سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

معما
گفت: رادیو فردا- وابسته به سازمان سیا- سعی کرد برخی از تروریست های سازمان منافقین که در پایگاه اشرف عراق آموزش دیده و در ایران بازداشت شده اند را بی گناه قلمداد کند.
گفتم: ولی خود آنها به آموزش خرابکاری و ترور در پایگاه منافقین و زیر نظر آمریکایی ها اعتراف کرده و در حال ترور و انفجار هم بازداشت شده اند.
گفت: رادیو فردا می گوید این افراد به طور اتفاقی به پایگاه منافقین رفته بودند!
گفتم: درباره عملیات تروریستی آنها چه می گوید؟
گفت: رادیو فردا می گوید، به طور تصادفی در محل انفجار و ترور حضور یافته و اسلحه و مهمات را هم بدون توجه به کاربرد آن در اختیار داشته اند!
گفتم: یارو برای دزدی وارد خانه ای شده بود که صاحبخانه متوجه او شد و پرسید اینجا چه می کنی؟ دزد جواب داد؛ در خیابان بودم که باد شدیدی مرا به هوا بلند کرد و درون حیاط خانه شما انداخت! صاحبخانه پرسید؛ اسباب و اثاثیه را برای چه جمع کرده ای؟ یارو گفت؛ دستم را به آنها می گرفتم که باد مرا با خود نبرد! پرسید؛ در طبقه سوم چه می کنی؟ و آقا دزده گفت؛ اتفاقا خودم هم در همین فکر بودم که شما آمدید! بیائید عقل هایمان را روی هم بگذاریم و این معما را حل کنیم!!

شلیک
گفت: خانواده های برخی از بازداشت شدگان فتنه 88 شدیداً به سران فتنه اعتراض می کنند که چرا با دروغ بافی ها و آشوب افکنی های خود باعث فریب فرزندان و همسران ما شده اید و خودتان آزادانه به زندگی مشغولید.
گفتم: به خاطر همین اعتراض ها، خانم زهرا رهنورد با رادیو فردا، ارگان فارسی زبان سازمان سیا، مصاحبه کرده و گفته است که موسوی و خاتمی و کروبی هم به شدت تحت فشار هستند!
گفت: جمهوری اسلامی که به آنها فشاری وارد نکرده است. فعلا که در خانه های چند میلیارد تومانی به خور و خواب و کیف و کوک مشغولند.
گفتم: شاید منظورش فشار ناشی از رسوایی سران فتنه به خاطر دروغ پردازی ها و همکاری لو رفته آنها با سازمان های جاسوسی است. از حق نگذریم، تاخیر در مجازات آنها خیلی برکت داشته است.
گفت: سران فتنه از یک طرف باید به زودی در دادگاه به خاطر جنایات و آدم کشی ها و جاسوسی های خود برای بیگانگان محاکمه و مجازات شوند و از سوی دیگر به خاطر وطن فروشی مورد خشم همه مردم و حتی طرفداران فریب خورده خود قرار دارند.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می گفت؛ رفته بودم جنگل که ناگهان یک شیر به من حمله کرد. به طرف او شلیک کردم ولی تیرم به خطا رفت، دفعه دوم و سوم هم به شیر اصابت نکرد و خلاصه، شیر آمد و بنده را خورد! به او گفتند ولی تو که هنوز زنده ای؟ و یارو با عصبانیت گفت؛ آخه این هم شد زندگی؟!


نوشته شده در چهارشنبه 89/3/5ساعت 11:0 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |


Design By : Pichak