سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

بدشانسی
گفت: یکی از سران فتنه به دوستانش گفته است اگر می دانستم ماجرا چند ماه طول می کشد و به هیچ جا نمی رسیم همان روزهای اول خودم را کنار می کشیدم!
گفتم: همه شتردزدها هم، اول از تخم مرغ دزدی شروع کرده اند!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: از یارو پرسیدند چی شد که معتاد شدی؟ گفت؛
با بر و بچه ها قرار گذاشتیم روزهای تعطیل، تفریحی بکشیم.
ولی از شانس بد، خوردیم به تعطیلات نوروز و...

 

شرط!
گفت: یکی از متهمین فراری آشوب ها پیغام فرستاده و برای معرفی خود به مراکز مربوطه چند شرط گذاشته است.
گفتم: به حق چیزهای نشنیده از کی تا حالا و در کجای دنیا مجرمان فراری برای معرفی خود شرط می گذارند؟! حالا شرایطش چیست؟
گفت: پیغام فرستاده که وزارت اطلاعات و سپاه نباید از من بازجویی کنند! و محل بازداشتم را هم خودم انتخاب می کنم!
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: ایشان فرموده اند قاضی رسیدگی کننده به پرونده هم باید با انتخاب خودم باشد.
گفتم: مادری از بچه اش پرسید؛ چرا اینقدر اصرار داری که دارویت را از دست مادربزرگ بخوری؟ و بچه زبل! گفت؛ آخه دست مادربزرگ می لرزه و داروی تلخ از قاشق روی زمین می ریزه!


نوشته شده در جمعه 89/2/3ساعت 11:1 صبح توسط بهنام نظرات ( ) |


Design By : Pichak