سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

نگاه به زندگی پر از ننگ و نکبت عبدالمالک ریگی ، شخصیت جنایتکار او را بیشتر افشا می کند. درباره تاریخ تولد او گفته شده است که وی احتمالا متولد سال 1358 است . او در خانواده ای بدنیا آمد که بر خلاف خودش ! بسیار با شرف و مومن بودند . پدرش بعنوان سرایدار یک شرکت ساختمانی در زاهدان کارمی کرد و با همان حقوق اندک خرج خانواده پرجمعیتش را می داد. او ( پدرش ) دارای دو زن و 8 فرزند بود که 3 پسر و 5 دختر را سرپرستی می کرد .
عبدالمالک فرزند چهارم خانواده بود و پدرش علاقه زیادی به پیشرفت و تحصیل او داشت چون دو برادر دیگرش از تحصیل بازمانده بودند و اکنون پدر امیدوار بود که او حداقل برای خودش کسی بشود ..... . بهرحال دوران ابتدایی و راهنمایی را در یکی از مدارس زاهدان واقع در خیابان خیام گذراند و در همانجا بود که با یکی دو نفر از دوستان که اتفاقا از طایفه خودش بودند آشنا شد و مقدمات لازم برای فرار از درس و مدرسه فراهم گردید.البته یکی دو مورد سرقت کوچک از مثلا" بقالی محل و شکستن شیشه ماشین یکی از مسئولین مدرسه و غیره باعث شد که او با کسب کمترین معدل از مدرسه اخراج بشود و رویاهای پدر را نقش بر آب کند . در ایامی که ترک تحصیل کرد با همان دوستان مدرسه ای که اکنون آنها هم ترک تحصیل کرده اند به خرید و فروش سی دی و پاسور و اجناسی از این قبیل روی آوردند و از طریق مرز میرجاوه اقدام به خرید این اجناس و فروش آن در چهارراه رسولی زاهدان نمودند .
پس از اینکه عبدالمالک به سن نوجوانی رسید و اندک درآمد پدر و حتی درآمد حاصل از فروش سی دی کفاف خرجی او را نداد ، اقدام به خرید و فروش مشروبات الکلی به مقدار عمده نمود و اتفاقا" درآمد خوبی نصیبش شد و به همین خاطر در اینکار فعالیتش را بیشتر کرد تا اینکه توسط نیروی انتظامی شناسایی شد و تحت تعقیب قرار گرفت اما بصورت پنهان کارش را ادامه می داد. در یکی از روزهای زمستان 1376 یکی از شرکای عبدالمالک بنام ناصر ریگی نقشه سرقت از انبارهای پارچه موجود در چهارراه رسولی زاهدان را مطرح و با دوستانش در میان گذاشت که مورد موافقت آنها نیز واقع شد و در اولین سرقت ! توسط مامورین آگاهی زاهدان دستگیر و برای بازجویی در اختیار این اداره قرار گرفت که آن زمان مسئولیت بازجویی از آنها به عهده شهید سرهنگ حمید کاوه گذاشته شد و همینجا بود که کینه شهید کاوه به دل این عده نقش بست و بعدها در حالی که سرهنگ کاوه بازنشسته شده بود او را گروگان گرفته و به شهادت رساندند .گروه 4 نفری عبدالمالک در حالی که دیگر سابقه دار شده بودند راهی شهر کویته در ایالت بلوچستان پاکستان شدند و در آنجا و در یک مدرسه دینی ! مشغول فراگیری علوم مذهبی ! شدند که از بد ماجرا این مدرسه محل ترویج وهابیت و پایگاه اصلی طالبان و القاعده بود و عبدالمالک در یک گروه به اصطلاح جماعت تبلیغی عازم روستاها و شهرهای مرزی شد و به تبلیغ !! مشغول شدند.
در همان ایام یکی از اشرار معروف منطقه ایرانشهر بنام مولا بخش درخشان به او ماموریت ویژه ای داد و او مامور شد که در میان دانشجویان بلوچ که در دانشگاههای پاکستان تحصیل می کردند نفوذ کند و از آنها که تحصیل کرده و با سواد هستند برای مبارزه ایدئولوژیک با حکومت ایران استفاده کند که خوشبختانه در مدت 7 ماه فعالیتش در میان این دانشجویان نتوانست حتی یک نفر از آنان را اغفال کند .
