
پس از ماجرای قتل ندا آقا سلطان، فتنهانگیزان با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای خود از قبیل رادیو فردا، صدای آمریکا، بیبیسی فارسی و ... که اکثر آنها از سوی نهادهای امنیتی کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس اداره میشوند، پروژه 72 تن سازی از کشتههای اغتشاشات پس از انتخابات را کلید زدند که این پروژه آنها نیز پس از مشخص شدن دروغ بودن کشته شدن تعدادی از این افراد ناکام ماند.
اما این آخرین اقدام فتنهانگیزان در این راستا نبود، چه آنکه آنان در ایام نزدیک به 16 آذر روز دانشجو، نیز با وارد کردن آمپولهای سمی (به نقل از رسانه های داخلی) به کشور و توطئهچینی، قصد داشتند این بار با قربانی کردن دانشجویان کشور، پروژه خود را به نتیجه برسانند که با هوشیاری مردمی و اطلاعرسانی به موقع رسانهها در این خصوص، این بار نیز در اجرایی کردن پروژه خود ناکام ماندند.
با این وجود، هدایتگران پشت صحنه اغتشاشات این بار در پی آن برآمدند که در روز عاشورای حسینی و در حالی که تمام مردم ایران سوگوار سید و سالار شهیدان هستند، با سامان دادن اغتشاشاتی در مرکز تهران و حمله به دستههای عزاداری و اماکن عمومی و آتش زدن این اماکن، پروژههای خود را پیگیری کنند.
مرور جملات و مواضع تجدیدنظرطلبان موسوم به اصلاح طلب که به مثابه "عالیجنابان آشوب" با وسوسه های خویش زمینه ذهنی اوباش را برای برخورد آشوبگرانه علیه جمهوری اسلامی و خط امام و رهبری آماده کردند، می تواند ما را در شناخت بیش از پیش تحولات اخیر رهنما باشد.
بررسی مواضع حلقه ای که تا به امروز جبهه "نه احمدی نژاد" را مدیریت کرده و زمینه های تشویش اذهان عمومی و دعوت به آشوبگری و اغتشاشات خیابانی را فراهم نموده اند به خوبی پرده از راز مثلث فتنه ای می گشاید که یقینا موسوی،خاتمی و کروبی سه ضلع آن محسوب می شوند.همانانی که اوباش و اغتشاشگران را "معترضین" می نامند.
Design By : Pichak |