سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

دیوانه
گفت: یکی از نمایندگان مجلس شکایت خود از موسوی را پس گرفته است.
گفتم: چرا؟!
گفت: این نماینده مجلس می گوید چون معلوم شده که موسوی مشاعرش را از دست داده است شکایتم را از او پس گرفته ام.
گفتم: اگر موسوی مشاعرش را از دست داده، چرا همه عملکرد و مواضعش دقیقاً علیه انقلاب وامام و به نفع آمریکا و اسرائیل و انگلیس است، اگر دیوانه است چرا یک بار به نفع اسلام و انقلاب و علیه سیا و موساد موضع نمی گیرد؟!
گفت: چه عرض کنم؟! امان از سادگی برخی دوستان!
گفتم: شخصی کیسه ای گندم برای آرد کردن به آسیاب برده بود و تا نوبتش برسد، گندم کیسه دیگران را مشت مشت روی کیسه گندم خودش می ریخت. آسیابان فریاد زد؛ آهای! عمو! چه می کنی؟ و یارو گفت؛ مگر نمی دانی که من دیوانه ام؟! آسیابان گفت؛ اگر دیوانه ای چرا حتی یک بار هم گندم کیسه خودت را روی کیسه دیگران نمی ریزی؟!

 

گوش
گفت: یک روزنامه انگلیسی با اشاره به راهپیمایی بی نظیر 22 بهمن نوشته است مردم ایران در این روز، نفرت خود از موسوی و خاتمی و کروبی را به نمایش گذاشتند.
گفتم: درباره آمریکا و اسرائیل و انگلیس چیزی ننوشته است؟!
گفت: اتفاقاً همین روزنامه نوشته است که سران فتنه علاوه بر انزوای خود از صحنه سیاسی کشورشان، باعث نفرت مردم ایران از انگلیس و آمریکا نیز شده اند.
گفتم: دیگه چی؟!
گفت: نوشته که رهبران اپوزیسیون در ایران قصد داشتند اشتباهات خود را با اشتباهات دیگر جبران کنند.
گفتم: شخصی با گوش سوخته و جزغاله شده به دکتر مراجعه کرد. دکتر پرسید؛ چی شده؟ یارو گفت؛ داشتم شلوارم رو اطو می کردم که تلفن زنگ زد و اشتباهی به جای گوشی تلفن، اطو را به گوشم چسبوندم. دکتر با تعجب پرسید؛ گوش دیگرت چرا سوخته؟ و یارو گفت؛ خب! آقای دکتر باید به اورژانس زنگ می زدم که آمبولانس بفرستد!!

 

چرت
گفت: پایگاه خبری رژیم صهیونیستی «دبکا فایل» اعتراف کرده که شکار زنده عبدالمالک ریگی در آسمان ایران نشانه قدرت اطلاعاتی غیرقابل تصور جمهوری اسلامی است.
گفتم: خب! دیگه چی؟
گفت: همین پایگاه خبری نوشته عبدالمالک ریگی در هواپیما به خواب عمیقی فرو رفته بود که جنگنده های ایرانی آن را مجبور به فرود کردند.
گفتم: دیگه چی؟!
گفت: نوشته که اقدام ایران فقط چرت ریگی را پاره نکرده بلکه همه گروه های اپوزیسیون را به شدت نگران کرده است.
گفتم: یکی از تروریست ها با مخفی کاری سوار هواپیما شده بود که به انگلیس رفته و پناهنده شود. در هواپیما به خواب رفته بود که یک نقص فنی پیدا شد و هواپیما به فرودگاه مهرآباد بازگشت. یارو که فکر می کرد در لندن پیاده شده وقتی چشمش به عکس های مسئولان جمهوری اسلامی و پاسدارها افتاد با تعجب پرسید؛ لندن رو دیگه در عملیات والفجر چند فتح کردند؟!

 

جهنم
گفت: چرا موسوی و کروبی و خاتمی علیه جنایات عبدالمالک ریگی موضع نگرفته و سکوت کرده اند؟
گفتم: ای عوام! مگه یادت نیست که ریگی با صدور اطلاعیه از سران فتنه حمایت کرده بود؟! خب! چاقو که دسته خودش را نمی برد!
گفت: یعنی سران فتنه خجالت نمی کشند که همه عالم و آدم جنایات وحشیانه ریگی را محکوم کرده اند ولی اینها لام تا کام علیه او حرفی نمی زنند؟!
گفتم: شاید صبر کرده اند چند روزی بگذرد و بعداً اطلاعیه بدهند.
گفت: بعد از چند روز که دیگر فایده ای ندارد. می خواهند چه بگویند؟!
گفتم: کروبی می گوید خودم شاهد بودم که در زندان به ریگی تجاوز شده است! موسوی می گوید؛ ریگی یکی از «مردان خداجو» است! و خاتمی می گوید؛ جرج سوروس در «رساله عملیه» خود حمایت از ریگی را «واجب عینی» دانسته است!
گفت: منافقین اولیه اندکی هم تظاهر به اسلام و انقلاب می کردند ولی سران فتنه به جایی رسیده اند که دیگر نیاز به ظاهرسازی هم نمی بینند!
گفتم: یارو از نردبان افتاد و مرد، پسرش او را در خواب دید و پرسید؛ از سوال و جواب و شب اول قبر چه خبر؟ و یارو گفت؛ حساب من به اندازه ای روشن بود که نیازی به سوال و جواب نداشت، از نردبان که افتادم یکراست وارد جهنم شدم!


نوشته شده در جمعه 88/12/14ساعت 3:7 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |


Design By : Pichak