این عده پس از اینکه تیرشان به سنگ خورد ، تصمیم گرفتند که اقدام به آدم ربایی و اخاذی از آنها نمایند و چند نفر از سرمایه داران زاهدان را پس از اینکه گروگان گرفتند و به پاکستان منتقل کردند ، تحویل ملا کمال صلاح زهی از اشرار معروف دادند و در قبال این کار مبلغی بعنوان پاداش گرفتند. با گذشت چند ماه از شروع این اقدامات ، تصمیم گرفته شد تا گروگان ها در اختیار خودشان باشد تا بلکه پول بیشتری را کسب کنند و بازهم اینکار را ادامه دادند.
دیگر این گروه چهار نفره حسابی پولدار شدند و از لحاظ تجهیزات و اسلحه و خودرو خودشان را تقویت کردند و چند نفری را هم بر تعدادشان افزودند و مقرر بر این شد که در زمان خطر و مواجهه با مامورین اقدام به مقاومت مسلحانه نمایند و در میان گروههای شرور ساکن پاکستان انگشت نما شدند و بیشتر این گروهها خواهان همکاری و فعالیت با آنها بودند.
با ادامه این جنایات و چشیدن مزه آدمکشی توسط ریگی و چند نفر همراه او ، از آنجایی که در زمان تحصیل در مدرسه دینی پاکستان توسط اساتیدی با نگرش طالبانیسمی آموزش دیده بود و نفرت از تشیع در او شعله ور شده بود ، تصمیم به کشتار شیعیان می گیرد و برای همین، اقدام به مسدود نمودن جاده زابل به زاهدان در منطقه تاسوکی می کند و تعداد زیادی از مردم بیگناه و محبان اهلبیت را در جلوی چشم همسر و فرزندان بشهادت می رساند که با توزیع فیلم آن کشتار در سطح شهر ماهیت کثیف خود را بیش از پیش نمایان ساخت . قرار گروه این بود که پس از فاجعه تاسوکی در دیگر شهرهای استان نیز اقدام به کشتار شیعیان بکند که با یک اتفاق ساده برنامه کاری آنها تغییر اساسی کرد.
و اما چرا اینگونه شد : در روزی که جندالله اقدام به کشتار شیعیان در تاسوکی نمود ، بصورت کاملا" اتفاقی تعداد زیادی از مسئولین منجمله استاندار و فرماندار در همان مسیر بودند که خودروی حامل استاندار برای رسیدن به جلسه ای در زاهدان با سرعت و درست چند دقیقه قبل از بستن جاده از آنجا عبور می کند و فرماندار که در میان مردم بود شناسایی نشد . بعد از اینکه این فاجعه انجام شد و روز بعد روزنامه ها و خبرگزاریهای ما اقدام به انتشار این خبر با عنوان حمله به کاروان مسئولان در تاسوکی نمودند، تازه عبدالمالک متوجه شد که عجب کلاهی به سرش رفته و طعمه های به این خوبی از چنگش گریخته اند. او در یک چرخش 180 درجه ای اعلام کرد که ما از قبل مطلع بودیم که مسئولان قصد گذر از این مسیر را دارند و باقی اکاذیب . و درست در همان ایام سایت "روز آنلاین " توسط خانم م . ک یک مصاحبه تلفنی با عبدالمالک انجام داد و در سایت درج نمود و همینجا بود که عبدالمالک احساس کرد که به آرزویش رسیده است . آرزوی او معروف و مشهور شدن و مصاحبه با خبرنگاران مختلف بود که او احساس می کرد به آن دست یافته است . بدنبال این سایت ، شبکه هایی بخصوص " العربیه" و "صدای آمریکا " نیز بارها و بارها به سراغ ریگی رفتند و به تبلیغ او و اندیشه های تفرقه افکنانه و تروریستی اش پرداختند. روز بروز بر تعداد مصاحبه ها اضافه می شد و او لذت بیشتری می برد . اما هدفش معلوم بود: کشتار شیعیان با اولویت سیستانیها و مثلا طرفداری از بلوچها !!!!
