سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

نویسنده
گفت: بعد از فروپاشی و سقوط پی درپی دولت های رنگی مقامات آمریکایی بد جوری به تته پته افتاده اند.
گفتم: حیوونکی ها هر روز با یک بدبختی جدید روبرو می شوند و گروه ها و جریانات وطن فروش وابسته به خود را در نقاط مختلف دنیا از دست می دهند.
گفت: از اظهارات سران و عوامل فتنه 88 معلوم می شود که آنها نیز خودشان را در بدبختی های آمریکا و متحدانش سهیم می دانند.
گفتم: وقتی زلفشان را به زلف سازمان های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس گره می زنند، باید هم از بدبختی ها و ناکامی های آنها احساس حقارت کنند.
گفت: برخی از عوامل اصلی فتنه با وجود اسناد غیرقابل انکار از وابستگی خود به بیگانگان ادعا می کنند که به آنها وابسته نبوده و هیچ کمکی از آنان دریافت نکرده اند.
گفتم: شخصی از دوستش پرسید؛ برادرت در فلان شهر چگونه امرار معاش می کند؟ جواب داد؛ از راه نویسندگی پول درمی آورد. دوستش گفت؛ ولی او که آدم کم سوادی بود، حالا چی می نویسد؟ و یارو گفت؛ اول هر ماه به پدرم نامه می نویسد که برایش پول بفرستد!

 

تریلی
گفت: مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل بد جوری توی هچل افتاده اند. به دریا می روند، خشک می شود.
گفتم: یارو درباره بدبختی خودش می گفت؛ اگر از آسمان مروارید ببارد، یکی از آنها در دامن من نمی افتد ولی اگر یک کبوتر از بالای استادیوم صدهزار نفری فضله بیندازد، مستقیم روی ملاج من فرود می آید!
گفت: حیوونکی ها می خواستند در ایران کودتای مخملی راه بیندازند، توی پوزشون خورد و هنوز از شوک این شکست بیرون نیامده بودند که دولت رنگی اوکراین که با هزار زحمت راه انداخته بودند سقوط کرد و سه روز قبل هم دولت رنگی قرقیزستان فرو پاشید.
گفتم: زمانه بد جوری علیه آمریکا و اسرائیل و انگلیس و سران فتنه که دنباله آنها هستند، دنده عقب گرفته است.
گفت: اما به روی خودشان هم نمی آورند و هنوز هم ادعا می کنند چیزی نشده!
گفتم: از شخصی پرسیدند؛ ماجرای تصادف پدرت چی بود؟ جواب داد؛ چیز مهمی نبود، انگشت دست راستش رفته بود زیر چرخ های تریلی. به او گفتند؛ اینکه چیزی نیست، پس چرا مرد؟! و یارو گفت؛ آخه موقع تصادف، انگشتش توی دهنش بود!!


نوشته شده در دوشنبه 89/1/23ساعت 4:54 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |


Design By : Pichak