تا اینکه تعدادی از گروههای اپوزوسیون خارج نشین که دنبال عروسکی برای گرداندن می گشتند به عبدالمالک روی آوردند و او را کاملا از لحاظ فکری شستشو دادند و راههایی را که احتمال موفقیت در آن بود ، به او نشان دادند . بهترین حربه برای گول زدن مردم ایران و جهان این بود که مبارزه او را برای آزادی و برقراری دموکراسی در ایران ! جلوه بدهند . اولین اقدام تغییر نام جندالله بود چرا که پسوند اسم الله برای غیر مسلمانان چندان خوشایند نبود و آنان را به یاد گروههایی مثل القاعده و طالبان می انداخت. به همین خاطر اسم گروه را به جنبش مقاومت ملی ایران تغییر دادند. و به خیال خام خود مبارزه را از بلوچستان به کل ایران گسترش دادند تا شاید محبوبیتی در میان مخالفین ایرانی پیدا کنند .
این تغییر نام نمایانگر تغییر حامیان و خط دهندگان اصلی به گروه ریگی بود. پس از این تغییر نام بود که صدا و عکس ریگی به بسامد برخی شبکه های تلویزیونی سلطنت طلب تبدیل شد . جالب اینکه یکی از مجریان این شبکه ها – علیرضا نوری زاده - در مصاحبه های مکرر خود با ریگی او را «دکتر ریگی» نامید! یکی از مجاری تبلیغاتی ریگی رادیو صدای بلوچ است که از استکهلم سوئد پخش می شود. گروه ریگی علاوه بر آن بارها از شبکه العربیه– همین شبکه بود که فیلم دردناک سربریدن یک سرباز اسیر ایرانی توسط تروریست های ریگی را به نمایش گذاشت - که مالک اصلی آن قشری در هیات خانوادگی حاکم بر یکی از کشورهای جنوبی خلیج فارس است ، به عنوان بلندگوی تبلیغاتی خود استفاده کرده است. این شبکه همچنین در اقدامی بحث بر انگیز تصاویر کشته شدن مرزبانان به گروگان گرفته شده ایرانی را پخش کرد. العربیه پیش از آن اقدام مشابهی را نیز در مورد گروگان های غربی اسیر القاعده انجام داده بود.
ریگی در طول فعالیتهای تروریستی خود بارها و بارها همچنین باصدای آمریکا به پیش قدمی این شبکه مصاحبه داشت . این مصاحبه به علاوه صحبت های ریگی با شبکه های خبری و تلویزیونی و رادیویی دیگر و نیز تبلیغ او و اعمال جنایتکارانه اش ، نقض کنوانسیون های بین المللی – از جمله منشور یونسکو - در عدم نشر و تبلیغ فعالیت های تروریستی و دهشت افکنانه است . ارایه سرویس تبلیغاتی علاوه بر خدمات اطلاعاتی و پشتیبانی به گروهک تروریستی ریگی از سوی آمریکا و انگلیس که اسناد آن بارها و بارها منتشر شده است و در موقعیت مناسب بیشتر از گذشته نیز افشا خواهد شد ، نقض آشکار توافق نامه الجزیره از سوی آمریکا و به علاوه حمایت علنی واشنگتن و لندن از تروریسم دانسته می شود که ایران قبلا از جمله شورای امنیت سازمان ملل را از آنها آگاه ساخته است .
"
جندالله" در طول فعالیت تروریستی اش همواره مدعی شده بود که اقداماتش با دستور رهبران بنیادگرای مذهبی صورت می گیرد. نوع فعالیت این گروه نشان از امکانات پشتیبانی گسترده ای می دهد که تاکنون در میان خوانین بلوچ دیده نشده است. آنان از شبکه اینترنت و همچنین از رسانه های گروهی تلویزیونی و رادیویی عمدتأ وابسته به سلطنت طلبان، در انعکاس خبر عملیات و طرح دیدگاهایش استفاده می کردند . در بسیاری از عملیات مسلحانه این گروه، شیوه های کار طرفداران القاعده و الزرقاوی در عراق، به شکل گسترده ای تقلید می شد.


نوشته شده در سه شنبه 88/12/4ساعت 7:23 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |


Design By : Pichak